استاد اصغر طاهرزاده
حضرت مولیالموحدین«علیهالسلام» در نامهی خود به فرزندشان امام حسن«علیهالسلام» میفرمایند: «وَ أَوْثَقُ سَبَبٍ أَخَذْتَ بِهِ سَبَبٌ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ» محکمترین و پایدارترین پیوند، پیوند تو است با خدا.
وقتی متوجه باشیم بهجز بندگیِ ما و ربوبیتِ خدا، همه اعتبارات است و حقیقتی ندارد. پس به واقع یک ریسمان است که بین ما و خدا، حقیقی و پایدار و محکم است که همان بندگی او است. این ریسمان وقتی وارد زندگیها میشود که ما خودمان را بنده ببینیم و لاغیر، و خدا را معبود ببینیم و لاغیر. برعکس آنکس که خود را همه کاره زندگی خود میداند و خود را به ابزارهای دنیا، اعم از خانه و پول و مقام، متصل می کند، این آدم به پوسیدهترین وسیله بین خود و آن ابزارها متوسل شده است. با چیزهای همراه و مصاحب شده که بر عکسِ نفس خودش که پایدار است، ناپایدار اند. به گفته حافظ:
نخست موعظهی پیرِ میفروش این است…..که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
مصاحب حقیقی خدا است و از آن جهت همجنس شماست که شما جلوهای از روح او هستید، همان روحی که عالیترین مخلوق است و نمایش کامل انوار او.
ناجنس یعنی آن چیزی که هم جنس شما نباشد و شما را به خدا متصل نگرداند، خداست که مقصد و مقصود هر کس است. و لذا غیر خدا همه چیز نسبت به قلب و روان ما ناجنس است.
چنانچه ملاحظه بفرمایید به غیر خدا، همه انسانها همه چیز را برای خود میخواهند، چون همه ناقصاند و میخواهند از طریق بقیه نقص خود را برطرف کنند، فقط کسانی از این امر استثناء هستند که متوجه شدهاند باید از طریق خدا نقص خود را بر طرف نمایند. رفقای عادی شما به شما میگویند: رفته بودی دلم برایت تنگ شد، چون از تنهایی خودشان ناراحتاند. یک وقت است ما بدون امام نمیتوانیم زندگی کنیم چون امام جان ماست، آن درست است. و ملاقات اولیاء الهی و علماء بزرگ هم در همین راستا است. ولی در بسیاری موارد ما در ارتباط با بقیه میخواهیم به خیالات خود جواب دهیم. چیزی که فرهنگ مدرنیته گرفتار آن است و برای جوابگویی به آن امثال سینما و تلویزیون را پدید آورد، و از این طریقهها، با پرکردن خلوت های خود،راه ارتباط خود را با خدا به فراموشی سپرد.
حضرت میفرمایند: مواظب باش با گرفتار شدن در بندهای گرهخورده خیالات از آن رشته اصلی و قابل اعتمادی که بین تو و خداوند هست محروم نشوی. در ماه رمضان با بندهای خیال وداع کن اما با رشته بین خود و خدا هرگز وداع نکن.
اینکه در آیات مربوط به ماه رمضان خداوند به پیامبرش«صلواتاللهعلیهوآله» میفرماید: چون بندگان من از تو در بارهی من سؤال میکنند، من نزدیک هستم؛[1] نشان میدهد که ماه رمضان ماه همّت جهت ایجاد آمادگی برای ملاقات و رؤیت خدا توسط قلبها است.
ادامه مطلب
در کتاب شریف «وسائل الشیعه» آمده است: “آنان که دائماً متذکر و به یاد حقّند، همیشه در نمازند. و نیز کسی که برای همیشه از غیر حق بریده و به یاد حق است، “دائم الصیام” و “صائم الدهر” است”.
مرحوم محقق داماد (رضوان الله علیه) در شرح حال یکی از بزرگان گفته است: “او اول ماه مبارک رمضان روزه گرفت و آخر آن افطار کرد!” البته این عبارت به این معنا نیست که او روزه “وصال” گرفت یا در طول این ماه چیزی نخورد؛ زیرا چنین روزه حرامی رهزن است نه راهگشا؛ بلکه به این معناست که او جز به نام و یاد حق به چیز دیگری افطار نکرد.
