منبع: قاف - نشریه الکترونیکی توسعه علمی ایران
دانش عبارت است از نتیجه گیری منطقی در مورد فرآیند های جاری در
جهان . به عبارت بهتر به کار گیری منطق در کشف روابط بین پدیده ها و موقعیت ها که
این منطق اصولا به زبان ریاضی بیان می شود.
اما دانش هم همچون تمام نتایج بشری
در حال تغییر و تحول دائمی است.سوال اصلی اینجاست که این تغییر و تحول ها بر چه
اساسی صورت می گیرند؟
بیایید با هم به عقب برگردیم: زمانی که ارسطو و پیروانش
بنیاد جهان را از چهار عنصر اصلی آب، خاک ، آتش و باد می پنداشتند.اما در همان زمان
فیلسوفی به نام دموکریتوس بیان داشت که تمامی مواد از عناصر غیر قابل تجزیه به نام
اتم(atomous =غیر قابل تجزیه) تشکیل یافته اند.گرچه نظریه او تا حدود 2000 سال بعد
از سوی دانشمندان مورد استقبال قرار نگرفت تا آنکه رابرت بویل در کتاب شیمیدان شکاک
خود نظریه ارسطو را زیر سوال برد و نهایتا دالتون تئوری دموکریتوس را رسما به عنوان
یک نظریه علمی اعلام کرد با این تفاوت که این بار برخلاف زمان دموکریتوس تئوری اتم
از سوی همگان به عنوان یک اصل علمی پذیرفته شد چرا که تمام یافته های علمی آن زمان
با نظریه دالتون قابل توجیه بودند.اما این پایان کار نبود،اکتشافات جدید ضعف تئوری
دالتون را نشان دادند.مدل سیاره ای بوهر ،اوربیتال اتمی و اوربیتال مولکولی یکی پس
از دیگری در پی نظریه دالتون مطرح شدند وهر کدام در زمان خود به عنوان کاملترین
فرضیات درباره ماهیت مواد مورد استقبال قرار گرفتند.این تغییر پی در پی از کجا نشات
می گیرد؟
به باورکوهن(Thomas Samuel Kuhn : 1922-1996) پیشرفت و ارتقای نظریات
علمی حالت خطی و صعودی ندارد بلکه هر از گاهی دستخوش تغییرات اساسی می گردد که به
آن تغییر چهارچوب یا paradigm shift گویند.در حقیقت کوهن سیر علم را به سه مرحله
تقسیم می کند، سه مرحله ای که علوم مختلف به صورت پی در پی ناگزیر از طی آنها
هستند:
مرحله prescience: در این مرحله پارادایم خاصی وجود ندارد بلکه
اطلاعات جدید ولی در عین حال پراکنده ای در مورد یک موضوع خاص نظر دانشمندان را به
خود جلب می کند.
مرحله normal science: در این مرحله دانشمندان سعی در
بسط پارادایم موجود دارند.یافته های علمی در این مرحله موید پارادایم موجود ند.اما
تنها کشف یک یافته علمی مبنی بر عدم مطابقت با پارادایم موجود سبب میشود مرحله سوم
شکل گیرد.
مرحله تغییر پارادایم : در این مرحله پارادایم قبلی فرو میریزد و سپس
مرحله اول مجددا آغاز می شود.
به نتیجه مذکور که پارادایم قبلی را در هم میشکند
کشف انقلابی(revolutionary discovery ) گویند.
کوهن در نظریه تغییر ساختار علمی
خود بیان می کند که پارادایم های مختلف و احیانا متضاد با یکدیگر شاید هر کدام بر
اساس منطق خاص خود شکل گرفته باشند اما میزان مقبولیت آنها بسته به نظر غالب
دانشمندان هر عصر دارد نمونه بارز این فرضیه کوهن ، مدل های ساختار ماده و نظریه
اتم در زمان ارسطوست که به آن اشاره کردیم.در واقع از نظر او معیار ثابتی جهت
مقایسه پارادایم های مختلف و قبول و رد آنها وجود ندارد.این اعتقاد کوهن دستمایه
نسبی گرایان در حوزه فلسفه علم شدهر چند خود او همواره نسبی گرایی علمی را نقض می
کرد.
