نهج البلاغه تحقیقی کرده ای؟نهج البلاغه که ازفکروخیال و عاطفه آیاتی به دست داده که تاانسان هست وتاخیال و عاطفه وفکر انسانی وجودارد،باذوق بدیع ادبی وهنری اوپیوندخواهدداشت.آیات بهم پیوسته ومتناسب جوشان ازحسی عمیق وادراکی ژرف،بیان شده باشوروشوق وواقعیت وگرمی حقیقت،بامیل بهشناخت ماورای این حقیقت و واقعیت زیبا ونغزکه زیبایی موضوع وبیان درآن بهم آمیخته تاآنجا که تعبیربامدلول و شکل بامعناچنان یکی میشود و متحدمیگرددکه حرارت باآتش ونوربا خورشید وهوابا هوایکی هستند. تو در قبال آن چیزی نیستی مگربه مثابه مردی دربرابرسیل خروشان ودریای مواج وبادی که میوزدوتکان میدهد..بیانیست که اگربرای انتقادسخن گوید، گویی تندبادخروشانیست.اگرمفسدان راتهدیدکندهمچون آتشفشانهاسهمناک وپرغرش زبانه میکشدواگربه استدلال منطقی بپردازدعقلها واحساسات و ادراکات بشری راموردتوجه قرارمیدهدوراه هردلیل وبرهانی را می بنددوعظمت منطق وبرهان خودراثابت میکندواگربه رای وتفکرودقت دعوت کند،حس وعقل رادرتوهمراه سازد و بسوی آنچه میخواهدسوق می دهد و نیروها و قوای تورامتحدمیگرداند تا حقیقت راکشف کنی!واگرتوراپندواندرز دهد،مهرو عاطفه پدری وراستی ووفای انسانی و گرمای محبت بی انتها رادرآن خواهی یافت و اگربرای تواز ارزش هستی وزیباییهای خلقت وکمالات جهان هستی سخن گویدآنهارابا مرکبی ازنورستارگان درقلب تو می نویسدبیانیست بلاغت ازبلاغت و قرآنی ازقرآن.بیانیست که دراسباب واصول بیان عربی،به آنچه که بوده وخواهد بودوپپوندداردتاآنجاکه درباره آن گفتند:گفتاراو،فوق کلام مخلوق ودون کلام خالق است.
{برگرفته ازترجمه امام علی صوه العداله الانسانیه ج1صص68-66}
منحنی قامتم،قامت ایروی توست
خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی اوست
حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل، در حرم کوی دوست
چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست
در وقتى که بستر خواب را گسترده بودم، رسول خدا (ص) بر من وارد شد ، فرمود: اى فاطمه ! نخواب مگر آن که هرشب چهار کار را انجام دهى:
1-قرآن را ختم کنى.
2- وتمامی پیامبران را شفیع خود گردانى.
3- وهمه مؤمنین را از خود راضى کنى.
4- حجّ و عمره اى را به جا آورى.
بسیار شگفت زده شدم !این را فرمود و شروع به خواندن نماز کرد، صبر کردم تا نمازش تمام شد، گفتم : یا رسول اللّه! به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى که بر آنها قادر نیستم!
آن حضرت تبسّمى کرد و فرمود :
چون قل هو اللّه را سه بار بخوانى مثل این است که قرآن را ختم کرده اى،
و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى ، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیم بود.
و چون براى مؤمنین استغفار کنى ، آنان همه از تو راضى خواهند شد.
و چون بگویى : سُبحانَ اللّه وَ الحَمدُ للّه وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اکبر ُ، حجّ و عمره اى را انجام داده اى.
اغلب مورخان و نویسندگان شرح حال ابن عربی، اعم از سنی وشیعه، وی را درجرگه علمای اهل سنت و جماعت قرار دادهاند. دراین میان، بعضی از بزرگان شیعه امامیه، وی را از سنیان متعصب دانسته و عدهای از اهل سنت، او را شیعه پنداشتهاند. شیعه اسماعیلیه، وی را اسماعیلی دانسته و از حجج خود به شمار آوردهاند. بعضی از بزرگان وسرشناسان شیعه اثناعشریه نیز،وی را شیعه پنداشته، دراثنا عشری بودنش اصرار کردهاند. قائلان به اثناعشری بودنش، از علمای بزرگ شیعه اثناعشری هستند. پس از این، ادعا و ادله وشواهد مطرح شده از جانب آن بزرگان مورد بررسی قرار میگیرد.
