« اگر این دو کار را انجام دهید، خیلی پیشروی کرده اید:
یکی این که نماز را اول وقت بخوانید،
دیگر آن که دروغ نگویید.
خیال نکنید ضرر می کنید. ان شاء الله مورد توفیقات خدا هم واقع می شوید و آن وقت اگر این کارها را کردید، فهم شما هم عوض می شود، یعنی درک دیگری پیدا می کنید.الان شاید شما نتوانید این مطالب را از ما قبول کنید، ولی وقتی خودتان به آن رسیدید، قبول می کنید.
وقتی وجدان شما مسأله را حل کرد، می بینید راست است و می بینید که اسلام چه نعمت بزرگی برای بشر بوده است. و این بشر، روی همان هوی و هوس و شیطنت خودش، از آن بی بهره بوده است. پیامبر اسلام می خواهد همه به ستاره ثریا برسید؛ ولی این ها می گویند بگذارید ما برویم در یک منجلاب غرق شویم. »
محمد هاشمی ، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ، در خصوص چگونگی درگذشت آیت الله توسلی به خبرنگار عصرایران (asriran.com) گفت: براساس آیین نامه مجمع تشخیص ، هرکدام از اعضا می توانند در صورت تمایل ، قبل از شروع جلسه رسمی - که با تلاوت قرآن صورت می گیرد - در مورد مسائل روز به اظهار نظر بپردازند و صبح امروز نیز ، در حالی که آیت الله هاشمی رفسنجانی ،قصد اعلام شروع جلسه رسمی مجمع را داشت ، مرحوم توسلی دست خود را بلند کرد و گفتن قصد بیان چند جمله ای را دارد .
محمد هاشمی افزود: آیت الله توسلی در مورد قضیه اخیر اسائه ادب و توهین به بیت حضرت امام (ره) و حاج سید حسن آقای خمینی مطالب خود را آغاز کرد و در این باره نامه ای از حضرت امام (ره) که در سال 1361 نوشته شده بود ، قرائت کرد .
متن این نطق ناتمام که در مراسم تشییع آیتالله توسلی در اختیار خبرنگاران قرار گرفت، به این شرح است:
توسلی: امام (ره) این ملت را شناخت. با عرض تسلیت به پیشگاه مقام معظم رهبری و ملت عزیز لبنان و حزب الله در رابطه با شهادت عماد مغنیه و با تاسف از این که در ایام دهه فجر که (از روز ورود حضرت امام (ره) تا 22 بهمن روز خوشحالی ملت ایران است و همه به یاد امام (ره) بودند ) جای تاسف است که در چنین ایامی به بیت رفیع حضرت امام (ره) آن طور اهانت ها و تهمت ها و دروغ پردازی هایی شد که حتی رادیوهای بیگانه هم کلمات این سایت را نقل کردهاند، همانطور که حضرت عالی ( هاشمی)فرمودید ما نمی دانیم که چه کسی هست اما متوجه می شویم که یک دستی در کار است که بیت امام (ره) و شخصیت های مبارز اسلام را که به انقلاب دلبستگی داشتند ،آنها را از صحنه خارج کنند.
آقای حاج حسن آقا خمینی دو تا مطلب ذکر کرد که حالا از منشا آن هم من یک خوابی که ایشان دیده بودند را بگویم. حدود دو ماه قبل، بعضی از بزرگان اطلاع دارند، ایشان گفتند که من خواب دیدم امام (ره) به من فرمودند که : " حسن من را دارند از این خانه بیرون می کنند." گفتم: آقا چه کسی شما را از این خانه بیرون می کند؟ باز خواب دیدم دوباره که امام (ره) فرمودند: "حسن من را دارند از این خانه بیرون می کنند" تا سه مرتبه من این خواب را دیدم .