در ماه مبارک رمضان دوگونه می توان نیّت روزه کرد: یکی نیت روزه هر روز و دیگری نیت روزه همه ماه. چون روزه هر روز، یک واجب استقلالی و عبادت مستقل به حساب می آید نشانه اش کفّارات و قضای مستقل برای هر روز است؛ اما چون روزه های ماه مبارک رمضان، پیوندی معنوی بایکدیگر دارند و حتی شبهای آن هم با هم مرتبطند از این رو در اوّل آن، نیّت یک ماهه می توان کرد چنانچه ظاهر آیه قرآن دعوت به صوم ماه رمضان است نه دعوت به روزه گرفتن روزهای آن؛ زیرا می فرماید: “… فَمَنْ شَهِدَ منکم الشهرَ فَلیْصَمُه”یعنی اگر کسی شاهد و حاضر ماه رمضان بود و مسافر و بیمار نبود همان ماه را روزه بگیرد، البته حکم استقلالی هر روز به اصالت فقهی خود باقی است ولی نیت همه ماه به عنوان یک واحد معنوی پیوسته، نقش سازنده تری دارد.
بنابراین، آنچه که محقق داماد از بعضی نقل کرده که اول ماه مبارک رمضان، روزه گرفت و در پایان ماه افطار کرد، به این معناست که همه این یک ماه را در خدمت اسمای حسنای حقّ بود. اگر انسان چنین شد، از حدّ “اصحاب المیمنة” و “متعلم علی سبیل نجاة” می گذرد و جزو مقربین و “عالم ربّانی” و مشمول “و حالى فى خدمتک سرمداً” و نیز مصداق آیه کریمه: “قل إنّ صلاتی ونُسکی ومَحیای ومماتی لله ربّ العالمین” میشود؛ زیرا که در بُعد درک، عقل، و در بُعد عمل، اختیار، همه شئون او را تنظیم و رهبری می کند و به تعبیر فارابی، او “متحرک بالاختیار” است، نه متحرک بالاراده؛ زیرا عاقل بالفعل است؛ نه عاقل بالقوّه. پس خیال، وهم و حسّ او تحت الشعاع عقل اوست. البته حسّ، وهم و خیال او بالفعلاند نه بالقوه؛ ولی وقتی واقعیّت انسان را یک مرحله بالاتر تأمین کند مراحل مادون، جزو شئون مرحله بالاتر به شمار می آید و در برابر او تصمیم نمی گیرند و ادراک و تحریک مستقلی ندارند. این مبادی ادراکی اعمّ از حس، خیال و وهم، جزو “شیعیان” عاقله محسوب می شوند؛ به این معنا که، سعی می کنند مقدماتی را درک کنند که در هنگام تعقّل، “صغری” قرار بگیرند و مؤید و شاهد عاقله باشند و چیزی که بر خلاف صدق و حق است ادراک نکنند که در آن صورت، وهم و خیال و حس همه صادق خواهد بود و گرایشهای آنها مانند نیّت، اخلاص و اراده، زیر پوشش یک مبدأ عملی قرار خواهد گرفت و آن “اختیار برین” است.
تمرین ریاضی و ریاضت برای این که نفس به این مرحله والا بار یابد رعایت شئون علمی و عملی لازم است. در باره شئون علمی گفته اند: عقل را به مسائل برهانی، تمرین و ریاضت بدهید؛ مثلاً، مقداری ریاضیّات بخوانید تا فکرتان فکر برهانی شود و بکوشید تا روح تحقیق در شما زنده باشد و تا وقتی که چیزی برای شما حلّ نشده است آن را نپذیرید؛ زیرا اگر روحتان روح تحقیق شود، قهراً حسّ، خیال و وهم در خدمت عاقله قرار خواهند گرفت و دیگر، مزاحم اندیشه های حکیمانه آن نخواهند بود. این که بعضی در مطالعه خوب و زود می فهمند و بعضی بد یا دیر می فهمند، تنها به این دلیل نیست که استعدادهای آنان با هم تفاوت دارد؛ زیرا گاهی استعدادها در دو شخص، همانند است، ولی یکی از آن دو با ریاضت، این قوای مادون را تنظیم می کند؛ یعنی حسّ، خیال و وهم و یا قوّه غضب و شهوت او هرگز مزاحم قوه عاقله وی نمی شوند؛ بلکه وقتی عاقله، کلّیات را درک می کند این قوای مادون به طور مرتب، مشغول تهیّه جزئیات آن هستند تا او را کمک کنند و شاهد، ارائه دهند؛ مثلاً وقتی عاقله می خواهد قیاسی تشکیل دهد، این قوا برای تشکیل صغرای آن، مصادیق صادقه را در خدمت عاقله قرار می دهند و در نتیجه، این گونه اشخاص در موقع عمل و اجرا و تدبیر و مدیریّت، موفّقتر از دیگران