برطبق آنچه از عبارات ابن خلکان مورخ معاصر محییالدین برمیآید و درمسایل فقهی از هیچ یک از ائمه اربعه سنت پیروی نکرده، بلکه خود با استناد به کتاب، سنت و اجماع به اجتهاد میپرداخته است.
اسلام شناس و عرفان پژوه نامدار ژاپنی پروفسور ایزوتسو مینویسد: ابن عربی، هیچگاه به گونه رسمی به آیین تشیع درنیامد، اما آراء فلسفیاش دردوره بلوغ عقلی-عرفانی که حاصل تجارب کشفی شگفتآور او در عالم مثال است، به نحوی چشمگیر با روح اسلام ایرانی و شیعی سازگار است.
دکتر مصطفی کامل الشیبی مینویسد: اگر با نظری ژرف بنگریم، خواهیم دید که ابن عربی بسیاری از مبانی تفکر خود را از، شیعه گرفته است.
یکی از محققان معاصر مینویسد:«فتوحات مکیه» از جهت اشتمالش بربعضی مبادی شیعه، قابل ملاحظه است و به قولی اگر یک عارف شیعه هم دربعضی از مباحث مذکور دراین کتاب عظیم میخواست چیزی بنویسد، شاید با آنچه شیخ دراین زمینه نوشته است تفاوتی نمییافت.
استاد سیدجلال الدین آشتیانی مینویسد: هانری کربن معتقد بود که هر عارفی باید شیعه باشد، به دلیل این که پایه و اساس ولایت درکلمات اهل بیت است و علی (ع) به تصریح محققان، سرالانبیاء والالیاء است. و مطابق احادیث عترت که عامه و خاصه ازخاتم الانبیاء والاولیاء نقل کردهاند، یکی از اقطاب وجود درهر عصری از اعصار، تا ظهور قیامت، بر سبیل تجدد افراد، دارای مقام ختمیت و خاتم ولایت خاصه یا مطلقه محمدیهاند و خاتم کمال ولایت مهدی موعود(ع) است، که به تصریح روایات، وجود او، از شرایط ساعت وقیامت است وبه تصریح حضرت ختمی مرتب «ان الله خلیفه ... یملأ الارض قسطاً و عدلا...»، خلافت مانند خلافت مقام ختمی و دیگر ائمؤ هدی علیهمالسلام بلاواسطه است. نکته قابل توجه اینکه: برخی از عالمان و اندیشمندان بزرگ شیعه که معتقدند ابنعربی شیعه بوده است- با اینکه میدانند ظاهر بسیاری از مطالب او، خلاف عقیده امامیه است- علت آن را تقیه میدانند، از جمله «قاضی نورالله شوشتری میگوید: چون در شام تقیه شدید بود و کسی جرأت دم زدن از تشیع را نداشت، لهذا شیخ اکبر مجبور بوده است که ولای خود را کتمان نماید و در کتب خود بر طریق عامه سیر نماید.»
بیانات آیت الله جوادی آملی در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بینالمللی خواجه نصیرالدین طوسی:
بنابراین گزارش معظمله در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بینالمللی خواجه نصیرالدین طوسی در قم اظهار داشتند: اگر دانشگاهها را اسلامی نکنیم، نه راه خواجه نصیرالدینها و دیگر اندیشمندان اسلامی را خواهیم رفت و نه وحدت حوزه و دانشگاه عملی خواهد شد.
آیتالله جوادیآملی افزودند: در شرایط کنونی تا اسلامی شدن دانشگاهها فاصله زیادی وجود دارد و باید این فاصله کوتاه شود.
ایشان به ویژگیهای خواجه نصیرالدین طوسی اشاره کرد و خاطرنشان کردند: مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی شخصیتی جهانی است و محور مباحث اصلی این کنگره باید مسئله اسلامی کردن دانشگاهها را تشکیل دهد.
این استاد دروس خارج حوزه یادآور شد: خواجه نصیرالدین طوسی و همفکران او علوم را اسلامی میدانستند و اگر امروز این تفکر در دانشگاهها اتفاق بیفتد، دیگر وحدت حوزه و دانشگاه در حد تفاهم و قرارداد نخواهد بود و بنیانش علمی خواهد شد.
آیتالله جوادیآملی گفتند: دانشگاه را اسلامی کردن غیر از مسلمان تربیت کردن است و آنچه که از غرب آمده و ترجمه شده، کسی را مسلمان نخواهد کرد.
امام جمعه موقت قم اظهار داشتند: اگر دانش دانشگاه، اسلامی شود قداستش کمتر از حوزه نخواهد بود.