البته من نمی گویم که خواب حجت است اما گاهی خواب هایی است که انسان از آنها چیزهایی را متوجه می شود. من در کلمات حضرت امام (ره) مطالعه می کردم و دیدم که این پیش بینی را خود امام (ره) کرده است در تاریخ 23 ابان 61 : «این جانب هیچ گاه میل نداشتم و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاع کنم. لیکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق (جل وعلی ) مقصر و مجرم هستم و از درگاه متعال است امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است و نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور ، تقصیر و از آنان امید عفو و طلب آمرزش دارم؛ اما درپیش گروه هایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم( از نظر این گروهها) و احتمال قوی می دهم که پس از من برای انتقام جویی از من به بعضی از نزدیکان و دوستانم تهمت ها که من آن ها را ناروا می دانم ، بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیانا به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند.»
این نامه ای است مفصل از امام (ره).
هاشمی : این نامه کجا است؟ آیا این نامه چاپ شده ؟
توسلی:بله، عین این نامه هست. البته این نامه مفصل است و من قسمتی از آن را خواندم.
هاشمی:این در صحیفه نور و این ها هم است؟
توسلی:در صحیفه امام(ره) هست، این نامه در وعده دیدار امام (ره) هست.
صانعی:در دو سه جا هست.
توسلی:این نامه در دو سه جا هست. شما ببینید آقای حاج حسن آقا یک مسوولیت دارد. نگهداری ...، موسسه تنظیم و نشر امام (ره) مربوط به ایشان است و اگر او نخواهد امام (ره) را حفظ کند و کلمات امام (ره) را نگهداری کند خوب چه کسی باید بکند؟
حاج حسن آقا یک کسی است که هم تولیت آستانه حرم امام را دارد و هم مسوول موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) است.
خوب ، وقتی که نگاه می کند و می بیند که کلمات امام (ره) دارد طور دیگری معنا می شود. این وصیت نامه امام (ره) است. در بند ل وصیت نامه :
«وصیت برادرانه من در این آخرین قدم های آخر عمر بر قوای مسلح به طور عموم آن است که ای عزیزان که به اسلام عشق می ورزید بیدار باشید و هوشیار.
وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که از مقررات نظام ، عدم دخول در احزاب و گروه ها و جبهه هاست. به آن عمل نمایید و قوای مسلح چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیره اینها در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازی های سیاسی دور نگه دارند، در این صورت می توانند، قدرت نظامی خود را حفظ کنند.
امام(ره) در آنجا می فرماید: به عنوان دفاع از من. ارزش های انقلاب، امام (ره) فقط به روضه خوانی و سینه زنی نیست و این ها نیست ... ارزش های انقلاب امام (ره) به آن چیزهایی است که امام (ره) از آنها خون دل می خورد، شما ببیند منشور روحانیت امام در سال 67 است.می فرماید که در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر این ها بود مقابله را آسان می نمود، بلکه علاوه بر آن گلوله حیله مقدس نمایی و تحجر بود. گلوله زخم زبان و نفاق و درویی که هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان را می سوخت و می درید.عده ای مقدس نما واپس گرا همه چیز را حرام می دانستند خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است؛ هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است. امام (ره) آمد ارزش های انقلاب را که بگوید که تهمت نزنید ، دروغ نگویید، ریا نکنید.
من یک روز داشتم می رفتم در اتاق دیدم که مرحوم حاج احمد آقا با یکی از دوستان دارند صحبت می کنند و به ایشان می گویند که امروز خدمت امام (ره) نروید(ایشان هرروز خدمت امام (ره) می رفتند) ایشان گفتند که برای چه؟ حاج احمد آقا فرمودند: آیا شما درجایی صحبت کردید؟ ایشان گفت: بله، فرمودند که امام (ره) صحبت های شما را گوش کرده. شما در صحبت هایتان ظاهرا یک چیزهایی گفتید که مثلا گفتید امام (ره) خدمت امام زمان می رسد. فریاد امام (ره) بلند شد که این نسبت ها چه هست که به من می دهند . من هم یک فرد عادی هستم . چرا این حرف ها را به من نسبت می دهند؟ این حرف ها چه است که نسبت به من می زنند؟ شما خودتان در خاطرتان است.
هاشمی:این مساله چه بود آیا مساله سری است؟
توسلی:حالا نام ایشان را من چرا ببرم اگر خواستید من به طور خصوصی به شما می گویم.