هستند. آنان برای نظام اسلامی مدیر کارآمد و کارگزار صالح سالکی هستند. همیشه نباید موفقیّت عدّه ای را در گروِ استعداد خاصّ آنان، و نا کام ماندن دیگران را بر اثر کمی استعدادشان دانست؛ زیرا گاهی استعدادها همتا و شبیه هم هستند ولی یکی موفقتر از دیگری است. برای این که انسان، قوای مادون را تنظیم کند، رساله “اخلاق” و رساله “عهد” مرحوم بوعلی راهگشای خوبی است؛ یکی از جهات مشترک این رساله ها پرهیز از مشروبات الکلی و لذّت کاذب است. البته “لذت کاذب” را فارابی قبل ازبوعلی مشخص کرده و فرموده: گاهی انسان، بیمار است و لذت کاذب یا رنج کاذب می برد؛ مثلاً، چون انسانِ تب دار بیمار و دهانش تلخ و ذائقه اش ناگوار است، از قند شیرین احساس تلخی می کند. نه به آن دلیل که قند، تلخ است؛ بلکه به این جهت که ذائقه او بیمار است. و این، طبیب مهربان، دلسوز و حاذق است که باید به بیمار بگوید این تشخیص سوء بر اثر بیماری دستگاه گوارش تو است. پزشکان روح هم که طبیبان دوّار الهی اند، ذائقه های بیمار را رهبری می کنند؛ به عنوان مثال، بعضی از مواقع، انسان از شنیدن موعظه، خواندن آیات قرآن یا شنیدن مناجات، لذّت نمی برد که از این معلوم می شود ذائقه قلبی چنین شخصی، بیمار است و باید آن را درمان کرد. در هر صورت فارابی میگوید: تشخیص صحّت و سقمِ لذّت و اَلَم، به عهده پزشکان روح است. * * *
دستور العمل سلوکی علامه طهرانی به یکی از شاگردان خود در خارج از کشور
بسم الله الرّحمن الرّحیم
السّلام علیکم و رحمةُ الله و برَکاته،
نامه گرامی واصل و از مضمون آن اطّلاع حاصل؛ بزرگان طریق فرمودهاند: برای پیمودن راه یک توبه کامل ضروری است (غسل، دو رکعت نماز، یکصد بار استغفار، بیرون آمدن از جمیع حقوق النّاس و مظالم عباد، و قضاء فوائت من حقوق الله تعالی).
و دیگر: پیوسته ملازم سکوت بودن و غذا بموقع و به اندازه خوردن و از حیوانی کمتر مصروف نمودن و با بسم الله شروع کردن و در صورت امکان سه روز در ماه روزه داشتن. و قبل از اذان صبح بیدار شدن و بین الطّلوعین را بیدار ماندن و در این حال نماز شب و نافله صبح و نماز صبح، و سپس هر روز حدّاقلّ یک حزب قرآن، ثواب آن هدیه به روح رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نمودن.
و در یک اربعین هر روز هزار بار أستغفر اللهَ رّبی گفتن با شرائط ذکر (طهارت بدن و لباس، و وضو، و مکان خلوت، و استعمال عطر و بخور، و رو به قبله نشستن چهار زانو، و انگشتری عقیق در دست راست نمودن، و توجّه کامل به معنای ذکر کردن) و سپس به سجده درآمدن و حدّاقل چهارصد مرتبه" لا إله إلا أنت سبحنک إنی کنت من الظالمین1" گفتن. و پس از آن نشستن و با خدای تعالی شرط عدم معصیت در روز نمودن (مشارطه) و در طول روز مراقب نفس بودن (مراقبه) و هنگام خواب محاسبه کردن (محاسبه) و از مجالس و محافل دنیاپرستان دوری نمودن و با ابناء دنیا نشست و برخاست نکردن، و پیوسته متفکّر در درون بودن، و طهارت دائم (دوام وضو و غسل جمعه) و خواندن نمازها را در اوّل وقت و بجا آوردن نوافل در صورت امکان، و اجتناب از معصیت بطور اتمّ و اکمل، و استعمال عطر و انگشتری در حال صلوات، و خضوع و حضور قلب را در حال نماز رعایت کردن،
و شبها با وضو بخواب رفتن و در بستر طاهر رو به قبله خسبیدن، و به شوق دیدار خدا خوابیدن و سه بار سوره توحید و آیة الکرسی2 و آیه" لو أنزلنا هذا القرآن" و آیه "قُل إنَّما أنا بشر مثلکم4" و آیه "شهد الله5" را خواندن، و یک دوره تسبیح حضرت زهراء را بجا آوردن، آنگاه لا إله إلا الله را بگوید تا خوابش ببرد؛ به عشق خدا بخوابد و به عشق خدا برخیزد.