عضو جامعه مدرسین تصریح کرد: با خلاصه کردن دین در نقل و علم در عقل، نه تنها با این کار بین حوزه و دانشگاه فاصله ایجاد کردند، بلکه بین علم و دین نیز فاصله و تعارضی ایجاد شد.
آیتالله جوادیآملی گفتند: علم وقتی اسلامی میشود که ما از منظر خلقت به او نگاه کنیم نه از منظر طبیعت و اگر با این فضا دانشگاه پیش رود، حوزه و دانشگاه یکی خواهند شد، فقط ساختمان آنان فرق خواهد کرد.
ایشان افزودند: اسلامی شدن دانشگاه به این منظور نیست که ما از تجربهها استفاده نکنیم، ولی نباید آنچه که به عنوان قیاس و یا وهم است به عنوان علم شناخته شود.
امام جمعه موقت قم اظهار داشتند: باید برای هر چیز برهان و دلیل اقامه شود و انسان خوشباور و عرفینگر هرگز دانشمند و محقق نخواهد شد.
ایشان یادآور شد: سرزمین ایران عالمپرور و حکیمپرور است و منحصر به قشر و زمان خاصی نیست.
پیامبر خدا فرمود: «المعدة بیت کل داء، و الحمئة راس کل دواء»
معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خورى) اساس و راس هرداروى شفابخش است.
پیامبر عظیم الشان اسلام در یک بیانیه کوتاه، اثرات و فوائد سه چیز را به این شرح بیان مىفرماید: «اغزوا تغنموا، و صوموا تصحوا، و سافروا تستغنوا»
اول، جنگ و جهاد کنید تا مستغنى شوید، که غنائم جنگى باعث استغنا مىباشد،
دوم، روزه بگیرید تا صحت و سلامتى خویش را تضمین کنید،
سوم، سفر کنید تا مالدار شوید، زیرا مسافرت و حمل کالاى تجارتى از شهرى به شهر دیگر یا از کشورى به کشور دیگر باعث رفع نیازمندىهاى جامعه و عمران کشورها مىگردد،
در این سه جمله پیامبر(صلى الله علیه و آله) سه باب از درهاى علم: جهاد (که خود باعث تمکن و امکانات مالى مىشود)، بهداشت جسم و اقتصاد جامعه را بر روى ما مىگشاید.
عیب کار ما در امر به معروف و نهی از منکر این است که هنوز، منطق را وارد آن نکردهایم. یعنی نخواستهایم از روی منطق عمل کنیم تا معروف را رواج و منکر را از بین ببریم. معنای این که منطق را وارد کنیم این است که حساب کنیم پیدایش هر چیزی سببی دارد و همچنین عدم رشد و نمو یک چیز، سببی دارد، با سبب منکر مبارزه کنیم و سبب معروف را ایجاد کنیم. حداکثر منطق ما این است که بگوییم و بنویسیم و بعد هم اگر دیدیم گفتن و نوشتن فایده ندارد، اعمال زور بنماییم؛ در صورتی که منطق این نیست. منطق این است که مزاج اجتماع را به دست آوریم که چرا منکر را پذیرفته و از معروف سر باز زده است و معنای فکر اجتماعی، بحث اجتماعی و عمل اجتماعی همین است که عوامل، علل و معلولات اجتماعی را بشناسیم و اگر نه، ما مرد اجتماع نیستیم.
در موضوع کتب ضلال، منطق خوبی هست و آن این که همان طوری که سموم را از دسترس دور میگذارند، آنها نیز چنان کنند، ولی ما در همین کار هم اعمال خشونت میکنیم. ما جز «پند» و «بند» نمیشناسیم؛ معتقدیم ابتدا باید پندهای تحکمآمیز کرد و بعد هم اعمال زور و جبر و «چون پند دهند نشنوی، بند نهند». ما باید بدانیم که در راه امر به معروف و نهی از منکر غیر از پند و بند، منطق دیگر هم هست که صحیحتر است. در حدیث است که امر به معروف سه مرحله دارد:
مرحله قلب،
مرحله زبان،
مرحله دست
و به تعبیر دیگر، مرحله فکر و نیت، مرحله نطق و بیان و مرحله عمل.
دین اگر چه که پایهاش عقلانیت و فلسفه و استدلال است؛ در این هیچ شکى نیست، اما هیچ مبناى عقلانى و فلسفى و حِکمى بدون آبیارى شدن از عاطفه و ایمان قلبى امکان ندارد که رویش پیدا کند و ریشه بدواند و در تاریخ بماند. ادیان، خصوصیتشان همین است که ایمانها را جلب میکند. ایمان، غیر از علم است؛ ایمان غیر از استدلال است؛ ایمان غیر از فلسفه است؛ ایمان یک امر قلبى است. جایگاه ایمان با جایگاه عاطفه و احساس یکجاست. ایمان یعنى دل سپردن، سر سپردن، دل دادن. بنابراین، دل نقش پیدا میکند؛ عواطف جایگاه خود را در طول تاریخ ادیان به این شکل حفظ میکنند.
