گفتگوى علم و دین
دکتر مهدى گلشنى
انتخاب، 19 و 21/8/79
چکیده: دکتر گلشنى وضعیت دین در جهان غرب را چنین ترسیم مىکند که بنیانگذاران علم نوین متدین بودند و سپس این اندیشه پیدا شد که با پیشرفت علم جاى دین گرفته خواهد شد. منشا تعارضات میان علم و دین دخالتهاى نابجاى اصحاب آنها در حوزه یکدیگر است و واقعا میان این دو تعارضى نیست; زیرا علم در طول دین است و آیات الهى در پرتو علم بهتر شناخته مىشود. نویسنده به رد نظریهاى مىپردازد که علم و دین را به جهت زبانشان متعارض مىدانند و ویژگىها و جایگاه زبان را در عرصه فهم و معرفتبیان مىکند و در نهایتبه ترسیم جایگاه علم در جهان معاصر مىپردازد و اینکه بسیارى از دانشمندان اکنون دریافتهاند علم نیازمند به دین است نه تنها از آن رو که نمىتواند خودش را کنترل کند، بلکه بدان جهت که بسیارى سؤالات است که در علم بدون پاسخ مىماند.
جایگاه و منزلت دین در غرب
بنیانگذاران علم جدید در غرب، مانند نیوتن، گالیله و کپلر افرادى متدین بودند. در حدود یک میلیون و سیصد هزار کلمه از نیوتن در مورد الهیات باقى مانده است.
در انتهاى قرن نوزدهم دو برداشت مهم وجود دارد، یکى اینکه علم به زودى به پایان مىرسد و دیگر آنکه در قرن بعد دیگر جایى براى دین نیست. در اول قرن بیستم یک نظرخواهى از دانشمندان مىشود تا ببینند چند درصد به خدا اعتقاد دارند. این نظرسنجى نشان مىدهد 40% به طور متوسط در رشتههاى مختلف علمى به خدا اعتقاد دارند و بطلان این برداشت که با پیشرفت علم، علم جاى همه چیز، از جمله دین، را مىگیرد روشن شد.
در این 10، 20 سال اخیر معلوم شده که اصلا بعضى از سؤالات را نمىتوانیم از علم جوابش را بگیریم: مساله زیبایى، مساله اخلاق.
بعد دیگر مساله معرفتشناسى بود که متوجه شدند شما با ذهن خالى با طبیعت روبهرو نمىشوید. براى ساخت رادیو یک چیزهایى را سر هم مىکنید، ولى سراغ نظریههاى جهانشمول که مىروید ذهنیاتتان خیلى مؤثر است.
علم مبناى متافیزیکى دارد و متافیزیک مىتواند انواع مختلفى داشته باشد و تفاوت متافیزیک دینى با غیردینى آن است که در دیدگاه حسگرا و پوزیتیویسم جهان فقط سطح است، اما متافیزیک دینى مىگوید جهان یک زیربنایى هم دارد. به هر حال خیلىها مىگویند علم به جایى مىرسد که خودش را نمىتواند توضیح دهد. شما ببینید با مساله فهمپذیرى جهان روبهرو هستید چرا جهان قابل فهم است؟ اینجاست که جهانبینى دینى مىآید و اینها را توضیح مىدهد.
ادامه مطلب
منبع: yazdi.parsiblog.com
آدمی نیازمند امید به آینده است. از این رو باید روزنههای امید را کشف کرد و به انسان نشان داد. به این منظور سلیگمن رو به مذهب میآورد و برای نخستین بار باب فضائل را در علم روانشناسی میگشاید. او به جدال روانشناسی و دین در طول قرن بیستم خاتمه میدهد و این دو را در کنار هم و بعنوان یار و یاور هم و در خدمت انسان قرار میدهد. او راز شاد زیستن را در رضایت از گذشته و امید به آینده میداند. در این مقاله تلاش شده است بابی برای امید به آینده بر مبنای قرآن کریم گشوده شود.
یکی از مهمترین نیازهای روانی انسان امید به آینده است. ادامۀ زندگی منوط به امید به آینده است. امید به آینده به انسان انگیزه، شادابی و نشاط میدهد. امید واقعی با خیالپردازیهای واهی متفاوت است. خوش خیالیهای غیر واقع بینانه، موجب خسران و پشیمانی میشوند.