در اربعین دوّم و سوّم به همین منوال جلو برود به استثناء آنکه بجای هزار بار استغفار، هزار بار لا إله إلا الله بگوید. و در پاک نمودن ذهن از ورود خاطرات در حال نماز، و ذکر و تفکّر سعی بلیغ نماید. إن شاء الله تعالی خداوند مرحمت فرموده مشتاقان دیدار جمالش را به کعبه مقصود میرساند. عمده عامل سیر در راه مجاهده نفسانی است و اجتناب از منهیّات، تا بحول و قوّه خدا جمال محبوب ازلی پرده گشاید و با بارقه جلال سرمدی خرمن هستی را بسوزاند و از خودی و خودیّت چیزی را باقی نگذارد.از خداوند متعال خواستارم که همه ما را موفّق به رضای خودش بفرماید و گامهایمان را در طیّ طریق بسوی کعبه جمال و جلالش استوار بدارد؛ بمُحمّدٍ و آلِه الطّاهرین، صلّ علَی محمّد و آله أجمَعین.
سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی
مشهد مقدّس ـ 4 محرّم/1411، هجریّه قمریّه
به نقل از کتاب أسرار ملکوت ج 2 تالیف آیةالله سید محمدمحسن حسینی طهرانی
دستورالعملی از استاد عبدالقائم شوشتری:
بسم الله الرحمن الرحیم
فرا رسیدن ربیع العارفین که عبارتست از سه ماه مبارک رجب ،شعبان،رمضان را به همه ی سالکان الی الله تبریک و تهنیت عرض می کنم.
نکته ای که در باب دستور العمل های سلوکی در این ایام باید به دوستان عرض بنمایم این است که خود را مقید به انجام حد اقل یکی از اعمال روز و یکی از اعمال شب در طول این مدت بنمایند. خصوصاً دعاها و اعمالی را که تاکنون انجام نداده اند.حتماً این ایام دعا برای حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را بیش از پیش انجام خواهید داد. التماس دعا
والسلام
متن پیام حضرت آیتالله جوادی آملی به شرح زیر است:
حمد ازلی خدای را سزاست که عرش را مطاف جبروتیان قرار داده، تحیت ابدی پیامبران به ویژه حضرت ختمی نبوت (صلی الله علیه و آله و سلم) را رواست که چونان ملکوتیان طوف بیت معمور را در برنامه دارند و درود بیکران الهی دوده طاها و اُسر یاسین مخصوصا حضرت ختمی مرتبت امامت مهدی موجود موعود را بجاست که طائفان کعبه را رهبری نموده و عاکفان حرم خدا را از حرامیها دور داشته و مهمانان کوی حق خصوصا دانشجویان پاک نهاد و حدیث العهد به فطرت را در حجر خویش صیانت کرده و مانع مهجوریت آنان خواهد بود.
به این ذوات قدسی تولی داریم و از معاندان آن ها تبری مینمائیم.
آنچه در این نوشتار کوتاه به عنوان بدرقه معتمران نو سال و عمرهگزاران دانشگاهی تقدیم می شود، جهت التماس دعا از نیایشگران زمزم خوی و مُحرمان مشعر جوی و حاجیان لبیک گوی است که در طی چند نکته ارائه خواهد شد.
یکم: انسان ره یافته به کوی حق قلبی دارد که خود عرش رحمان است و قالبی دارد که کعبه محور است چنین انسانی که ملک و ملکوت او را یاد خدا در دل و نام خدا در لب اداره مینماید هویتی دارد که از گزند کژراهه روی محفوظ و از آسیب کجاندیشی مصون است؛ آنچه در مراسم دینی گفته میشود: "والکعبه قبلتی " پیامی فراتر از تفکیک دین از سیاست و دستوری رساتر از تجزیه دنیا از آخرت به همراه دارد. زیرا عصاره این عبارت عبور از هرگونه تفکیک ناصواب و گذر از هر تجزیه نارواست، چون انسان متعهد در تمام شئون حیاتی خویش قبلهای دارد که از نقطه اعتدالی آن هرگز عدول نمیکند و تنها مدار آن دین خداست که از رهگذر عقل برهانی و نقل معتبر قرآنی و روایی معصومان (علیهم السلام) استخراج میشود.
