توهم یا واقعیت
گاه در بحث وحدت وجود این توهم پیش می آید که وجود، واحد است و منحصر به یک فرد است و آن واجب الوجود یا همان خدا می باشد و مفهوم و مصداقی جز او ندارد. بر این اساس، سایر موجودات از آسمان و زمین و گیاه و حیوان و انسان و ملک، خیال های اویند، یعنی جز آن فرد چیز دیگری نیست و موجودات چیزی جز از او نیستند، مانند آب دریا و امواج آن، که در واقع امواج چیزی جز آب دریا نیستند، جز آنکه اختلاف امواج و کثرت آنها انسان را بر آن می دارد که گمان نماید آنها موجودات مستقلی هستند، چنین توهمی و برداشتی از وحدت وجود با بسیاری از قواعد محکم عقلی مخالف است زیرا علیت حق تعالی و معلولیت ممکنات را زیر سوال می برد و حقیقتاً نفی می کند و این توهم را ایجاد می کند که ممکنات در وجود خود بی نیازند بلکه در واقع وجود آنها را نفی می کند. خلاصه مفاسد این اعتقاد از نظر شرع و عقل بسیار است و هیچ یک از حکمای الهی و عرفای ربانی بدان اعتقادی ندارد.
علاوه بر این آثار مختلف و متنوع و مشهور که آن را مشاهده و احساس می کنیم این توهم را رد کرده، با صراحت تمام بیان می دارد که این توهم زاییده عقل و فهمی ناقص است.
هر موجود ممکنی را دو جهت است: یک جهت اینکه او موجود است و از این چهت با تمام موجودات دیگر بدون هیچ تفاوتی در وجود مطلق مشترک است. جهت دیگر که همان ماهیت یا عین ثابته اوست چیزی است که با آن هویت وجودی اش معین می گردد یعنی اینکه ببینیم موجود از نظر شدت و ضعف و کمال و نقص در کدام درجه از درجات وجود واقع است.جهت اول که جهت نورانی اشیاء است همان وجه الله است که مظهر خدا و قدرت و مشیت اوست که بیان کننده فاعل است نه مفعول و از این جهت باقی و غیر قابل نفی است و جهت دوم که حد و نقص و شکل و رنگ و جهت و جنس و صافی و کدری دارد همان ماهیت اشیا است. آیه شریفه می فرماید: کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام یا می فرماید: ما عندکم ینفد و ما عند الله باق.