* لطفاَ شرح مختصری از زندگی خود را بفرمائید.
در اواخر سال 1317ه . ش در اصفهان به دنیا آمدم و تحصیلات مقدماتی را در همان جا سپری نمودم . در سال 1339 مدرک کارشناسی را در رشته فیزیک از دانشگاه تهران گرفتم. بعد از آن عازم آمریکا شدم و در سال 1348 موفق به اخذ دکترا در حوزه ذرات بنیادی از دانشگاه برکلی آمریکا شدم.
یک سال بعد به ایران بازگشتم و به استخدام دانشگاه صنعتی شریف درآمدم . و هم اکنون بیش از سه دهه است که برای هدایت و پیشرفت سیستم آموزشی و پژوهشی دانشکده فیزیک آن دانشگاه تلاش می کنم.
* لطفاَ از سوابق کاری خود برای ما بگوئید.
من در دوره ای بین سال های 1354 ـ 1352 و 1368 – 1366 رئیس دانشکده فیزیک و بین سال های 1359- 1357 معاون آموزشی و دانشجویی آن دانشگاه بودم.
در سال 1364 به مقام استادی رسیدم و تقریباً از همان زمان شروع به پایه ریزی رشته ای به نام فلسفه علم نمودم که در سال 1374 افتتاح شد و ریاست آن نیز در حال حاضر به عهده خودم می باشد. در همان سال بود که من جایزه علم و دین بنیاد تمپلتون را به خاطر تلاش در این زمینه دریافت کردم و چند سالی هم عضو هیئت داوران جایزه پیشرفت در دین این بنیاد بودم. ریاست پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ایران را از سال 1372 و عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی را از سال 1375 بر عهده داشته ام . همچنین عضو آکادمی علوم جمهوری اسلامی ایران ، عضو آکادمی اسلامی علوم ، عضو جامعه مدرسان فیزیک آمریکا ، عضو جامعه فلسفه علم میشیگان و عضو انجمن اروپایی علم والهیات هستم و از سال 1369 تا 1374 عضو وابسته ارشد مرکز بین المللی فیزیک نظری در تریست triest ایتالیا بودم. علاوه بر این تعداد زیادی مقاله و کتاب در فیزیک ، فلسفه ، علم و دین و علم و الهیات نوشته ام.
* با توجه به این که حیطه اصلی کار شما در فیزیک مکانیک کوانتومی است ، زیباترین جاذبه های این حوزه به نظر شما چیست؟
در مکانیک کلاسیک نیوتونی بعضی اصول متافیزیکی داریم که فیزیک نیوتونی بر آنها بنا شده است . مثلاً زمان و فضای مطلق داریم و یا علیّت را به این معنا که اگر مشخصات کافی از سیستم داشته باشیم می توانیم آینده آن را پیش بینی کنیم و یا دیدگاه واقع گرایانه از حقیقت را که می گوید، باید بین ذهن و جهانِ خارج فرق گذاریم . اما مکانیک کوانتومی بسیاری از این اصول را زیر پا گذاشت ، اصل علیّت را طرد کرد؛ تعبیری ایده الیستی از دنیا به جای تعبیر واقع گرایانه ارائه کرد ؛ اعلام کرد که راجع به مکان و سرعت شیء تا قبل از عمل اندازه گیری هیچ حرفی نمی توان زد ؛ گوئی که در جهان چیزی رخ نمی دهد جز این که ناظری در کار باشد . همچنین برای ذهن نقش بسیار مهمی در نظر گرفت تا حدی که گویا فارغ از ذهن ، جهانِ خارجی در کار نیست .
در مقدمه این کتاب آمده است: تئوری کوانتوم یکی از تئوریستهاست که قادر است علم و عرفان را با هم متحد کند. به همین دلیل ضمن پژوهش و مطالعه روی تئوری کوانتوم به این نتیجه رسیدم که مولانا جلالالدین محمد مولوی رومی، در اشعار خود و از طریق مکاشفه به مسائلی اشاره کرده است که تئوری کوانتوم از طریق ساختمانهای ریاضی و کاوش در ذات اتمی و زیراتمی به آنها رسیده است. به نظر آمد با مقایسه این دو یعنی برخی اشعار مولانا و تئوری کوانتوم، توانسته باشم گامی در وحدت علم و عرفان برداشته باشم.
