خدا باوری
هر اندازه که به خدا خوشبین هستید ، از آن هم خوشبین تر باشید و به هر اندازه که خدا را خوب می دانید ، خد ا را خوبتر بدانید .
هر اندازه که خدا را رئوف می دانید ، خدا را رئوف تر بدانید ، و هر اندازه که خدا را مراقب خودتان و همراه و یار و رحیم به خودتان می دانید ، بالاتر از آن بدانید .
ما خدایی این چنین داریم کسی که چنین خدایی دارد چرا ناراحت باشد چرا نگران باشد ، و چرا دلشکست باشد ؟ کسی که چنین سروری دارد ، چرا مأیوس و غمناک باشد کسی که این گونه مربی دارد ، چرا در رنج باشد ، چرا دلهره داشته باشد ؟ رحیمی همسفر تو ، همراه تو ، شریک زندگی تو و غمخوار تو است .
و این اوهام است که بین تو و او فاصله می اندازد و سوء ظن هایی را بیش می آورد. سوء ظن ها به خاطر آن است که انسان نمی داند ،این ایراد ها و اعتراضها ، همانند همان ایراد های موسی (ع) به خضر(ع) است. همه برخواسته از جهل ماست، زیرا که فلسفه کار او را نمی دانیم و عمق کارش را درک نمی کنیم . گاهی خورده می گیریم ، بر می گیردیم ببذیریم که آنچه را که فهمیدیم کمتر از آن بود که هست و آن خیرها که در هرامری خدا تصمیم گرفته و اجرا کرده است ، بیشتر از آن بوده که ما فهمیدیم .
ایمان در رقابت
انسان اگر در حال رقابت، مؤمن بود، مؤمن است . بیش از رقابت 99 درصد مردم مؤمن هستند، اما بس از رقابت ، 99 درصد مردم مؤمن نیستند، شیطان تا رقیبی مانند انسان بیدا نکرده بود، جن خوبی بود ، اما آدم که در زندگی او مطرح شد، شد آن چه که نمی باید می شد . قابیل تا مسئله رقابت هابیل برایش مطرح نشده بود از صلحاء بود . اما در رقابت، به اشتباه بیوست.
زندگی حقیقی
عمرما می گذرد و دیر یا زود به صف گذشتگان می بیوندیم و این زندگی بزرگ ماست . من چیزی را مهمتر از این مطلب نداشتم که به شما بگویم . حیات این نیست که امروز داریم و اینها مشکلاتی نیست که با آنها دست به گریبان هستیم . رنج این نیست که امروز می کشیم و تلخی این نیست که امروز می چشیم . دشواری این ها نیست که ما می بینیم و عمر هم این نیست که ما می گذرانیم . اگر تلخی است ، تلخی بس از مرگ است وا گر رنجی هست ، رنج آنجاست و اگر لذتی هم انسان بچشد ، لذت این جهانی لذت نیست ، بلکه لذت آنجاست ، صانع این جهانی و آن جهانی می گوید که اینجا چیزی نیست هر چه هست آنجاست. چرا هنگامی که چاره از دست رفت، انسان متوجه مسئله می شود ؟ مسئله ای به این مهمی را چرا هنگامی بفهمیم که نتوانیم حل کنیم ؟ به هر حال ، مسئله آخرت ، مسئله بسیار مهم ماست.
حسرت زندگی این جهانی
هنگامی که انسان به خانه آخرت وارد می شود ، می بیند خانه ای است که زمام صد سال ،پانصد سال ، دویست سال، یا صد هزار سال ماندن نیست ،سخن از زمان بی نهایت است مگر شما نمی گویید که هر عدد تقسیم بر بی نهایت کنیم می شود صفر؟ مگر آخرت را تعریف نمی کند که « خالدین فیها» یعنی نهایت ندارد؟ اگر عمر را بر زمین و دنیا تقسیم کنی چه می شود؟ دنیا تقسیم بر آخرت ، چه می شود؟ طبق قانون ریاضی ، محدود بر نامحدود می شود صفر.
این مشکل ماست که اگر بعد به آن برسیم زندگی را با بغض می نگریم .
بی اعتباری دنیا
برادر و خواهر! ما می رویم، و چیزی که اهمیت ندارد رفتن است . اما مسئله این است که رفتن ، آغاز کار است و یا آخر کار؟ رفتن برای همه ، آغاز جریان است ، نه تنها برای خوبان، بلکه برای بدها نیز آغاز جریان است آغاززندگی مرد خدا آن جاست . زندگی انسان هواپرست نیز در آنجا آغاز می شود .
امام باقرش(ع) جنازه ای را تشییع می کرد تا اینکه آن را آوردند و برآن نماز خواندند و در قبر گذاشتند . خاک بر روی آن ریختند و خواستند برگردند . حضرت عبارتی بر سر این قبر گفت، فرمود :
« ان شیئاََ هذا آخره ینبغی ان یزهد فی اوله و ان شیئاً هذا اوله یجب ان یخاف من آخره » چیزی که پایان آن این است باید از آغازش هم بیزار بود و چیزی که این آغاز آن است باید از پایان آن نیز وحشت داشت . مردن ، پایان چه چیزی و آغاز چه چیزی است ؟ پایان دنیاست ، چیزی که نهایت آن رفتن در قبر و خاک ریختن بر روی آدم است. لذتها و شکارها و شرابها برای این جهانی چیست؟ شنا دردریای لذتها، زیر پایی ندارد، شوخی ها و متلک ها و شبهای گشت و تفریح و خنده چیست؟ زیباییها ، قدرتها، تواناییها و دارایی ها از چه مقوله هستند ؟ پایان همه ی آنها این است :
« ان شیئأ هذا آخره ینبغی ان یزهد فی اوله » آغاز چیزی که پایانش این است ، آغازش هم هیچ ارزشی ندارد . شما این پایان را در برابر هر آغازی بگذاری، بی اعتبارش می کنی . مثلا بگو فردی در مسابقه زیبایی اندام ، اول شده است. بسیار خوب ، مردن او را کنار او بگذار ، عکس اورا در وقتی که زیر خاکش می گذارند بگذار کنار او چه احساسی چه احساسی به دست می آید ؟ هر شیرینی را که کنار مرگ بگذاری تلخ می شود.
« ان شیأ هذا اوله یجب ان یخاف من آخره » سفری و برنامه ای که آغاز آن در قبر گذاشتن و خاک بر آن ریختن باشد ، دیگر باقی آن چیست؟ می گوید جهان، این قدر جدی است که از اینجا آغاز می شود ، اینقدر بیرحمانه شروع می شود که نزدیک ترین افراد انسانب ه دست خود خاک بر او می ریزند و محبوبترین افراد انسان، یک شب در کنار انسان نمی خوابد.
از سخنان حضرت آیت اله حائری شیرازی