هاشمی:حالا در مجمع که در حضور آقایان ایرادی ندارد؟
توسلی:عرض شود که آن چیزی که شما خودتان می دانید. آن سه نفری که آمدند و می خواستند بگویند که ما خدمت امام زمان (عج) می رسیم. شما واسطه بودید ، دونفر مرد بودند و یک خانم.
هاشمی:نه یک زن و شوهر بودند.
توسلی: به هر حال یک کتاب خطی هم آوردند و بردند و خدمت امام (ره) رسیدند و گفتند که ما خدمت امام زمان (عج) می رسیم، امام فرمود که من سه تا سوال دارم؟ اول این ها را از آقا سوال کنید و برای من بیاورید من با شما صحبت می کنم.
1-حادثه ربط حادث به قدیم برای من لاینحل مانده است؟
2-آن چیزی که من به آن خیلی علاقه دارم چه هست؟
3- و یک چیزی هم گم کرده ام که آن چه است؟
مقصود امام (ره) از آن گمشده است ...
هاشمی :ایشان به یک عکسی علاقمند بودند.
توسلی:بنا شد که بروند و خبر بیاورند، دو روز آمدند و سر سهراه به مرحوم حاج احمد آقا فرمودند که "برو ببین که چه می گویند". من متوجه نشدم که چه چیزی گفتند به مرحوم حاج احمد آقا. که وقتی برگشت امام (ره) فرمود و به ایشان گفت: "شیادها دست از این حرفهایتان بردارید و دنبال این شیادی ها نروید" برنامه امام (ره) این بود. نمی خواستند مردم را با این حرفها سرگرم کنند و حرف امام (ره) این بود.....
هاشمی اضافه کرد: آیت الله توسلی در ادامه در حالی که مطالبی را از قبل آماده کرده بود ، و با استناد به انها سخن می گفت ، مطلبی را از قول امام نقل کرد که بر اساس آن امام فرموده اند مبارزه و سختی ها برای پیروزی انقلاب ، فقط گلوله و سرنیزه نبود که اگر بود تحملش بسیار آسان تر بود بلکه زخم زبان ها و طعنه ها ، بسیار دردناک تر و جگر سوز تر از گلوله بود که آیت الله توسلی در بیان این سخنان باز هم به گریه افتاد و در حالی که بار دیگر ، سخن دیگری از امام درباره متحجران و مقدس نماها و واپسگراها را بیان می کرد در زمانی که به کلمه" واپسگراها" رسید از روی صندلی به پایین افتاد که بلافاصله دکتر ولایتی که در جلسه حاضر بود ، بر بالین وی حاضر شد و در همین زمان آمبولانس نیز به محل رسید و ایشان را به بیمارستان شهید شوریده منتقل کرد اما ساعتی بعد کسانی که همراه ایشان به بیمارستان رفته بودند خبر دادند که ایشان به لقاءلله پیوسته اند.
آه از رنجی که دراین گفته نهفته است! و اما سرّالاسرار این خطبه در این عبارت است که « لِیَرغَبَ المؤمن فی لقاء رَبِّه ـ تا مؤمن به لقای خدا مشتاق شود.» یعنی دهر بر مراد سفلگان می چرخد تا تو در کشاکش بلا امتحان شوی و این ابتلائات نیز پیوسته می رسد تا رغبت تو در لقای خدا افزون شود... پس ای دل، شتاب کن تا خود را به کربلا برسانیم! می گویی: مگر سر امام عشق را برنیزه ندیده ای و مگر بوی خون را نمی شنوی؟ کار از کار گذشته است. قرن هاست که کار ازکار گذشته است... اما ای دل، نیک بنگر که زبان رمز، چه رازی را با تو باز می گوید:کلّ ارض کربلا و کلّ یوم عاشورا. یعنی اگرچه قبله در کعبه است، اما فَاَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ اللهِ. یعنی هر جا که پیکر صد پاره تو بر زمین افتد، آنجا کربلاست ؛ نه به اعتبار لفظ و استعاره، که در حقیقت. و هر گاه که عَلَم قیام تو بلند شود عاشوراست ؛باز هم نه به اعتبار لفظ و استعاره. و اگر آن قافله را قافله عشق خواندیم در سفر تاریخ، یعنی همین.