دوم: شعارهای کلیدی اسلام با اصول اعتقادی آن هماهنگ بوده و دستور استمرا بیداری و غفلتزدایی را به همراه دارد. آنچه از نکته قبل گذشت "والکعبه قبلتی " با آنچه در قرآن حکیم صریحا اعلام شد "اینما تولوا فثم وجه الله " بیانگر لزوم مراقبت دائم و محاسبت متصل و مواظبت پیگیر است.
نموداری از توجه به احاطه همه جانبه خداوند و مثالی از لحاظ مطلق بودن انسان به آگاهی پروردگار را میتوان در درون کعبه مشاهده نمود.
کسی که وارد کعبه شد معنای "اینما تولوا فثم قبله " را کاملا میفهمد و همین را آیت آیه "اینما تولوا فثم وجه الله " قرار میدهد. آن گاه معنای "و الکعبه قبلتی " را بار دیگر مرور میکند، سپس خود را در جهان پر آینه مینگرد؛ چنانکه مولای موحدان امیرمومنان علی بن ابیطالب(علیه السلام) فرمود "تشهد له المرائی لا بمحاضره " و هر لحظه خویش را شهود خدا مییابد و تمام کارهای جانحه و جارحه خود را در خدمت صاحب کعبه قرار میدهد و حج و عمره را نموداری از وفاداری به میثاق قرآن و عترت اطهار میداند و همه مناسک آن را در همین مدار تفسیر میکند.
ادامه مطلب
آیت اله جوادی آملی : به گونه ای عمل کنیم که مردم دین را در رفتار ما ببینند
آیت الله جوادی آملی فرمودند: مشکلات جامعه ما شبهات فلسفی و اصولی و دشواری های کتاب رسائل و کفایه نیست، مشکلات جامعه همین عدم اجرای رساله عملیه در زندگی مردم است، پس باید به گونه ای عمل کنیم که مردم، دین را در رفتار ما ببینند.
آیت اله جوادی آملی در درس اخلاق خود با اشاره به اهمیت کتاب <نهج البلاغه> اظهارداشتند: نهج البلاغه همچون قرآن کریم، الهی است و برای همه انسان ها در هر سطحی نافع است و حوزویان، دانشگاهیان، مسئولان و مدیران کشور می توانند از آموزه ها و سفارش های آن بهره مند شوند. بسیاری از مردم توفیق آمدن به حوزه و دانشگاه را ندارند و با الگو گرفتن از روش و منش روحانیون با دین و اخلاق و معرفت آشنا می شوند. امروز 7 تا 8 میلیون پرونده قضایی در دادگاه ها وجود دارد که 80 درصد آن مربوط به الفبای دین است و پرونده های پیچیده و عمیق بسیار کم است، پس باید الفبای دین را به مردم یاد داد. اکثر پرونده ها مربوط به مسائل اخلاقی است، دروغ ها، تهمت ها، خیانت ها، اهانت ها و تجاوز ها، همه مربوط به الفبای دین هستند و اگر همین رساله عملیه درکشور اجرا شود، کشور به مدینه فاضله تبدیل می شود. اگر عالمان، بزرگان، مدیران و مسئولان جامعه به گونه ای زندگی کنند که رفتار و گفتارشان تقوا را نشان دهد، جامعه به جامعه ای متمدن تبدیل می شود. سخنرانی و منبر فقط در حل 5 درصد مشکلات موثر است و باقی آن به عمل و رفتار روحانیت برمی گردد، وقتی عالمانه و عاقلانه زندگی کنیم ،زندگی ما برای دیگران آموزنده خواهد بود و ما مسئول هدایت مردم هستیم و اگر کسی نتواند عده ای را همراه خود به بهشت ببرد به خود ظلم کرده و در یوم الحسرت، پشیمانی اش جدی است. آنچه باعث می شود به بدیهیات دین عمل نکنیم، بی تقوایی است، چون تقوا را نمی بینیم، نمی توانیم خوب عمل کنیم؛ اگر جامعه، جامعه ای با تقوا باشد، زندگی ها راحت خواهدشد و بسیاری از پیچیدگی های جوامع بشری رفع می شود. انسان دنیا زده، اگر چه زرق و برق دنیا را دارد ولی این برق، روشنی چندانی برای پیدا کردن راه ندارد و این فرد هرگز هدایت نخواهد شد چون چراغی که راه را روشن می کند تقوا و عقل است.