به هر حال چه کوهن را نظریه پردازی نسبی گرا در زمینه علم بدانیم و چه
ندانیم نظریه او در مورد پارادایم های علمی در تاریخ علم مصداق های فراوانی دارد که
به یکی از مصادیق آن قبلا اشاره شد.
افسردگى (DEPRESSION) حالتى احساسى است که مشخصهاش اندوه، بىاحساسى (APATHY) ،
بدبینى (PESSIMISM) و احساس تنهایى است. این بیمارى که امروزه از شیوع بالایى در
میان مراجعه کنندگان به کلینیکهاى روانپزشکى برخوردار است، داراى تظاهرات متنوع و
زیادى بوده که از مهمترین آنها مىتوان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقیقات نشان
مىدهد 75 درصد از بیماران افسرده مشکلى در خواب (چه به صورت بى خوابى و چه
پرخوابى) دارند و همچنین علایم این بیماران در هنگام صبح تشدید مىشود. نکته جالب و
قابل توجه و مورد بحث ما این است که در این بیماران چگالى (REM حرکت سریع چشم) در
نیمه اول خواب و همچنین کل زمان REM افزایش یافته و فاصله میان به خواب رفتن تا
شروع اولین دوره REM یعنى ( LATENCY - REM) کم شده و مرحله 4 خواب نیز کاهش
مىیابد. (1)
پس به عبارت سادهتر مىتوان گفت، افراد افسرده زمان بیشترى را در مرحله خواب
REM به سر مىبرند. یعنى به میزان بیشترى نسبت به سایرین خواب مىبینند.
یک روش درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آنها براى کاهش میزان
REM است، که بهترین شکل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن و
همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب کاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص مىشود.
زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و باید صبحگاه بیدار
شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگیرد. از این جهت
بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مىتواند یک عامل مهم بدون عارضه در
پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد که بر تمام روشهاى درمانى دارویى و غیر دارویى ارجح
است، چرا که پیشگیرى بر درمان مقدم است .
حال ببینیم، این موضوع چه ارتباطى با نماز صبح دارد، یعنى نماز صبح چه اثر
درمانى مىتواند در این بیماران داشته باشد؟
دلایـل زیـادی وجود دارد که ثابت می کـنـد دعـا مؤثر است.بسیـاری از
تحقیـقات عـلـمی صحــت این مطلب را نشـان میدهند.
تحقیقی که در سال 1993 برروی 10،000 کارمند دولتی درطول 26 سال انجام
گرفت،نشان داد که افراد متدین بسیارکـمتر از افـراد کافر، بـه خـــاطر مشکلات
قلبی-عروقی جانمی سپارند. و در تحقیقی که در سال 1995 در یک کالج بر روی 250 نفر
بعد از جراحی قلب باز انجام گرفت، اینطور نتیجه گیری شد که آن دسته از افراد که
ارتباطات مذهبی و حمایت اجتماعی داشته اند، 12 مرتبه کمتر از آنها که فاقد آن بوده
اند، جان سپرده اند.
در تلاش برای درک افسردگی ناشی از بستری شدن در بیمارستان، محققان یک
دانشگاه 1000 بیمار بستری شده در بیمارستان که عادت به انجام امور مذهبی از قبیل
نماز و دعا داشته اند را از سال 1987 تا 1989 مورد بررسی قرار داده و دریافته اند
که این افراد بسیار بهتر از دیگران با مشکلات سلامتی خود کنار می آیند.
متعارف با درمان های رفتاری و تکنیک های تمدد اعصاب برای درمان فشارخون، تشکیل داده
است. این گروه دریافتند که ترکیب این دو روش درمانی با یکدیگر، که نماز و دعا یکی
از اجزاء مهم آن بود، می تواند باعث پایین آوردن سرعت تنفس ، ضربان قلب، و فشارخون
فرد شود.
دانشگاه مکزیکو مشغول مطالعه بر روی قدرت دعا و نماز برای درمان
افراد الکلی است. همچنین تحقیقی نیز درمورد دعا و درمان در دانشگاه باستیر در حال
انجام است. مطمئناً دنبال کردن یک شیوه زندگی مذهبی و روحانی می تواند باعث بهبود و
ارتقاء سلامتی شود. افراد دیندار و مذهبی معمولاً بسیار کمتر به دنبال خطراتی مثل
سیگار، الکل و همبستر شدن با افراد ناشناس می روند. اما، درک عملکرد شفاعت و دعای
دیگران برای افراد کافر و بی اعتقاد بسیار دشوار است.
