سلمان فارسی از صحابه مشهور پیامبر و از شخصیت های بسیار بزرگ اسلام به شمار میرود. وی دهقانزاده ای ایرانی از ناحیه «جی» در اصفهان یا به روایت دیگر از نواحی رامهرز خوزستان یا کازرون فارس بود. نام اصلی او روزبه بود. پدرش فروخ بن مهیار یکی از روحانیون زرتشتی( ((بدخشان کاهن)) ) بود و کار همیشگی اش هیزم نهادن بر شعله آتش بود. وی در کودکی بر اثر از دست دادن مادر خود تحت سرپرستی عمه اش درآمد. در کودکی به آیین مسیحیت گرائید و چون از کشیشان شنیده بود که ظهور پیامبر جدید نزدیک است، خانه را ترک گفت و به سفر پرداخت. مدتی در شام و موصل اقامت جست تا آن که در سرزمینهای عربی به اسارت قبیله بنی کلب در آمد و مردی از بنی قریظه او را خرید و به یثرب برد. سلمان در این شهر از ظهور پیامبر آگاه شد و چون نشانهای که کشیشان گفته بودند، با پیامبر اسلام منطبق بود اسلام آورد. پیامبر اکرم او را از صاحبش خرید و آزادش کرد. از آن زمان، سلمان ملازم رسول خدا گشت و نزد او جایگاهی خاص یافت. در جنگ خندق، که در سال 5 هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. هر گروهی می خواست سلمان با آنها باشد، مهاجران می گفتند: سلمان از ما است و انصار می گفتند: او از ماست. حضرت محمد (ص)گفت( سیرت رسول ا... ،رفیع الدین همدانی 739-740): (( سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیتِ)) سلمان از اهل بیت ما است. در سال 1 هجری، زمانی که پیامبر اسلام میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار کرد، میان سلمان و ابوذر نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان گفت: (( یا سلمان انت من اهل البیت و قد اتاک الله العلم الاول و الاخر و الکتاب الاول و الکتاب الاخر: ای سلمان، تو از اهل بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول( نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است.طبق روایتی مشهور، پیامبر سلمان را از اهل بیت خود شمرده است. (پیامبر فرمود:«سلمان منا اهل بیت.» ) پس از رحلت پیامبر، سلمان از معدود کسانی بود که از راه حق منحرف نشد و در شمار معتقدان به امامت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام قرار گرفت. او نزد امیرالمؤمنین نیز منزلتی بسیار والا داشت. در خلافت عمر بن خطاب به حکومت مدائن منصوب شد. سلمان هیچگاه از حقوق بیت المال برای خود چیزی برنداشت و همهی آنرا صدقه میداد و برای امرار معاش زنبیل میبافت. فضائل سلمان فراوان و روایات در شأن او بسیار است. شیخ طوسی در کتاب امالی خود از منصور بن رومی روایت میکند: روزی به امام صادق گفتم:«ای مولای من، سخن سلمان فارسی را فراوان از شما میشنوم. سبب چیست؟» فرمود:«مگو سلمان فارسی. بگو سلمان محمدی. سبب آن که او را زیاد یاد میکنم این است که او به سه خصلت بزرگ آراسته بود: اول آن که خواستهی مولایش امیرالمؤمنین را بر خواستهی خود مقدم میداشت؛ دیگر اینکه فقرا را دوست میداشت و آنان را بر ثروتمندان ترجیح میداد و سوم اینکه به علم و علما محبت داشت.» سلمان، گذشته از مقام بزرگی که نزد شیعیان دارد، نزد اهل سنت نیز دارای منزلت والایی است. وی در سال 35 یا 36 هجری در مدائن وفات یافت و اکنون قبرش در همان جا قرار دارد.