انسان باید در دو چیز استاد داشته باشد یکی اخلاقیات و دیگر عُرفیات ( آیت ا... مجتهدی )
مرحوم آیت الله مجتهدی به مسأله ولایت و محبت اهل بیت (ع) توجه زیادی داشتند و برای برقراری و تداوم ارتباط روحی و معنوی طلاب با خاندان عصمت و طهارت (ع) بعد از کلاس درس به مدت 5 تا 10 دقیقه به ذکر مصائب اهل بیت (ع) میپرداختند.
برخلاف روش مرسوم در حوزههای علمیه که روز شهادت معصومین (ع) درس و بحث تعطیل میشود، در مدرسه ایشان درس و بحث به روش دیگری که سوگواری و عزاداری میباشد، ادامه مییافت
.آیت الله مجتهدی در اینباره میفرمودند: «روز شهادت معصومین (ع)، جلسهِ درس ما تعطیل نمیشود، بلکه درس و بحث عوض میشود و طلاب در روز شهادت معصومین(ع)، با ولایت ائمه اطهار پیوند میخورند.»
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به ظرفیت بسیار بالا و نسل بالنده کنونی حوزههای علمیه و خدمات علمی آنها تأکید کردند: آینده نگری، مدیریت تحول، برنامهریزی علمی، بازنگری در متون آموزشی، سیاستگذاری متناسب با نیازهای علمی حوزهها و ترسیم چشم انداز آینده، و اهتمام بیش از پیش به کرسیهای آزاد اندیشی علمی از ضرورتهای اساسی ادامه حرکت رو به رشد و افزایش نفوذ و تأثیرگذاری حوزههای علمیه با توجه به رشد سریع و پرشتاب تحولات و فناوریهای نوین است.
ایشان با تأکید بر لزوم نهادینه شدن آیندهنگری در حوزههای علمیه، نقش شورایعالی حوزه علمیه قم، بزرگان و حضرات مراجع را در این خصوص یادآور شدند و افزودند: با توجه به مسئولیت سنگین حوزههای علمیه و روحانیت درخصوص دینداری مردم، اهمیت آیندهنگری بسیار مضاعف است.
رهبر انقلاب اسلامی، تحول را مسئلهای اجتنابناپذیر و حتمی دانستند و خاطرنشان کردند: کنارهگیری از تحول موجب از بین رفتن و یا منزوی شدن خواهد شد بنابراین، تحول را باید پذیرفت و آن را در جهت صحیح مدیریت کرد.
حضرت آیت الله خامنهای تحول در حوزههای علمیه را ضروری خواندند و با تأکید بر لزوم تحول در شیوههای آموزشی، پژوهشی، متون درسی حوزههای علمیه و همچنین اعطای مدرک مستقل حوزهای، افزودند: همه این امور برای تحول لازم است اما باید به گونهای مدیریت شوند که تحول در جهت صحیح باشد و حوزههای علمیه از آفات مدرکگرایی، و یا کاهش سطح علمی و دانایی در امان بمانند.
ایشان مدیریت کارآمد را برای تحول بسیار ضروری دانستند و با تأکید بر انجام برخی اصلاحات به منظور تکمیل مدیریت حوزههای علمیه، خاطرنشان کردند: مهمترین کار در حوزههای علمیه سیاستگذاری است که شورایعالی حوزه علمیه باید ضمن توجه بیش از پیش به سیاستگذاری، با بهره گیری از دیدگاهها و نظرات فضلا و بدنه کارشناسی قوی موجود در حوزهها، چشم انداز آینده حوزههای علمیه را با توجه به شتاب تحولات و پیشرفت علمی جهان تدوین کند.
رهبر انقلاب اسلامی در همین خصوص نهاد مدیریت در حوزه علمیه را بسیار با اهمیت دانستند و افزودند: یکی از نیازهای حوزههای علمیه، بهرهگیری از یک شورای برنامهریزی آگاه به شیوههای علمی و نوین برنامهریزی است.
حضرت آیت الله خامنهای همچنین با تأکید بر لزوم جدی گرفته شدن کرسیهای آزاد اندیشی افزودند: حوزههای علمیه همواره مهد آزاداندیشی و بحثهای جدی علمی بودهاند بنابراین کرسیهای آزاداندیشی باید به یک عرف در حوزههای علمیه تبدیل شوند و زمینه تحمل دیدگاههای مختلف علمی فراهم شود.
