* از افلاطون در سیر حکمت اروپا فروغی نقل شد: همچنان که عشق مجازی سبب خروج جسم از عقیمی و مولد فرزند و مایه بقای نوع است، عشق حقیقی هم روح و عقل را از عقیمی رها داده مایه ادراک شرقی و دریافتن زندگی جاودانی یعنی نیل به معرفت جمال حقیقت و خیر مطلق و زندگی روحانی است . ( شرح دفتر دل حضرت علامه ، استاد صمدی آملی-ج 1 ص 583)
*جهان اسم فاعل از جهیدن است . عالم را جهان گفته اند چون پیوسته در جهاش حیوتی است و دمبدم جهنده است. از این معنی عارف تعبیر به تجدد امثال در ماسوی الله می کند. و حکیم به حرکت جوهری در عالم طبیعت.لطائف نوریه / استاد صمدی آملی/ لطیفه 76/ ص290
*ائمه علیهم السلام تقیه نمی کردند اما امر به تقیه می نمودند چون عالم بودند به وقت و کیفیت وفات خود. من افادات بعض اساتیذنا قدّس سرّه.لطائف نوریه/استاد صمدی آملی /ج1/لطیفه95
*تک تک مردانی اند که در همین جا قوی می شوند و زبان می بندند و دل به حقیقت عالم می سپارند. قرآن کریم هم چون تنزل یافته است, لفظ دارد و اگر قرآن از این مرتبه ی نازل به باطن برود,تمام آیات و الفاظ ظاهری آن برداشته می شود.البته بر اساس مدارج قرآن و معارج انسان, الفاظ قرآنی هیچ گاه از مرتبه ی ظاهری انسان,جدا نمی شوند؛ یعنی, همه ی افراد باید الی الابد مرتبه ی ظاهرشان را با مرتبه ی ظاهر قرآن , به عنوان درجه ای از درجات آن هماهنگ کنند.اما همه ی آنها زمانی که عروج می کنند و به حقیقت قرآن راه می یابند,تمام الفاظ و عبارات برداشته می شود و از آن پس , دل, با حقیقت نظام هستی انس می گیرد. تمام الفاظ و عبارات, برای گرم کردن و به راه انداختن ما وضع شده اند اما وقتی به راه افتادیم و به حقیقت رسیدیم, همه ی آنها رخت بر می بندد. مگر این که خیلی به خودمان زحمت بدهیم تا بتوانیم کلمه ی "هو" را بر زبان جاری می کنیم؛ حتی " بسم الله الرحمن الرحیم" نیز در مرتبه ی باطن, به حقیقت واقعی خود تبدیل می شود و تمام این اسماء و صفات در ذات حضرت حق, محو می شوند.شرح دروس معرفت نفس- استاد صمدی آملی- ج 1 ص 178