نویسنده افزوده است: مولانا که از جور و ستم خوارزمشاهیان به تنگ آمده بود، با پدرش سلطان بهاءالدین در قرن هفتم هجری برابر با سیزدهم میلادی از بلخ، افغانستان کنونی که در آن زمان بخشی از سرزمین ایران محسوب می شد، به سرزمین سلاجقه یا آسیای صغیر رسید که امروز ترکیه نامیده میشود. مولانا که از عارفان و مشایخ بزرگ ایران و همه شرق است با نیروی مکاشفه و بینش شهودی و در زبان شعر، به نظریاتی پرداخته که دانش فیزیک، در قرن بیستم میلادی، از طریق تئوری هایی چون کوانتوم، تقارن و فوق تقارن، تئوری همه چیز و نظریه وحدت یافته میدانهای نیرو و دیگر نظریات علمی، به آن رسیده است.
وی ادامه داده است: نام کتاب را اندیشههای کوانتومی مولانا گذاشتم. من با نزدیک کردن اشعار مولانا به این نظریات سعی کردهام علم و عرفان را به همان دلایلی که نوشتم بهم نزدیک کنم حال چقدر موفق شدهام این بستگی به نظر خوانندگان کتاب حاضر ارد اما این امید را دارم که انسان با ورود به سال 2000 میلادی که سال جهش عظیم علوم سیبرنتیک، کامپیوتر، فضا، هوش مصنوعی و ساختن روباتهای هوشمند و سوپرکامپیوترها یا فوق رایانههایی است که همه چیز بشر را به طور خودکار تحت کنترل می گیرند و تکنولوژی جهش عظیمی می کند با توجه به درون خودش، ضمن پیشرفت عظیم علمی و خروج از منظومه شمسی و دستیابی به قوانین پیشرفته ذرات زیراتمی، سعادت ابدی خود و نسل آیندهاش را نیز تأمین کند. یعنی در واقع روح خود را نیز دریابد. آنگاه چهره بزرگ آدمیت رخ مینماید و آسمان در بزرگ خود را بر روی آدمی میگشاید و همای خوش اقبال بر سر انسان جاودانه خواهد نشست.
کتاب اندیشههای کوانتومی مولانا با 500 صفحه، شمارگان 2200 نسخه و قیمت 4250 تومان در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
مقاله قرآن و کامپیوتر نوشته « دکتر رشاد خلیفه» دانشمند مسلمان مصری دارای درجه پی اچ دی در رشته مهندسی سیستمها و استاد دانشگاه آریزونای آمریکاست که مدتی معاون سازمان توسعه صنعتی ملل متحد بوده است . وی با کمک عده ای از مسلمین متخصص و صرف وقت بسیار تحقیقات گسترده ای را در نظم ریاضی کاربرد حروف و کلمات در قرآن شروع نموده و با الهام از آیات 11 تا 31 سوره مدثر که عدد 19 را کلید رمز اعجاز آمیز قرآن و آسمانی بودن آن معرفی میکنند به کمک عدد 19 توانست رمز نظم ریاضی حیرت انگیز و اعجاز آمیز حاکم بر حروف قرآنی را کشف نماید. دکتر رشاد خلیفه ، نخستین بار ترجمه قرآن مجید از عربی به انگلیسی را در 12 جلد نگاشت . این ترجمه ها توسط مؤسسه « روح حق» واقع در شهرستان توسان ایالت آریزونای آمریکا بچاپ رسید. مقاله قرآن و کامپیوتر در پایان جلد اول کتاب ترجمه قرآن درج شده است.