ایشان ضرورت تشکیل هیأتهای علمی برای سطوح و رشتههای مختلف علمی و رسمیت یافتن آن در حوزههای علمیه نیز تأکید کردند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به ضرورت توجه به تبلیغ در داخل و خارج کشور، لزوم اهتمام بیش از پیش به غنابخشی محتوای مطالب و منابع را یادآور شدند و تأکید کردند: تشکیل یک مرکز به منظور تربیت طلاب برای تبلیغ در عرصه بینالمللی لازم به نظر میرسد.
انسان موجودی گسیخته از جهان نیست و افکار، اخلاق و اعمالش منقطع از عالم نیست. حکیم ابوعلی سینا در این زمینه می گوید: کسانی که میگویند بین انسان و جهان رابطه نیست و اعمال، عبادات، کارخیر، استغفار و نیایش انسان در جهان اثر نمیگذارد، «متفلسف» وشبه فیلسوفند، نه فیلسوف: «دع هؤلاء المتشبّهة بالفلاسفة». و من رسالهای در زمینه رابطه بین اعمال انسانها و حوادث جهان نوشتم و در آن نشان دادم که نماز استسقاء، دعا و نیایش، استغفار و توبه در نزول برکات الهی مؤثر است(1).
1 ـ الهیات شفاء، مقاله دهم، فصل یکم، ص439. مأخذ: تفسیر موضوعی، ج 6، ص 288.
گفتم : خواسته از بهر چه باید،
گفت: تا حق خویشان و نزدیکان بدان بگزاری و به سوی مادر و پدر ذخیره فرستی و توشة آن جهان از بهر خود برداری و نیک زادگان را و خداوندان علم را چیزی بخشی تا از بهر آن جهان، نیکی اندوخته باشی و دشمن را بدان دوست گردانی و دوست درویش را بی نیاز کنی و خویش و زن و فرزند را نیکو داری.
گفتم: اصل تواضع چیست؟ گفت: روی تازه داشتن با فروتر از خود و از همچو خودی فروتر نشستن و از ریا دور بودن.
از ظفرنامه: منسوب به شیخ رئیس ابو علی سینا
پرسش: هدف از زندگی در اسلام چیست؟
پاسخ:هدف زندگی در اسلام،حرکت رو به جاذبیت ربوبی است.مجرد دریافت کلیات درباره وضع روحی،کافی نیست. باید«من» به اندازه قدرت شناخته بشود. خداوند متعال از عنایات خداوندی،برای بندگانش آن مقدار مقدمات علم را فراهم نموده است که اگر به همان مقدار ،میتواند او را به حرکت دربیاورد.
دید موسی یک شبانی را به راه از آنجا بگیرید و بروید تا ابراهیم خلیل همه در آن مسیرند. این مقدار هست که انسان بداند باید حرکت کرد.
گر بدانم خانهات هر دم مدام / شیر و روغن آرمت هر صبح و شام
این عباران را شبان به خدا میگوید.مولوی درباره مناجات شبان در عهد حضرت موسی(ع) میگوید:
ای فدای تو همه بزهای من / ای به یادت هیهی و هیهای من
اینها مناجات عمیقی است که اگر روزی عظمت الهی کشف بشود شاید بگویند مقام ربوبی آنقدر عظمت دارد ابنسینا هم با آن عظمتش در مقابل عظمت ربوبی ،یک شبان دیگر بوده، ولی شبانی در سطح خیلی بالا.
خدایا خودت ما را در این راه یاری فرما
سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان
یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم
زمین هیچگاه از اولیاء خدا خالی نخواهد ماند . امروز، یادی می کنیم از شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به شیخ نخودکی ( نخودک نام یکی از روستاهای اطراف مشهد است ) از این عارف بزرگ ، که به بسیاری از علوم مانند طب ، شیمی و علوم غریبه نیزاحاطه کامل داشت و در سال 1361 هجری قمری در مشهد وفات یافت .