ادامه مطلب
«العلم علمان، علم الابدان و علم الدیان. » پیامبر اکرم (ص)
در جهان امروز گروهی از مردمان(از جمله مردم ممالک غرب) با پیشرفت روز افزون و
حیرت برانگیز علوم مختلف و با مشاهده توانایی های بی حد و حصر علم در گره گشایی از
مشکلات بشری، اصالت محض را به “علم” داده اند و آن را بعنوان تنها راه نجات خویش
برگزیده اند.
در مقابل در طول تاریخ همواره مردمان دیگری نیز وجود داشته اند که “دین” را برای
برخوررداری از زندگی سعادتمندانه، کافی دانسته اند و با بی اهمیت جلوه دادن همه
مسائل دنیایی و حتی “علم” در اعتقادات خویش اصالت مطلق را به “دین” بخشیده اند.
از جمله پیروان این عقیده نیز می توان به رهبران مذهبی کلیسای کاتولیک در قرون
وسطی، اشاره نمود.
اما در این میان آیین مقدس اسلام، به خصوص شکل حقیقی آن یعنی مکتب “تشیع” ، “علم
و دین” را به عنوان دو بال نیرومند برای پرواز انسان، به سوی کمال مطلق خویش که
همانا نزدیک شدن به مرزهای عصمت و تخلق به اخلاق الهی در سایه قرب به حضرت حق است،
معرفی می کند و پرداختن به هر یک بدون توجه به دیگری را، آفتی برای سعادت و نیکبختی
انسان، به حساب می آورد.
به این ترتیب همان قدر که عالم بی دین مسبب بدبختی خود و دیگران است، جاهل مقدس
مآب نیز موجبات خسارت در دنیا و آخرت را برای خود و اطرافیانش فراهم می آورد.
این سخن مولای متقیان جهان و پیشوای شیعیان حقیقی، حضرت علی (ع) است که می
فرمایند:
العلم و الدین توامان، اذا افترقا احترقا
"علم و دین پیوسته با یکدیگرند و هر گاه جدای از هم شدند، آتش افروز
خواهند بود."
علامه جوادی آملی
اولاً حیات طولانی امام زمان(علیه السّلام) بر خلاف عادت است نه بر خلاف علّیت. یعنی به طور عادی کسی نمیتواند هزار یا ده هزار سال زندگی کند اما به صورت غیر عادی (خرق عادت) این کار ممکن است.
ثانیاً اگر بدانیم انسان چیست و بدنش را چه کسی اداره میکند، این سؤال اصلاً برای ما مطرح نیست. برای عرفا و حکمای بزرگ چنین سؤالهایی اصلاً مطرح نیست.
بنده یک وقتی به داندانپزشک محترمی مراجعه کردم، او میگفت بعضیها هستند که دندانهایشان صد سال دوام دارد و نمیپوسد؛ ولی اگر فولاد صد سال شب و روز کار بکند فرسوده میشود. چون فولاد و آهن اگر فرسوده شد دیگر جایگزین نمیشود اما دندان هر روز عوض میشود، مرتب سلولهای جدید جای سلولهای مرده و قدیمی را میگیرند. با این توضیح اگر تمام ذرات بدن در حرکت و تعویض هستند و روح آدمی حرکات تمام این ذرات را دقیقاً تحت کنترل دارد در این صورت اگر روح انسان کاملی، بر خلاف عادت (نظم عادی) بهترین سلولهای را جایگزین کند، و دقیقترین کنترلها را روی قسمتهای مختلف بدن داشته باشد، یک انسان کامل میتواند حتی میلیونها سال نیز زنده بماند (و این مطلبی است که علم پزشکی امروز به اثبات رسانده است).
این مثلی که مُلای رومی ذکر میکند که اگر شما روز یا شب در کنار نهر روانی که آب آن خیلی آرام در حرکت است بنشینید و تصویر خورشید یا ماه در این جوی آب بیفتد و مانند آینهای باشد که شما تصویر خود را در آن میبینید صدها عکس میآید و میرود و شما خیال میکنید ساعتها با عکس خود روبرو بودهاید در حالی که آینهها و عکسهای متعدد در هر لحظه آمدند و رفتند.