اینک متن مقاله :
در چهارده قرن اخیر نوشته های بیشمار ادبی شامل کتاب ، مقاله . گزارشات پژوهشی درباره کیفیت معجزه آسای قرآن برشته تحریر در آمده است . دراین نوشته ها فصاحت بیان ، فضیلت ادبی، معجزات علمی، سبک و حتی جاذبه آهنگ تلاوت قرآن تشریح شده است. با وجود این، تحقیق در اعجاز قرآن بعلت احساسات بشری، بیطرفانه صورت نگرفته و بسته به عقیده نویسنده برعلیه آن قلم فرسایی شده است . چون مطالعات وپژوهش های قبلی به بوسیله بشر انجام شده خواهی نخواهی تمایلات ونظرات ضد ونقیض نویسندگان در آنها به چشم میخورد ، این نوشته ها نتوانسته اند افراد غیرمسلمان را قانع کنند که قرآن کتاب آسمانی است و دلایل نویسندگان درایشان مؤثر نبوده است. معجزه ای که در این رساله پژوهشی ارائه می شود برمبنای اصولی بی چون و چرا و خالی از شک و شبیه و غیرقابل تغییر استوار است بدین ترتیب که فن کامپیوتر با کشف سیستم اعدادی اعجاز آمیز قرآن مدلل می دارد که قرآن مجید بدون شک ساخته فکر بشر نمی تواند باشد. خواست خدای توانا بوده است که این نظم پیچ در پیچ عددی قرآن مخفی نماند تا تایپ شود که سرچشمه غیبی قرآن از جانب خداوند متعال است و نیز در عرض گذشت قرون بوسیله ذات او محافظت میشده و از گزند تغییر ، افزایش یا کاهش در امان مانده است. رمزهای اعجاز آمیز قرآن منحصراً از این قرارند :
ادامه مطلب
این مبحث را با سخن دکتر الکسیس کارل آغاز مى کنیم ، آنجا که درباره فواید طبى نماز مى گوید:
نتایج نماز و نیایش را با علم نیز مى توان دریافت ، زیرا نماز و نیایش نه تنها به روى حالات عاطفى بلکه روى کیفیات بدنى نیز اثر مى کند و گاهى در چند لحظه یا چند روز بیمارى جسمى را بهبود مى بخشد. این کشفیات هر چقدر هم که غیر قابل درک باشند، بایستى به واقعیتشان معترف شد. دفتر مشاهدات طبى لورد بیش از 200 مورد درمان فورى و غیر قابل تردید سل ریوى و عفونت کلیه و سرطان و امراض بدنى دیگر را ضبط کرده است .
اما حرکات نماز، چنانکه امروزه ثابت گردیده ، تکرار قیام و قعود در نماز بهترین وسیله اى است که سرعت گردش خون را افزایش داده و از این رو نماز را یکى از عوامل موثر در به کار انداختن جهاز هاضمه دانسته اند که راه اشتها و میل به غذا را نیز هموار مى سازد.
و جالب این است که اوقات نماز و مواقع هضم غذا کاملا مناسب و هماهنگ بوده و چنانکه ملاحظه مى نماییم ، در این امر حکمت عجیبى به کار برده شده است ...
به این ترتیب که وقت نماز صبح پیش از شروع به غذاى صبحانه بوده ، و ظهر قبل از آنکه انسان به نهار بپردازد و عصر یا همان وقت که هضم غذا آغاز شده ... و به هنگام غروب یا موقعى که انسان بین دو وعده نهار و شام قرار دارد. و به همین ترتیب موقع عشا که هضم غذا تازه شروع گردیده است ...
طب جدید این موضوع را ثابت کرده و مدلل ساخته که نماز بهترین وسیله اى است که از بالا رفتن فشار خون جلوگیرى کرده و در حفظ تعادل آن اثر بسزایى خواهد داشت . آرى طبق نظریه پزشکان چنانچه در اداى نماز مراقبت و محافظت به عمل آمده و حرکات موزون آن به آرامى و طمانینه که از شرایط صحت آن است ، توام باشد، ثابت و مسلم گردیده که از بسیارى بیماریهاى ناشى از فشار خون جلوگیرى خواهد کرد... و این خود اثرى آنى و فورى بر قلب گذاشته و از ضربان تند و سریع آن مانع خواهد شد.
مجله ریدرز دایچست مى نویسد:
بر اساس تحقیقات معلوم شده است افرادى که بطور مرتب به عبادتگاه مى روند، در برابر بسیارى از بیماریها نظیر: فشار خون ، بیماریهایى قلبى ، سل و سرطانهاى ناحیه گردن مصونیت دارند.