برادران مداح اهمیت این کار را درک کنند. وقتى اهمیت معلوم شد - به موازات اهمیت، مسئولیت است - مسئولیت این کار را درک کنند. مسئولیت یعنى چه؟ یعنى از ما سئوال خواهند کرد. کارى کنیم که عمل ما بتواند پاسخگوى آن سئوال باشد.
وقتى شعر را میخوانیم، به فکر باشیم که از این شعر ما ایمان مخاطبان ما زیاد شود. پس، هر شعرى را نمیخوانیم؛ هرجور خواندنى را انتخاب نمیکنیم؛ جورى میخوانیم که لفظ و معنا و آهنگ، مجموعاً اثرگذار باشد. در چه؟ در افزایش ایمان مخاطب.
بسم الله الرّحمن الرّحیم وإیّاه نَستعین
حمد اَزَلی خدای سرمدی را سزاست که انسان کامل را خلیفه? تام خود قرار داد. تحیّت ابدی پیامبران الهی مخصوصاً حضرت ختمی نبوّت(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را رواست که خلفای راستین اویند. درود بیکرانْ دوده? طاها و اُسْره? یاسین به ویژه حضرت ختمی امامت مهدی موجود موعود را بجاست که نگهبانان خلافت کلیه الهیّهاند. به این ذوات قدسی تولّی داریم و از مخالفان عنود آنان تبرّی مینماییم. مقدم حضّار گرامی خصوصاً حضرات آیات و حجج اسلام و اساتید حوزه و دانشگاه و مسئولان محترم را ارج نهاده و از برگزار کنندگان بزرگوار این همایش وَزین سپاسگزاری میکنیم و از مردم ولایتمدار استان پربرکت مازندران که وِلای اهل بیت وحی را مُقوِّم هویّت خویش دانسته و تشیّع ناب را فصل اخیر هستی خود میدانند صمیمانه حقشناسی مینماییم و نفخه? دلپذیر: «الحمد لله الذی جعلنا مِن المتمسّکین بولایة مولانا أمیرالمؤمنین علیّبنابیطالب و الأئمة الهداة المهدیّین(علیهم السلام)» را با هم زمزمه میکنیم و سالروز عید غدیر را که همتای لیله? قدر است به ساحت قدسی حضرت بقیةالله(ارواح من سواه فداه) تهنیت و کامیابی عموم علاقهمندان قرآن و عترت را مسئلت و به همین مناسبت نکاتی اهدا میشود.
برای اسلامی کردن دانشگاهها باید دروس دانشگاه اسلامی شود
آیت الله جوادی آملی، ارتباط تنگاتنگ حوزه و دانشگاه را در گرو هم فکری این دو نهاد برشمردند و افزودند: دانشگاه و حوزه هنگامی میتوانند همراه هم باشند که دانشگاه مانند حوزه و حوزه مانند دانشگاه فکر کند و نقطه مشترک این دو نهاد اسلام است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم با بیان برخی اقدامات مانند جدایی دختر و پسر و تشکیل نمازخانه برای اسلامی کردن دانشگاهها گفتند: انجام این دو امر خوب است؛ ولی محوری نیست. برای اسلامی کردن دانشگاهها باید دروس دانشگاه اسلامی شود.
آیت الله جوادی آملی مهمترین راه تولید علم را اهمیت به عقل و برداشتن تقابل عقل و نقل دانسته و تأکید کردند: اگر دین را در نقل خلاصه کنیم و عقل را بیرون از حوزه دین بدانیم، مشکلات فراوانی ایجاد میکند که چالش بین علم و دین یکی از همین مشکلات است. در حالیکه بین عقل و نقل هیچ تفاوتی وجود ندارد.
مفسر برجسته شیعه علوم را چه تجربی، چه انسانی و چه ریاضی دارای قابلیت اسلامی شدن دانسته و بیان کردند: علم امروز در صدد آن است که دریابد این مورد اینچنین بود، اکنون اینچنین است و پیشبینی میشود چنان بشود. این لاشه علم است و هیچگاه پرواز نمیکند. باید در کنار این پرسش، این سئوال هم مطرح شود که چه کسی و به چه هدفی اینها را آفرید؟