فقط وحدت مشکلات را حل می کند
آیت اله جوادی آملی با اشاره به حوادث اخیر در کشور بر ضرورت حفظ وحدت تاکید کرده و بیان داشتند: چیزی جز وحدت مشکل را حل نمی کند و اگر دلهای ما از هم فاصله گرفت، مشکلی حل نمی شود. ایشان اختلافات را به 3 دسته تقسیم کرد و گفت: یک دسته اختلافات علمی موجود بین صاحبنظران و اندیشمندان علمی است که امر بسیار خوبی است و دسته دیگر اختلافات، اختلافات حقوقی است و اگر در این گونه اختلافات به کسی آسیبی رسیده با توافق، گذشت و خواهش قابل حل است و چیز لاعلاجی نیست. ایشان اختلافات از روی هوای نفس را از دسته سوم اختلاف ها دانسته و تاکید کردند: اگر خدایی ناکرده آنچه ما در آن هستیم از این دسته اختلافات باشد، چاره ای جز ناله، زاری و تضرع به درگاه ذات اقدس اله و توسل نداریم و تنها با تضرع و ناله و زاری حل می شود.
مرجع عالیقدر و فقیه اهل بیت (علیهم السلام) حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی (قدس سره الشریف) در روز بیستم صفر 1315 در نجف اشرف در خانواده علم و تقوا پا به عرصه وجود نهاد و سرانجام در 7 صفر سال 1411(7شهریور 1369) در شهرستان قم , چهره در نقاب خاک کشید. تدریس بیش از شصت و هشت سال در حوزه علمیه قم و نیز قبل از آن در نجف اشرف و تربیت هزاران شاگرد که هر یک خود در زمره بزرگان اسلام بوده, می باشند , بخشی از خدمات آن عالم فرزانه به حساب می آید . بنیاد صدها مدرسه علمیه و هزاران مسجد ، حسینیه , کتابخانه و مراکز فرهنگی , رفاهی و در مانی در قم و شهرستانهای داخل و خارج کشور , و نیز احیاء و اشاعه آثار دانشمندان متقدم اسلامی , همچنین تالیف و تصنیف بیش از صد اثر در علوم مختلف اسلامی به ویژه فقه , اصول , کلام تفسیر , درایه , انساب و ادبیات , از دیگر خدمات ایشان می باشد .
از روزگاری که در نجف اشرف به تحصیل و تدریس اشتغال داشته اند , پیوسته در جمع آوری کتابهای نفیس خطی از هر فرصتی استفاده نموده و با انجام روزه و نماز استیجاری , کار شبانه در کارگاه برنج کوبی , و حذف یک وعده غذا در بیست و چهار ساعت , وجوه به دست آمده را صرف خرید کتاب می کرد و همه آنها هم اکنون در گنجینه کتابخانه معظم له مورد استفاده می باشد .
در نتیجه تلاش مستمر ایشان در همین راستا , اکنون شاهد کتابخانه عظیمی هستیم که از لحاظ شمول نسخه های خطی نفیس , نخستین کتابخانه کشور , سومین کتابخانه جهان اسلام و یکی از بزرگترین و مشهورترین کتابخانه ها در جهان به شمار می رود .
فرازهایی از وصیتنامه ایشان:
· سفارش می کنم اورا (فرزند ارشد ایشان جناب حجت الاسلام سید محمود مرعشی نجفی) به دوری جستن از بی کاری و بطالت و صرف عمر عزیز در چیزهایی که نفعی ندارد . روایت شده است که : «ان الله تعالی شانه یبغض الشباب الفارغ = خداوند تعالی , جوان بی کار را دشمن می دارد »
· و سفارش می کنم به اینکه کیسه ای که درآن خاک مرقد ائمه طاهرین (علیهم السلام) و اولاد آنان و قبور اصحاب و بزرگان را جمع آوری کرده ام , برای تیمن و تبرک با من دفن نمائید و مقداری از آن را هم زیر صورت و قدری محاذی صورت بریزند .
· و سفارش می کنم او را به اینکه لباس سیاهی که در ماه های محرم و صفر می پوشیدم , با من دفن شود .
· و سفارش می کنم به سجاده ای که هفتاد سال بر آن نماز شب به جا آورده ام , با من دفن شود .
· و سفارش می کنم او را به تسبیحی از تربت امام حسین (علیه السلام) که با آن در سحرها به عدد آن استغفار کرده ام , با من دفن شود .
