من اصرارم بر این است که هر وقت ما براى پیشرفت علم کار میکنیم، این را فراموش نکنید که علم و دین توأمانند. علم مجرد از دین و دور از دین ولو در گام اول در کوتاهمدت یک کشورى را به یک نقطهاى از افتخار هم برساند، اما در بلندمدت براى بشریت زیانبار است؛ کما اینکه دارید مىبینید که زیانبار است.
علمى که از دین جدا شد و خودش را متعهد به دین ندانست، نتیجهاش همین میشود که امروز در دنیا رائج است؛ علم وسیلهى زورگوئى است، وسیلهى استثمار است، وسیلهى تخریب حرث و نسل است و محصول علم، بمب اتم است از یک طرف؛ از طرف دیگر، محصول علم، این مواد مخدر کذائى است؛ محصول علم، روى کار آمدن سیاستمدارانِ دور از همهى احساسات انسانى است در خیلى از کشورهاى دنیا. علم را باید با دین همراه دانست. علم را براى خدا و در راه خدا باید تحصیل کرد و به کار گرفت. این، جزو تعالیمِ اولیهى ما باید باشد؛ در همهجا.
و توفیقات این علم هم بیشتر است؛ این را به شما عرض بکنم. نگویند اگر علم را مقدس کردیم و با دین همراه کردیم و مؤمنکارى درآوردیم، دیگر پیشرفت نمیکند؛ نخیر، الان همین خود جهاد دانشگاهى شما، همین مجموعه کارهاى شما - که به وسیلهى عناصر مؤمن این همه کار بزرگ انجام گرفته - نشان دهندهى این است که علم وقتى با ایمان همراه باشد، توفیقاتش هم بیشتر خواهد بود.
آغازآفر ینش ازدیدگاه قرآن ونهج البلاغه
على زمانى قمشهاى
در بخش پیشین مقاله(به بخش آرشیو علم و دین مراجعه نمایید) روشن شد که نظریهى «انفجار بزرگ» با اشکالات متعدد روبهرو است و تاکنون هیچ یک از اشکالها پاسخ قطعى نیافتهاند.
اما آنچه از سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه و غیره به دست آمد این بود که خداوند متعال نخست جرمى آبگونه همراه هوا آفرید، از میان آن گاز و کفى پدید آمد، از جرم کفگونه، زمین آفریده شد، و از دود و گاز آن، سیارات پدید آمدند. پس مىتوان اظهار نظر کرد که کهکشانها، ستارگان و خانوادهى منظومهى شمسى در اصل از یک توده جرم آفریده شدهاند.
تکامل زمین
از قرآن مجید (طبق تفسیر اهل بیت علیهم السلام) دربارهى انبساط و تکامل تدریجى زمین مىتوان به این آیه استدلال کرد: «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا...» (1) : «نخستین خانهاى که براى مردم قرار داده شد در سرزمین مکه است» . از این رو مردى از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کرد چرا مکه را «ام القرى» مادر شهرها مىنامند؟ فرمود: «لان الارض دحیت من تحتها» (2) : چون زمین از زیر آن گسترش یافت.
امام صادق علیه السلام با اشاره به گسترش و تکامل تدریجى زمین از زیر کعبه فرمود: «خلقه الله قبل دحو الارض بالفى عام» (3) : خداوند بیت الله را دو هزار سال پیش از گسترش زمین آفرید.
امام رضا علیه السلام نیز دربارهى این که چرا بیت الله وسط زمین به شمار مىرود فرمود: «انه الموضع الذی من تحته دحیت الارض» (4) : کعبه جایى است که از زیر آن زمین گسترده شد.
در نتیجه در میان همه اجرام فضایى (از جمله منظومهى شمسى) نخست تودهى کوچکى به عنوان مایه نخستین زمین خلق گشته و بعد از آن اجرام فضایى، آفریده شد و سرانجام پس از هزاران سال، زمین به تدریجبه شکل کنونى درآمده است. شاهد بر این سخن حدیثى است از امام صادق علیه السلام که مردى از ایشان پرسید: مردم گمان دارند عمر دنیا هفت هزار سال است، فرمود: این چنین نیست، خداوند پنجاه هزار سال پس از آفرینش زمین آن را به حالتبیابان خشک و بدون آب و علف رها کرد. (5)
همچنین از احادیثبه دست مىآید که گسترش تدریجى زمین و تکامل و بسط آن، از زیر آب به وقوع پیوسته است، مثلا آب عقب رفته و بر ساحتخشکىها افزوده شده است، چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرماید: «فبسط الارضعلى الماء» (6) و در پى آن کوهها را به منزله سنگرگاه زمین آفرید.