شد مبدل آب این جو چند بار
عکس ماه و عکس اختر بر قرار
همین بزرگوار در جای دیگر میگوید:
ای برادر تو همان اندیشهای
ما بقی خود استخوان و ریشهای
بنابراین اگر کسی روح و سلطه آن را بر بدن خود بشناسد، سَیَلان و حرکات و تعویض ذرات بدن را تحت کنترل روح بداند و قدری با حکمت و عرفان آشنا شود، اصلاً این اشکال که چطور یک انسان میتواند یک میلیون سال، دو میلیون سال یا بیشتر بماند برایش مطرح نیست. اگر روح پیوندش با خالق جهان هستی به حدی بود که قدرت خاصی ما فوق قدرت افراد عادی پیدا کرد میتواند همان طوری که بدن خود را میگرداند، خارج از بدن خود را هم اداره کند. زیرا خارج از روح او حکم بدن او را دارد.
وجود مبارک حضرت امیر(سلام اللّه علیه) در نهج البلاغه ضمن روایتی نورانی در خطبه قاصعه میفرماید من در حضور پیامبر اکرم علیه آلاف التحیة والثناء ایستاده بودم، مشرکین حجاز به پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند اگر تو پیغمبر هستی یک معجزه حسّی بیاور تا تو را بپذیریم. فرمود چه کنم؟ گفتند: دستور بده نیمی از درختی که روبروی توست از نیمه دیگر جدا شود و به حضور تو بیاید. حضرت فرمود اگر این کار را انجام دادم ایمان میآورید؟ گفتند: بلی. حضرت علی(علیه السّلام) در ادامه میگوید: من دیدم این درخت دو نیم شد، نیمی از آن در جای خود ایستاد و نیم دیگر حرکت کرد و جلو آمد بطوری که شاخههایش روی دوش ما قرار گرفت. مشرکین گفتند: دستور بده نیمه دیگر آن هم از جای خود حرکت کند و نزد تو بیاید. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) این کار را هم انجام دادند. بعد گفتند: دستور بده این دو نیمه درخت به هم متصل شود و سرجای اول برگردد با وجود این، مشرکین باز ایمان نیاوردند. کرامات همه محال عادی هستند، نه محال عقلی مجال عقلی کرامت بردار نیست مثل 5=2×2 این شدنی نیست، اعجاز بردار هم نیست. به هر حال حیات حضرت ولی عصر(عجلاللّه تعالی فرجه الشریف) محال عادی است نه محال عقلی
منبع: پیام علمی حضرت آیت الله جوادی آملی به اولین هماندیشی عرفان و دانشجو
بسم اللّه الرحمن الرحیم و إیاه نستعین
حمد خدای حمید را سزاست و تصلیه پیامبر محمود و اهل بیت مَحْمِدَت و طهارت او را رواست و مذمّت دشمنان آنها را بجاست؛ به آن ذوات قدسیِ عصمت مدار تولّی داریم و از معاندان آنان تبرّی مینماییم.
از خدای سبحان که بهترین معروف و نهایت آرزوی عارف است، مسئلت میکنیم، توفیق معرفت کامل عطا کند که از تثلیث شهود عارف و معروف و عرفان نجات یابیم و از تثنیه مشاهده عرفان و معروف برهیم و به توحید ناب رؤیت معروف محض برسیم و در سفر رابع، همه چیز را از منظر همان واحدِ اَحَد ببینیم، تا جهانی منزّه از تبعیض و جامعهای مُبرّای از فساد و سرزمینی مُطهّر از فقر بسازیم و جزء یاران راستین حضرت ختمی امامت، بقیة اللّه (ارواح من سواه فداه) باشیم.