· و سفارش می کنم به دستمالی که اشکهای زیادی در رثای جدم حسین مظلوم و اهل بیت مکرم او ریخته و صورت خود را با آن پاک می کردم , بر روی سینه در کفنم بگذارند .
· و سفارش می کنم او را که پیوسته با طهارت و وضو باشد , چه آن خود سبب نور باطن و برطرف کننده آلام و اندوه ها است .
· و سفارشش می کنم که جنازه مرا رو به روی مرقد مطهر بی بی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) قرار داده , و در این حال یک سر عمامه ام را ضریح و سر دیگر را به تابوت بسته , به عنوان دخیل , و در این هنگام مصیبت و داع مولای من حسین مظلوم با اهل بیت طاهرینش را بخوانند .
· و سفارش می کنم او را که جنازه مرا در حسینیه ای که برای عزای جدم تاسیس کرده ام قرار داده و همین عمل بستن عمامه را را تکرار کنند . بدین ترتیب که یک سرآن را به منبر سید الشهداء (علیه السلام) و سر دیگر با به تابوت بسته و همان گونه مصیبت وداع را بخوانند .
· و سفارش می کنم او را که دامن همت به کمر زده و با اراده تمام و آهنین آماده ترویج دین حنیف و دفاع از مذهب حقه اثنی عشری باشد , چه این مذهب غریب است و با فریاد بلند آوا سر می دهد : آیا کمک کننده ای هست که دفاع از من کند ؟ و نمی بینیم کسی لبیک گفته و ناله او را پاسخ دهد مگر عده کمی که پروردگار کوششهای آنان را سپاسگذاری کند .
· و سفارش می کنم به کم کردن معاشرت و همنشینی , زیرا معاشرت در این زمان هم منع دارد و هم خطر , و کم انجمنی است که خالی از بهتان و غیبت در حق مومنین و عیب جویی و تحقیر و ضایع کردن حقوق و برداری آنان باشد .
· سفارش می کنم او را بر صله رحم زیرا آن از نیرومند ترین اسباب توفیق و برکت در عمر و زیادی روزی است.
· و سفارش می کنم او را به مداومت این دعا پس از ذکر رکوع خصوصا در رکعت آخر :
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و ترحم علی عجزنا و اغثنا بحقهم»
«پروردگارا ! بر محمد و خاندانش درود فرست و ترحم بر عجز ما کن , و به حق آنان پناهمان بده و به دادمان برس»
· و سفارش می کنم کوشش کند که بدن من در همین کتابخانه دفن شود , حتی اگر در بیرون شهر قم اجل من فرا رسد .
فرزند حضرت آیت الله مرعشی می فرمایند : اینجانب انگیزه سفارش دفن در کتابخانه را از ایشان سوال کردم که چنین بیان داشتند : «حقیر با آنکه محل دفن مناسبی در حرم مطهر بی بی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) برایم از سالیان قبل در نظر گرفته شده , لکن میل دارم در کنار کتابخانه عمومی زیر پای افرادی دفن شوم که به دنبال مطالعه علوم آل محمد (صلی الله علیه و آله) به این کتابخانه می آیند .»
انسانى که بیدار مىشود عاملى در بیدارى او نقش دارد و عوامل بیدارى انسان غافل، گوناگون است؛ ممکن است این عامل زنگ خطر دوزخ باشد یا شوق بهشت و یا اشتیاق به لقاى حق . در مناجات شعبانیه آمده است که: "ایقظتنى لمحبتک"(1) تو مرا براى محبت خود بیدار کردهاى، نه براى ترس از جهنم یا شوق به بهشت. بیدارى از خواب ظاهرى هم همین طور است؛ مثلا، کسى که در هنگام نماز صبح، خوابیده است و عاملى وى را بیدار مىکند آنچه که مایه بیدارى او مىشود، نجات از عذاب دوزخ یا اشتیاق به بهشت و یا اشتیاق به لقاى حق است. انسانى که اهل معصیت و یا اهل توجه به غیر خداست نیز خوابیده است: "الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا"(2) بیشتر انسانها در خوابند و وقتى که بمیرند بیدار مىشوند؛ بر خلاف فرهنگ رایج بین ما که در باره مردگان مىگوییم: به خواب ابد فرو رفتهاند، دین مىگوید: مردگان تازه بیدار شدهاند.
بیشتر انسانها در خوابند و وقتى که بمیرند بیدار مىشوند؛ بر خلاف فرهنگ رایج بین ما که در باره مردگان مىگوییم: به خواب ابد فرو رفتهاند، دین مىگوید: مردگان تازه بیدار شدهاند. انسانى که در دنیاست و معارف الهى را نمىیابد در خواب است؛ اما وقتى مىمیرد بسیارى از مسائل براى او روشن مىشود و در حقیقت، مرگ سرآغاز بیدارى است.