ادامه مطلب
منبع : سایت علمی – مذهبی امی
پیشرفت رعد آسای علم و نتایج حاصله از آن کوشش مداوم و خستگی ناپذیر انسان در کشف مجهولات عالم مادی, دانش او را در کلیه زمینه های فیزیک گسترش داده و به پیشرفت های حیرت انگیز و محیرالعقول که حتی در زندگی روزانه, خود شاهد آن هستیم, موفق ساخته است.انسان, این موجود ضعیف که به طور طبیعی فاقد هرگونه وسیله دفاعی است, با اختراع مواد منفجره و اسلحه های آتشین و بالاخره کشف نیروی هسته ای, توفق خود را بر تمام مخلوقات عالم به اثات رسانده است. موشک های غول پیکر راه آسمان و کرات آسمانی را در پیش گرفتند و سفاین فضایی او بر سایر کرات نشستند. رادیو تلسکوپ ها و میکروسکوپ های الکترونی جهان مادی را در تمام ابعاد خود در مقابل دیدگان تیزبین انسان گستردند و او را در شناخت عالم فیزیکی یاری بسیار کردند. محاسبات ریاضی شگفتی ها آفریدند و به اعماق فیزیک کوانتوم و دورترین اختران عالم هستی رهنمون شدند. بیماری های خطرناکی که روزی نسل انسان را تهدید به انقراض و نابودی میکردند یکی پس از دیگری مقهور علم او شدند. سخن کوتاه کنیم که مطلب در این باره بسیار است. این ها افسانه نیست و شاید انسان امروزی حق داشته باشد بر خود ببالد و آن چه را که غیر منطقی به نظر میرسد به استهزاء بگیرد.او میخواهد بداند و بیشتر عمر خود را در تحقیق و جست و جو, برای کشف اسرار ماده و استفاده از آن میگذراند. انسان میخواهد با کسب مداوم دانش و آگاهی به قلب مجهولات عالم هستی راه یابد و بتواند با قدرت واطمینان بیشتری به حیات خود ادامه دهد. از مجهولات و آن چه با منطق او مطابقت ندارد میهراسد. آسایش و رفاهی که علم و تکنولوژی در قرن حاضر رایش به ارمغان آورده, او را هر په بیشتر به علام مادی وابسته کرده است. انسان ها با مشاهده این همه قدرت و کارآیی علم و منطق, به قدری شیفته ی جهان فیزیکی شده اند و ظواهر خیره کننده تکنولوژی و پیشرفت های خارج از انتظار مادی به اندازه ای آن ها را مشغول داشته که گاهی به کلی منکر خداوند و قدرت های غیبی میگردند و این مسایل را افسانه و ساخته ذهن بشر میپندارند. این انسان های بی محتوا, از علم, فقط به ظواهر آن قناعت میکنند و با استفاده از مواهبی که تکنولوژی در اختیار بشر گذاشته است روز به روز تنبل تر, وابسته تر و بی خیال تر میشوند تا جایی که حب جاه و مال و تعصبات جاهلانه, وقایع ناگواری به بار می آورد. آن ها دیوانه وار به منظور دفاع از منافع پوشالی خود حوادث مصیبت باری برای بندگان خدا به وجود می آورند. منطقه ای را به خاک و خون میکشند و انسان های بی گناهی را از نعمت زندگی محروم میسازند. ما در گذشته نه چندان دور شاهد ایدئولوژی های غلط, عقاید نادرست و فجایع ناشی از آن در جوامع انسانی بودیم. ماورای مرزهای عقل ...
بررسیها و تحقیقات علمی یکی دیگر از جنبههای اعجاز قرآن در زمینه علم جغرافی و طبیعی پرده برداشت.
به نقل از خبرگزاری «المحیط» در سال 619 میلادی، در جنگی که بین ایران و رم در منطقهای از فلسطین به وقوع پیوست، سوره مبارکه«رم» نازل شد. در اولین آیات این سوره مبارک که با حروف رمز آغاز میشود آمده است: «الم *غلبت الروم *فی ادنی الارض ... الخ».
در این آیه وجوه اعجاز علمی قرآن در «ادنی الاقرب» با بررسیهای علمی اثبات شده است. بر اساس این گزارش پس از گذشت چهارده قرن از نزول قرآن کریم، محققان علم جغرافیا دریافتند که گودترین و پایینترین منطقه روی زمین «بحر المیت» و این محل همان منطقهای است که جنگ بین پارس و رم در آن واقع شد؛ جالب آنکه در قرآن کریم به این قضیه اشاره شده است.
