عبادت هموار کردن راه است برای عبور مشیت الهی که هر گاه فرمانی در جهت کاری درست و راست یا سخنی بر حق و عدالت می خواهد از وجود آدمی عبور کند بتواند بدون برخورد با سنگهایی مانند حرص و حسد و جاه و شهوت و امثال آن به راحتی به ظهور برسد نه آنکه حرص جلوی دادن حق مردمان را بگیرد و حب جاه و مقام ، آدمی را از خدمت به خلق باز دارد و به خود خواهی و خود نمایی بکشاند. آنکس که راه را برای رفت و آمد های فرشتگان از وجود خود هموار کرده باشد عابد حقیقی است و عبادتهایی نظیر نماز و روزه را می توان چنانکه در قرآن آمده است به کمک گرفت تا نفس با انجام رکوع و سجود ، فرعونیت از سر بنهد و بیاموزد که آدمی هر کجا حقی و حقیقتی دید باید در برابر آن تعظیم کند بلکه به خاک افتد و با کمال تواضع بگوید که حق با اوست و نیز در روزه از پرهیز حلال قوت گیرد تا از حرام نیز به طریق اولی بپرهیزد اما مراسم آیینی می تواند با ریا و تظاهر و یا غفلت و غرور همراه شود و خطاب از حق بشنود که وای بر نماز گزاران. بدین نگاه اصل عبادت همان رفتن به راه راست است که متضمن خدمت به خلق خواهد بود. عبادتهای آیینی را باید از راه تشویق و ریشخند و هنگام نشاط و سرخوشی به نفس عرضه کرد زیرا تحمیل و اعمال زور چه از طرف خود شخص و چه از طرف دیگران نتیجه عکس خواهد داد و موجب تجری نفس خواهد شد و شاید سخن حضرت امیر تاکید در این نکته باشد که در نامه به حارث همدانی در نهج البلاغه فرمودند : نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده وبا آن مدارا کن وبه زور واکراه بر چیزی مجبورش نساز ودر وقت فراغت ونشاط بکارش گیر.