آنچه در این پیام کوتاه ارائه میشود، نکاتی است پیرامون دانش و عرفان که عنایت به آنها برای پژوهشگران بیاثر نیست. یکم. راه عرفان واقعی از تمام مقاطع راه معرفتشناسی جداست و تحت هدایت و حمایت معرفت وحیانی است که سلطان علوم و ملکه معارف ممکن است؛ اما مطلب اول، یعنی استقلال عرفان از همه مراحل دانش حصولی برای آن است که معرفت حسّی و تجربی که در علوم طبیعی کارآمد است و دانش خیالی و وهمی و عقلی که در معرفت ریاضی راهگشاست، و علم عقلی تجریدی بدون دخالت ترسیم، تصویر و کم و کیف طبیعی و ریاضی که در دانش حکمت و کلام، و نیز برتر از آنها در علم عرفان نظری و استدلالی معمول و موجّهاند، همگی از سنخ مفهوم، وجود ذهنی و علم حصولیاند و مسئول آنها عقل نظری است که با دستمایه معقولات اوّلی و ثانوی و با سرمایه مزجات مفاهیم ذهنی، سوداگری حصولی دارد نه حضوری، و تجارت حمل اوّلی دارد نه حمل شایع، و کالای منسوج او فقط جامه ذهن را تأمین میکند و هرگز به عین صادر نمیشود تا کسوت آن را تضمین نماید.
روز وحدت حوزه و دانشگاه از یادگارهای ارزشمند امام بزرگوار ماست. این مسئله هم مثل همه تدابیر و تصمیمهای مهمی که در راه جریان صحیح و اسلامی جامعه ما، آن حکیم عالی مقام و آن انسان والا و بصیر مطرح کردند، یکی از برکات وجودی ایشان بوده و هست و انشاءالله خواهد بود.
مقام معظم رهبری
طی قرنهای گذشته استعمارگران برای بیگانه کردن نسل های رو به رشد کشورهای اسلامی از اسلام و خاموش کردن مساله ی ایمان و وجدان دینی در بین آحاد مردم اقدامات متعددی را انجام دادند. آنان در طراحی نقشهای فتوحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود به مانع عمده ای برخوردکردند و آن اعتقادات اسلامی ملت ها بود. زیرا اسلام مصداق کامل دینی بود که حقیقتاً با حمله و یورش همه جانبه و تجاوزکارانه ی دولتهای استعماری به مناطق مختلف دنیا بویژه مناطق اسلامی مبارزه می کرد. استعمارگران درشبه قاره هند، کشورهای عربی و ایران و هرجا که احساس و وجدان دینی در مردم بیداربود این حقیقت را تجربه کردند. لذا برای تثبیت و پیشبرد نقشه های خود درجهت ازبین بردن وجدان دینی و ایمان اسلامی در مردم برنامه ریزی کردند. جاذبه ی قهری علم وپیشرفتهای علمی که اروپا به آن دست یافته بود موجب شد تا جوانانی که برای تحصیل علم به اروپا و آمریکا رفتند هدف تبلیغات ضد اسلامی قرارگیرند. اولین پرورش یافته های غرب غالباً کسانی بودند که بخاطر ضعف نفس و فقدان تبلیغات مؤثر دینی نسبت به دین احساس بیگانگی و عناد می کردند. لذا دانشگاهها که مرکز پرورش انسانهای دانشمند براساس پیشرفتهای علمی روز بود بنیان آن بر بی اعتقادی و معارضه ی با دین گذاشته شد و در دانشگاهها نه تنها دین را ضعیف کردند بلکه به معارضه ی با آن پرداختند.
امام با آگاهی کامل نسبت به واقعیتهای تاریخی، راه حل مشکلات، بقاء استقلال و شعار نه شرقی و نه غربی در کشور را، در آمیخته شدن روشنفکران و تحصیلکردگان جدید، با دین و ایمان مذهبی و نیز آشناشدن روحانیون با پیشرفتهای علمی جهان و تجربه ی روشهای جدید ،می دانستند. شهید مفتح از جمله افرادی بود که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهی و روحانی، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود. وی در را تحقق بخشیدن به آرمان های بنیانگذار انقلاب اسلامی، ایجاد وحدت میان این دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد. سخنرانیهای ایشان در مسجد دانشگاه در ترغیب نسل روشنفکر و تحصیل کرده به اسلام اثر بسزایی داشت. به مناسبت مجاهدت ایشان در راه تحقق وحدت میان حوزه و دانشگاه، روز شهادت آیت الله مفتح روز وحدت حوزه و دانشگاه نامیده شد.