«ادنی» در زبان عربی به معنی «گودترین و پستترین» به کاربرده میشود. گفتنی است اخیراً دکتر ذغلول النجار، حافظ و محقق قرآنی که یکی از دانشمندان فعال در زمینه اثبات اعجاز علمی قرآن است موفق شد جلوه دیگری از شگفتیهای علمی قرآن حکیم برای یکی شدن خورشید و ماه در آینده دور را با استفاده از علم روز اثبات کند.
منبع:www.nojumi.org
آیت الله مصباح یزدی:
«در تحقیقات طب النبی و طب اسلامی از پیشرفته ترین روشها استفاده شود.»
آیت الله مصباح یزدی گفت: این تفکر که باید همیشه منتظر باشیم تا در زمینه علوم مختلف برای ما از غرب مطالب تازه و یافتههای جدیدی برسد، به برکت انقلاب اسلامی از میان ما برچیده شده و امروز روحیه خودباوری در میان جوانان ما در زمینههای مختلف ایجاد و ارتقا یافته است و باید در دوره انقلاب اسلامی و با تشکیل نظام اسلامی از اسلام به عنوان بالاترین میراثی که از پیامبر اکرم(ص) به انسانها رسیده، بیشترین بهره را ببریم.
وی که در همایش طب النبی(ص) در مرکز همایشهای رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران سخن می گفت، افزود: از دیرباز مطالب و مباحثی مختلف در خصوص طب نبوی از سوی علمای شیعه و سنی نوشته شده است که از ائمه اطهار(ع) و بزرگان شیعه کتابهای متعددی در این خصوص موجود است و به عنوان نمونه میتوان به طب الرضا (ع) اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار ما، هدف از طب النبی(ص) توجه به میراث اسلامی است، چرا که در مراجعه به منابع و کتب اسلامی سؤالاتی مطرح میگردد که کمتر در جامعه امروزی به صورت یک مسألة قابل طرح و تحقیق، مطرح و پیگیری میشود.
یکی دیگر از موارد که به نظر متناقضنما جلوه میکند مسألة رابطة علم و عرفان است. زیرا مسلمان شیفتة، علم و دانش با آن همه تأکیدی که بر کسب علم در اسلام شده است مشتاق فتح قلههای علم و دانش و صعود به مرحلة تولید عمل و رسیدن به کاروان جنبش نرمافزاری است؛ اما ناگهان مواجه با تعابیر بسیار تحقیرآمیزی نسبت به علم از سوی بعضی از بزرگان دین میشود، آنگاه دچار شک و تردید و حیرت میشود که آیا علم را رها کند و صرفاً به دنبال عرفان باشد؟ یا مسأله به گونه ای دیگری است و آن بزرگان مقصودشان از توهین به علم چیز دیگری بوده است؟ از اینرو، ابتدا به طرح آن دیدگاهها در خصوص تحقیر علم و بیفایده دانستن آن و حتی وسوسهانگیز بودن آن میپردازیم.
آیت الله جوادی آملی در شرح دیدگاه استاد خویش علامه طباطبایی:
« جناب استاد (رضوان الله تعالی علیه) آشنایی کامل به مبادی برهان، شرایط و مقدمات آن داشت و لذا هرگز برای فرضیه ای علمی، ارج برهان قایل نبود و آن را به منزله پای ایستا و ساکن پرگار می دانست که به اتکای آن پای دیگر پرگار حرکت کرده، دایره را ترسیم می کند. در حقیقت، ترسیم دایره از آن پای پویای پرگار است نه پای ایستای آن[1] ـ لذا از استناد به هر گونه فرضیّه ای غیر مبرهن در تفسیر آیه پرهیز می فرمود و پیشرفت علوم و صنایع را سند صحّت آن فرضیّه نمی دانست و همواره خطر احتمال تبدل آن فرضیّه را به فرضیّه دیگر در نظر داشت و می فرمود: ثابت را که قرآن کریم است نمی توان به متغیّر که فرضیّه های زودگذر علمی است تفسیر کرد و یا بر آن تطبیق داد، مگر آنکه به حدّ برهان تام عقلی می رسید که در این حالْ صلاحیت قرینه بودن برای ترجیح برخی از احتمالهای تفسیری آیه را دارا می شد. »
عرفان و عقل
یکى از مسائل مبنایى، که مورد اختلاف طرفداران و مخالفان عرفان مىباشد، این است که دربارهى دادههاى عرفان ـ که به فرض، از راه کشف و شهود درونى به دست مىآید ـ آیا عقل مىتواند به داورى بنشیند و مثلا، بعضى از آنها را نفى کند یا نه؟ پاسخ به این سؤالات از آن حیث اهمیت دارد که بسیارى از عرفا مطالبى را اظهار مىدارند که قابل تبیین عقلانى نیست و ادعا مىکنند که آنها را از راه باطن یافتهاند و عقل توان درک آنها را ندارد و طبعاً حق نفى و انکار آنها را هم نخواهد داشت.