آنچه می خوانیم به قلم پسرایشان ، علی مقدادی اصفهانی ، است وقسمتهایی از وصیت شیخ نخودکی به پسرش در هنگام مرگ است .
«... خلاصه در آن وقت بود که اظهار داشتند : من صبح یکشنبه خواهم مرد و وصایای خویش را به شرح زیر به من فرمودند :
... اکنون پسرم تو را به این چیزها وصیت و سفارش می کنم :
اول: آنکه نمازهای خویش را در اول وقت آن به جای آوری .
دوم : آنکه در انجام حوایج مردم ، هرقدر که می توانی ، بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست ، زیرا اگر بنده خدا در راه حق گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود .
در اینجا عرضه داشتم : پدر جان ، گاه هست که سعی در رفع حاجت دیگران، موجب رسوایی آدمی می گردد .
فرمودند : چه بهتر که آبروی انسان در راه خدا بر زمین ریخته شود ...
... پنجم : به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی .
در این وقت از خاطرم گذشت که بنابراین لازم است که از مردمان کناره گیرم و در گوشه انزوا نشینم که مصاحبت و معاشرت ، آدمی را از ریاضت و عبادت و تحصیل علوم ظاهر و باطن باز می دارد ، اما ناگهان پدرم چشم خود را بگشودند و فرمودند : تصور بیهوده مکن ، تکلیف و ریاضت تو تنها خدمت به خلق خدا است .
... بعد از آن فرمودند : چون صبح یکشنبه کار من پایان یافت ، مرحوم دکتر شیخ حسن خان عاملی که طبیب معالج ایشان بود ایشان را به جانب قبله کند و آداب میت را اجرا نماید و به مرحوم سید مرتضی روئین تن مدیر روزنامه طوس نیز فرمودند : شما هم صبح یکشنبه بیایید و بعد از فوت من یکساعت بالای سر من قرآن بخوانید . مرحوم سید ظاهری زننده اما باطنی عجیب داشت که : مردان خدا غایبند در اوباش .
... از ظهرپنجشنبه واپسین زندگیشان تا روز یکشنبه دیگر با کسی سخن نگفتند و پیوسته در حال مراقبه بودند ...»
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم ، دوام ما
هو
ای جان فرزند، هزار حکمت آموختم که از آن چهارصد انتخاب کردم و از چهارصد، هشت کلمه برگزیدم که جامع جمیع کمالات و حکمت است.
دو چیز را هیچگاه فراموش مکن: *خدا را * مرگ را
دو چیز را همیشه فراموش کن: * به کسی خوبی کردی * کسی که به تو بدی کرد.
و اما چهار چیز دیگر:
* در مجلسی وارد شدی، زبان نگهدار.
* در سفره ای حاضر شدی، شکم نگهدار.
* در خانه ای وارد شدی چشم نگهدار.
* در نماز ایستاده ای، دل نگهدار.
توصیه ای به برادرانم: یعنی طالبان علوم دین، و پژوهندگان آثار سرور انبیا (ع) که بدین کتاب می نگرد، بزرگترین چیزی که بر طالب علم واجب و ضروری است، خالص گردانیدن نیت اوست که بنده را توفیق می دهد و وسایل طاعت خویش را برایش فراهم می آورد و هموست که راه درست را در قلوب بندگانش الهام می بخشد. اگر اخلاص نیت نباشد هیچ کس موفق نمی شود از نردبان دانش بالا رفته، یا از آموخته های خود سودی برد....... از دیگر اموری که بر طالب علم واجب است، پارسایی و پرهیز از حرامها و مسائل شبهه ناک، و نیز مواظبت بر عبادات اسشت، زیرا هیچ کس از علم خود سودی نمی برد مگر آن را با عمل مقرون سازد. دلهای مردمان نیز بواسطه عالم بی تقوا آرامش نمی یابد.........
طالب علم، اوقاتی را که در راه علم صرف نمی کند به عبادات مستحبی و نوافل اختصاص دهد و از بیکارگی و صرف وقت در مباحثات، و نیز خواندن مطالبی که نفعی برای دین او ندارد، مثل روزنامه های سیاسی و حکایتها و داستانهای خالی از عبرت و پند، بکاهد.
By Ashoora.ir & Blog Skin