دکتر ادوین فردریک پاورز، استاد امراض عصبى در ایالات متحده آمریکا مى گوید:
علم طب در دنیاى کنونى از بسیارى از رموز و اسرار بیمارى ها به طرز معجزه آسایى پرده برداشته است . با این وصف هنوز هم هزاران بیمارى و مرض باقى است که بزرگترین اطباء هوشمند و نوابغ پزشکى کمترین بارقه امیدى به کشف و معالجه آنها به دست نیاورده اند. اما بررسى و دقت در مطالعات این اطباء و نوابغ این نکته را روشن مى سازد که اغلب آنها این نظریه را تایید نموده و اعتقاد پیدا کرده اند که در میان معجزات فراوانى که براى نماز شمرده اند، یکى اعاده صحت و تندرستى روحى و شفاى کلیه بیماریهایى است که مداوا شده و کلیه روشهاى پزشکى در برابر آنها عاجز مانده است . 1
یک جراح مصرى اخیرا با یک سرى تحقیقات گسترده اعلام داشت :
نماز بهترین درمان براى بیماران مبتلا به جابجایى غضروفهاى ستون فقرات است .
دکتر الزیات استاد دانشگاه نوادا در آمریکا پس از مطالعه بر روى چهل بیمار گفت :
حرکت هاى ناشى از پنج بار نماز در روز مى تواند عمل جراحى ناشى از بیمارى مذکور را در مدت یک هفته بهبود بخشد.
این پزشک مصرى به بیماران جراحى شده خود توصیه کرده است که بلافاصله پس از عمل جراحى حرکت کرده و به مدت یک هفته روزى پنج بار حرکات نماز را به جاى آورند و این حرکات را در هر صورت تا پایان عمر ادامه دهند.
همچنین یک دانشمند آمریکایى در کتابى که به تازگى بنام بیماریهاى فقرات منتشر ساخته ، گفته هاى این پزشک مصرى را تایید کرده و به بیماران خود نیز سفارش کرده است که روزانه پنج نوبت حرکاتى شبیه نماز مسلمانان انجام دهند. 2
1-راه و رسم زندگى ، الکسیس کارل ، ص 173 و نیایش ، ص 12.
2- نقل از اسلام و علم جدید، عبد الرزاق نوفل ، ترجمه حسین وجدانى و روزنامه همشهرى ، ش 811.
منبع: الغدیر http://banin.parsiblog.com/
علم و دین و رابطه برقرار میان آنها از دیرباز موضوع اندیشهورزى و گفتگو میان فیلسوفان و متکلمان و عالمان الهیات بوده است. دامنه این مباحثبسى گسترده است و منظرهاى گفتگو گاه بسى متباعد و ناسازگار، درک و دریافت ارباب این مباحث از علم و دین و ماهیت و محتواى هریک چندان از یکدیگر فاصله دارد که گاه موضع نزاع را مغشوش و راه تفاهم را مسدود مىکند. بنابراین، باید بحث از ماهیت هریک از «علم» و «دین» و تحلیل مبانى، ساختار، غایات، آمال و فعلیتهاى هریک از این دو را مدخل ضرورى ورود به مباحث علم و دین شمرد. نگاهى به دامنه وسیع موضوعات مربوط به این بحث ضرورى بودن پرداختن به این مدخل را آشکارتر مىسازد. بحث درباره تعارض علم و دین شاید یکى از آشناترین و در عین حال حساسترین مباحثى باشد که مطرح بوده و هست. تعارض علم و دین خود عنوان فراخ دامنى است که از تعارض گزارههاى دینى و علمى تا تعارض دین با فرهنگ و تمدن برآمده از علم و نگرش علمى را دربرمىگیرد. طرح تعارضات گوناگون میان علم و دین به همان میزان از شناخت طراحان نسبتبه ماهیت علم و دین رنگ مىگیرد که مساعى کوشندگان براى رفع و دفع تعارض. در کنار گفتگو از تعارض علم و دین از تعاطى و تعاون علم و دین نیز بسیار سخن رفته است.
آیات قرآن شیوه و زمان تشخیص هویت جنین در شکم مادر را قبل از دستگاههای پزشکی پیشرفته تبیین کرد.