انسانى که در دنیاست و معارف الهى را نمىیابد در خواب است؛ اما وقتى مىمیرد بسیارى از مسائل براى او روشن مىشود و در حقیقت، مرگ سرآغاز بیدارى است و اگر برزخ یا قبر را مرقد یعنى خوابگاه مىنامند براى آن نیست که انسان در آن جا در خواب است چون برزخ نسبت به دنیا بیدارى است؛ بلکه براى آن است که برزخ نسبت به قیامت کبرا خواب است؛ زیرا بسیارى از امور بعد از مرگ و در برزخ نیز براى انسان روشن نیست؛ ولى در قیامت کبرا روشن مىشود. از این رو انسانهاى برانگیخته شده از قبر در روز بعث مىگویند: "من بعثنا من مرقدنا"(3) چه کسى ما را از خوابگاهمان مبعوث کرده است؟ به هر حال، همان گونه که عوامل بیدارى انسان گوناگون و مراتب بیدارى وى متفاوت است، زاد و توشهاى هم که بعد از بیدارى براى سفر خویش فراهم مىکند مختلف است؛ کسانى که از همان آغاز، زنگ بیدارى را محبت حق مىدانند قهراً زاد و توشهاى هم به اندازه همین سفر تهیه مىکنند.
پینوشتها:
1- مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.
2- بحارالانوار، ج 4، ص 43/ اصول کافى، ج 2، ص 240.
3- سوره یس، آیه 52.
منبع: کتاب مراحل اخلاق در قرآن، آیة الله جوادی آملی.
من مواعظ النبی صلى الله علیه وآله وسلّم:
بهترین شما، کسانى هستند که برخوردشان با مردم، از همه بهتر است. چهرهاى گشاده دارند که مردم رغبت مىکنند با آنان انس و الفت بگیرند.
معناى روایت، این نیست که اگر کسى پاىبندِ عمل به تکلیف شرعى نیست ولى خوشبرخورد است بر کسى که وظائف دینى خود را انجام مىدهد ولى گشادهرو نیست، ترجیح دارد.
بلکه مراد این است فرد مؤمنى که وظائف خود را انجام مىدهد و حسن خلق هم دارد بر مؤمنى که خوش اخلاق نیست برترى دارد.
و آن آثاری است که باعث حقیر شمردن دیگری و برتری بر آن گردد، مانند:
خود داری کردن از همنشینی با او، یا هم خوراکی با او، یا امتناع در پهلو نشستن با او، یا رفاقت او، و انتظار سلام کردن و توقّع ایستادن او، و پیش افتادن از او در راه رفتن، و تقدّم بر او در نشستن، و توجهی با او در سخن گفتن، و به حقارت با او سخن گفتن، و پند و موعظه او را ارزش دانستن، و امثال اینها.
و از جمله آثار کبر است با ناز و آهسته و دامن کشان راه رفتن. و بعضی از این افعال گاهی از حسد و کینه و ریا نیز نسبت به بعضی صادر میشود، اگر چه انسان خود را از او بالاتر هم نداند.
و بدان که: کبر از بزرگترین صفات رذیله است، و آفت آن بسیار، و گزند آن بیشمار است. چه بسیاراند از خواص و عوام که به واسطه این مرض به هلاکت رسیدهاند. و چه بسا بزرگان دوران، که به این سبب گرفتار دام شقاوت گشتهاند. حجاب بزرگی است که انسان را را از رسیدن به مرتبه فیوضات، و پردهای است بزرگتر برای انسان که مانع می شود مشاهده جمال سعادات، زیرا که: این صفت، مانع میگردد از کسب اخلاق حسنه. چون به واسطه این صفت، انسان بر خود بزرگی میبیند، که او را از تواضع و بردباری، و قبول نصیحت، و ترک حسد و غیبت و امثال اینها منع میکند. بلکه هیچ اخلاق بدی نیست مگر اینکه صاحب تکبّر محتاج به آن است به جهت محافظت عزّت و بزرگی خود. و هیچ صفت نیکی نیست مگر اینکه از آن عاجز است به سبب ترس از فوت برتری خود. و از این جهت آیات و اخبار در مذمت و انکار بر آن خارج از حد شمارش و یاد آوری است.
By Ashoora.ir & Blog Skin