دکتر مهدی گلشنی رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست ویژه روز جهانی فلسفه با بیان این که در دو قرن اخیر علوم تجربی خود را از فلسفه کنار کشیدهاند درباره تأثیر فلسفه بر دانشمندان علوم تجربی گفت: برای اثبات این گزینه میتوان به تأثیر عمیق پوزیتیویسم منطقی بر فیزیک کوانتوم انگشت گذاشت.
همچنین فلسفه طبیعتگرای حاکم بر اذهان بعضی از زیستشناسان آنها را به این سمت سوق دادکه هر امر ماوراء الطبیعی را منکر شده و حتی اخلاق را در پرتو طبیعتگرایی داروینی تعبیر کنند.
وی افزود: میتوان گفت غالب نتایج عامی که در علوم تجربی معاصر حاصل شده است با توسل به یکی از مکاتب فلسفی، خصوصا تجربهگرا پدیدآمده است.
وی تصریح کرد: مدلهای فلسفی خواسته و ناخواسته بر زیستشناسی تأثیر گذاردهاند. تا جایی که یکی از زیستشناسان بزرگ میگوید: زیستشناسی آنان علم نیست،بلکه نوعیایدئولوژی و فلسفه بر آن حاکم است.
استاد دانشگاه صنعتی شریف گفت: در مقابل علم نیز بر فلسفه تأثیر گذاشته است. به طور مثال «کانت» از توفیق فیزیک نیوتنی بسیار متأثر بود.
دکتر گلشنی تصریح کرد: تعدادی هر چند کم از دانشمندان علوم تجربی به اهمیت تفکر فلسفی واقف شده و در این افراد استدلالات فلسفی و منطقی دیده میشود. از طرفی هم برخی فلاسفه غربی نظرات خود را وارد مسائل فلسفی علوم کردهاند.
وی افزود: در علوم مسائلی است که راه مغالطه در آنها باز است. زیرا دانشمندان و علی الاغلب فیزیکدانان به مسائل فلسفی اشراف ندارند.
دکتر گلشنی در پایان با اشاره به رشد رابطه دو سویه «فلسفه و فیزیک» در چند دهه اخیر گفت: دانشگاه آکسفورد همه ساله در فصل تابستان بین استادان فیزیک و فلسفه خود سمینار مشترک برگزار میکند.
چیزی هم که امروزمایلم در ایران اتفاق بیفتد این است که دانشکدههایعلوم ما از جهل مرکب خود درآیند و اجازه دهند مقداری از ملاحظات فلسفی وارد علومشان شود. از طرفی هم فلاسفه، فلسفه را از انزوا درآورده و به مشکلات فلسفی علوم بپردازند.
منبع: وب سایت علمی فرهنگی امی (http://www,ommi.ir/index.php)
آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست،به طور شگفتانگیزی اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد،میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق میگردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم میشود...
آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست،به طور شگفتانگیزی اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد،میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق میگردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم میشود یاد آوری میکنیم بیان نتایج مثبت تحقیقات علمی در رابطه با هریک از مسائل شرعی بدان معنی نیست که دلیل حتمی و قطعی و نهایی انجام یک فریضه را کشف کرده باشیم نه منظور این است یکی از فوایدی که بشر با آن دانش محدود خود در را بطه با یک فریضه دینی کشف کرده است این است و این قبیل مسائل برای کسانی که خود را بسیار روشن فکر ! تصور می کردند و گاها بسیاری از اعمال را که دلیلش را نمی فهمند انکار می کنند بسیار مفید است نه آنها که به کلام وحی و رسول خدا باور دارند و به انچه تکلیف آنهاست عمل می کنند حتی اگر علم امروز تصور کند این اعمال برای انسان مضر است .
میدان مغناطیسی بدن انسان
هارولدبور از دانشگاه ییل برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده،به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پیبرد.او با توجه به یک مولد الکتریکی که در آهنربا در داخل سیمپیچ دوران میزند و وجریان تولید میکند،سمندری را در یک ظرف آبنمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند.الکترودهایی که در این ظرف وجود داشتند و به یک گالوانومتر حساس متصل شدهبودند،یک جریان متناوب را نشان میدادند.زمانی که بور این آزمایش زا بدون سمندر انجام داد،گالوتنومتر هیچ جریانی را نشان نداد.این بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده میدانی وجود دارد که خاصیت مغناطیسی هم دارد.بور این وسیله را بر روی دانشجویان داوطلب خود امتحان کرد و مشاهده نمود که این میدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملا تابع رویدادهای اساسی زیست شناختی بدن است.او این میدان را حیاتی نامید چون هرگاه حیات از بین برود،میدان حاتی هم از بین میرود.به گونهای که یک سمندر مرده که در دستگاه بود هیچ پتانسیلی به وجود نمیآورد.