با پیشرفت علم ژنتیک و تکنولوژی پزشکان توانستند دریابند که هویت واقعی جنین در شکم مادر از لحاظ دختر یا پسر بودن و یا سالم و غیرسالم بودن در کدام هفتههای بارداری قابل تشخیص است.
این در حالی است که 14 قرن پیش آیات شریفه قرآنکریم مبنی بر «ثم جعلنا نطفة فی قرار مکین» که به وسیله پیامبر گرامی اسلامی امر فوق را بهطور کامل تشریح کرده اند.
پیامبر گرامی اسلام طبق آیه شریفه مذکور فرموده است: پس از استقرار 42 روزه جنین در شکم مادر، خداوند فرشتهای را به سوی او میفرستد تا هویت وی را مشخص کند و سپس از خدای متعال رزق او را میپرسد و آنچه را که خدای متعال میفرماید آن فرشته بر لوح سرنوشت جنین بی هیچ کم و کاستی مینویسد.
جالب این که پزشکان و متخصصان ژنتیک در سالهای اخیر دریافتهاند که تشخیص جنین در صورتی میسر است که حداقل 42 روز از عمر جنین در شکم مادر گذشته باشد چرا که پزشکان دریافتهاند که اوج رشد نطفه در 42 روزگی است و این زمان طبق گفته رسول اکرم با استناد با آیات شریفه قرآنکریم زمانی است که فرشته مقرب خداوند وارد شکم مادر میشود. البته نقطه قابل ذکر این که خداوند به هنگام شکلگیری نطفه فرشتهای را مامور حفظ و نگهداری جنین در شکم مادر میکند ولی تنها زمانی که فرشته مستقیما با جنین ارتباط پیدا میکند زمانی است که فرشته هویت جنین را مشخص میکند و این دقیقا زمانی است پزشکان نیز با دستگاههای ویژهای متوجه این امر شدهاند.
از سوی دیگر طبق احادیث نبوی و آیات شریفه قرآن، روح پس از 4 ماهگی در جنین دمیده میشود و دمیدن روح در جنین پس از مشخصشدن خلقت وی انجام میشود در حالی که قبل از این کودک در مرحله نباتی به سر میبرد چرا که همچون نباتات هیچ حرکتی از خود بروز نمیدهد.
حدیث منقول در این زمینه مبنی بر این است که جنین در خلال 32 تا 50 روز استقرار در شکم مادر بصورت استخوانهایی بیش نیست که سپس طبق آیه (ثم کسونا العظام لحما) تا 70 روز پس از استقرار به استخوانها، گوشت و پوست اضافه میشود.
سپس طبق آیات مذکور جنین تا عمر 100 روزه همچون نباتات فقط در حال رشد و تغذیه است و تا 120 روز همچون حیوانات و پس از 120 روز که همان 4 ماهگی است روح خداوند در آن دمیده میشود و ویژگیهای انسانی به او داده میشود.
در همین مرحله است که حرکت وی در شکم مادر حس میشود و این دقیقا همان چیزی است که متخصصان ژنتیک با کمک دستگاههای ویژه سونوگرافی پس از 42 روز قادر به تشخیص هویت جنین و پس از 4 ماهگی نوع حرکت و شروع حرکت جنین را درمییابند و جالب این که همه این مراحل مذکور در آیات قرآن و احادیث نبوی طبق نظر متخصصان و علم ژنتیک صورت میگیرد.
اگر کمى در مورد تمدن اسلامى و تمدن غرب بررسى کنیم، به یک نتیجه مهم و اساسى مىرسیم و آن این که در اسلام، علم از خداشناسى شروع مىشود و در غرب، «انسان گرایى و انسان محورى» و به یقین لازمه خداشناسى، «خودشناسى» است؛ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهْ، فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه.
خودشناسى نیز دو جنبه دارد؛ یکى به معناى کلى؛ یعنى انسانشناسى و شناخت ابعاد و ویژگىهاى انسان و دیگرى شناخت خویشتن خویش. جالب این است که در غرب، «انسان محورى» مطرح است و نه انسانشناسى و شناختى که غربىها از انسان دارند، شناخت ناقصى است که ارتباط انسان را با خدا نتیجه نمىدهد.
ادامه مطلب
"بسم الله الرحمن الرحیم"
معجزات علمی قرآن در کیهان شناسی!