مهمترین موضوعى که مورد چنین گفتگوهایى واقع شده «وحدت وجود» مىباشد که به صورتهاى گوناگونى مطرح شده است: یکى آنکه اساساً غیر از خداى متعال هیچ چیزى وجود نداشته است ونخواهدداشت وآنچه به نام موجودات دیگر نامیده مىشود توهّمات و خیالاتى بیش نیست. شکل دیگر قضیّه این است که چیزى خارج از ذات خدا یا خارج از ظرف علم الهى وجود ندارد و بدین ترتیب، نوعى کثرت در وحدت پذیرفته مىشود. شکل دیگر مدّعا، که شیوع بیشترى دارد، این است که سالک در نهایت سیرش، به مقام فنا مىرسد و از او جز اسمى باقى نمىماند و بالاخره، شکل معتدلتر مدعا این است که سالک به مقامى مىرسد که چیزى جز خدا نمىبیند و همه چیز در او محو مىشود. به تعبیر دقیقتر، محو بودن همه چیز را در وجود خداى متعال مشاهده مىکند; مانند محو شدن نور ضعیف در نور خورشید.در چنین مواردى، معمولا مخالفان از دلایل عقلى استفاده مىکنند و مدّعیان در نهایت، مىگویند: اینگونه مطالب فراتر از حدّ عقل است و بدین وسیله، شانه از زیربار تبیین عقلانى مدّعایشان خالى مىکنند.
ادامه مطلب
سخن على علیه السلام دربارهى آغاز آفرینش از منبع جوشان قرآن کریم سرچشمه گرفته و با آیات قرآن کاملا هماهنگ است، بنابر این در این نوشته ما هر دو را باز مىکاویم.
لیکن جهتیادآورى و سنجش میان نظر دانشمندان گذشته تا عصر حاضر، نخست اشارهاى گذرا به نکات برجسته گفتار پیش خواهیم داشت، از این رو:
1. جهان ماده با مهبانک (انفجار بزرگ) پدید آمد و همهى انرژى موجود کنونى در گوى کوچک بىنهایتسوزان و بى اندازه چگالى متمرکز بود.
2. در این نظریه، جهان انبساط مىیابد، فضا باز مىشود و عمر جهان بین ده تا پانزده میلیارد سال است.
3. جهان در حال نوسان است، انبساطى که با انفجار بزرگ آغاز شد رو به انقباض مىرود، و سپس انفجار بزرگى دیگر....
4. جهان نه آغاز دارد نه پایان، ازلى و ابدى است، و زمان و فضا پیوسته بدون تغییر خواهند بود.
5. انفجار بزرگ با این اشکالها روبه رو است که:
الف) در تلسکوپهاى عصر ما اخترنماهایى با بیش از زمان و فاصله مزبور مشاهده گشتهاند.
ب) مرکز انفجار بزرگ کجا است؟
ج) عامل اصلى انبساط کدام است؟
6. براى جهان هنوز یک هندسهى پایدار ثابت نشده و هندسههاى مسطحه، هذلولوى و بیضوى با اشکالهاى جدى روبه رو است و نمىتواند اطراف و گسترهى جهان ماده را تفسیر و ترسیم کند.
7. هنوز به دلیل قاطعى نرسیدهاند که جهان ماده، ازلى و ابدى استیا حادث.
8. نظریهى نسبیت در کیهان شناسى «اینشتاین» هنوز بسیارى از پرسشها را پاسخ نگفته و با دشوارىهایى روبه رو است. و اینک:
سخن على علیه السلام
«ثم انشا سبحانه فتق الاجواء و شق الارجاء وسکائک الهواء... ورقیم مائر» . (2) «سپس خداوند جوها را از هم شکافت و جوانب و ارتفاعات هوا را باز نمود» .