منبع: وب سایت امیhttp://www.ommi.ir/index.php علم فیزیک از قدیمی ترین دورانهای علم و معرفت, با تعریفات و مفاهیمی مختلف, تأثیرات بسیار مهمی در علوم و جهان بینی ها داشته و با توجه به گسترش روزافزون ارتباط انسانها با قلمرو طبیعت, این تأثیر تا کنون رو به افزایش گذاشته است... خاتم ملک سلیمانست علم جمله عالم صورت و جانست علم عقل پنهانست و ظاهر عالمی صورت ما موج یا از وی نمی مولوی علم فیزیک از قدیمی ترین دورانهای علم و معرفت, با تعریفات و مفاهیمی مختلف, تأثیرات بسیار مهمی در علوم و جهان بینی ها داشته و با توجه به گسترش روزافزون ارتباط انسانها با قلمرو طبیعت, این تأثیر تا کنون رو به افزایش گذاشته است.بدیهی است که همزمان با پیشرفت فیزیک از دیدگاه علمی محض, مسائل فراوانی در قلمرو فیزیک نظری که کمال اهمیت دارند نیز توسعه یافته است ضرورت و ارزش فوق العاده این مسائل را در سه جهت میتوان در نظر گرفت: جهت یکم: این مسائل مانند مقدماتی ضروری برای هر روز معارف جدیدتر و کامل تر در قلمرو فیزیک است که در طرز تفکرات جهان شناسی و حتی در مبانی علوم انسانی و طرز برداشت از آنها تأثیرات با اهمیتی را ایجاد مینماید جهت دوم: شناخت عظمت درک و دریافت انسانی است که در سطوح بسیار دقیق عالم وجود, نفوذ و دخالت شگفت انگیز خود را اثبات مینماید. این نفوذ تا آنجا پیش میرود که آدمی احساس میکند که برای شناخت واقعیت هستی برون ذاتی, با بعدی از خویشتن نیز ارتباط برقرار میکند. این همان حقیقت بسیار با اهیمت است که از لائوتسه حکیم چینی نقل شده و نیلز بور آن را در میان نظریاتش مورد استفاده قرار داده است. این همان اصل است که در محتوای جمله ی ذیل«ما در نمایشنامه ی بزرگ وجود هم تماشاگریم, هم بازیگر» با عباراتی گوناگون در تاریخ جهان بینی های شرقی و غربی مورد بهره برداری قرار گرفته است جهت سوم: هر اندازه بحث و تحقیق در فیزیک نظری گسترش و تعمق می یابد, صاحبنظران تلاشگر عالم معرفت در دو قلمرو«برون ذاتی» و «درون ذاتی» به دریافت حقیقت بزرگ نزدیکتر میشوند که میتواند علوم طبیعی را از معمای غیرقابل حل «برای چه؟» نجات داده و برای طرح نظام صحیح با (سیستم باز) در جهان شناسی رهنمون شود. آن حقیقت بزرگ عبارت است از این ک جهان فیزیکی که ما با آن در ارتباط هستیم, خطوط و اشکالیست که واقعیت اصلی وجود را در پشت پرده ی شفاف خود نشان میدهد. گروهی بسیار قابل توجه از فیزیکدانان و حکماء این حقیقت را پذیرفته و مطرح نموده اند. این حقیقت در دورانهای گذشته تنها با اصول کلی فلسفی اثبا میشد, امروزه با ژرف نگری در فیزیک نظری روشن تر و مستقیم تر اثبات میگردد, و در اینجا جملتی را به عنوان نمونه از سه فیزیکدان مشهور قرن 20(اومو و ماکس پلانک و آلبرت اینشتین) نقل میکنیم
By Ashoora.ir & Blog Skin | لوگوی دوستان |