دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
اندیشه وحدت وجود در اقوام هندی پیش از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح به چشم می خورد. (1) تفکر هندی، وحدت وجود را با دقیق ترین وجه مورد بررسی قرار داده است و بسیاری از معانی فلسفی و عرفانی رایج پس از اسلام، از قبیل «هویت غیبی»، «وجود بدون تعین»، «کثرت در کمون وحدت»، «فیض منبسط» و غیر آن نزدیک به تفکر هندی است. وجهه اصلی تصوف مکتب یوگا (که یکی از مکاتب هند است)، اتصال نفس بشری به مبدأ روحانی آن است. از نظر این مکتب کل اشیاء از صور بشری؛ حیوانی و نباتی گرفته تا اجرام علوی و ارواح مجرد، همه دارای یک وحدت جوهری هستند. پیروان این مکتب معتقدند که عالم وحدت، فوق محسوسات است و ذاتی غیرمحدود و قائم به نفس دارد. تنها وجود ثابت، »برهما« است و غیر آن سراب، مظاهر فریبنده و یا آثار هنری وی هستند.(2)
از طرف دیگر، وحدت وجود پایه فلسفه »دانته« می باشد که منسوب به عارفی به نام »شنکارا« است. وی نیز همانند عرفای اسلامی، جهان را سرابی فریبنده و فلسفه اش را ضد ثنویت قرار داده است.(3) به خوبی روشن است که »برهمنان« در پایان عصر »ودای« به تدریج دارای افکار مترقی فلسفی گردیده اند و در ذهن ایشان این فکر و اندیشه وجود داشته است که قبل از اینکه کوههای مرتفع و دریاهای عمیق به وجود آید و قبل از آنکه خدایان متعدد در آسمانها قرار گیرند، یک موجود بی نام و نشان و یک مبدأ و مصدر کل، وجود داشته است. مجموعه »اوپانیشادها« نیز همواره متمایل به نظریه وحدت وجود بوده اند. اوپاینشادها به طور کلی در این قضیه اشتراک دارند که کل اشیاء، در یک حقیقت واحد مستغرق هستند، که آن حقیقت، همانا ذاتی غیرمحدود و قائم به نفس است. بر همین اساس آئین »بودا« نیز که تا حدودی متأثر از این قبیل مکاتب است در مجموع از مکاتب وحدت وجودی محسوب می گردد.(4)
به گمان برخی»فیثاغورث« از پایه گذاران نظریه وحدت است. اساس جهان در نظر او بر پایه عدد استوار است. اصل عدد هم واحد است. برخی می گویند واحدی که او آن را اصل عدد شمرده، رمزی از وجود یگانه است که مبدأ پیدایش مخلوق و آفریننده، اوست.(5) فیثاغورث به مسأله یگانگی خدای نادیده، بیش از هر چیز ارج می نهاد و عالم محسوس را به بطلان و فریب متصف می ساخت.(6) مکتب فیثاغورث معتقد است که همه اشیاء از دو عنصر متشکله عدد، یعنی نامتناهی و متناهی پدید آمده اند. عنصر نخستین، پایه مادی وجود و عنصر دوم، اصل نظام و تعیین آن است. اعداد، مبانی ابدی هستند که در عین هماهنگی بسر می برند. اما اگر بخواهیم از این هماهنگی ابتدایی فراتر برویم، باید به وحدتی دست یابیم که در واقع سرچشمه عدد است و آن جوهر، آفریننده ای است که منشأ همه موجودات است.(7) فلسفه «پارمیندس» نیز پیرامون وحدت وجود است و در این زمینه تأکید دارد. بر طبق عقیده وی، وجود کل است، ملأ مطلق است و وحدت، تامی است که هیچ گونه تکثری ندارد و در عین حال تکثر را نیز می پذیرد.(8)
«رواقیون» نیز از قائلین به وحدت وجود محسوب می گردند، اما آنها از جهتی به وحدت وجود مادی قائل بوده اند. آنها معتقد بودند که خدا سازمان دهنده جهان است، نه خالق آن. (9) از نظر آنان، عقل همان عامل فعالی است که جهان و هماهنگی طبیعت را عهده دار است و آن، همان خدا است. خدا، خارج از عالم وجود نیست، بلکه در تمام ذرات عالم وجود حلول کرده است.(10) رواقیون بر این اساس می گویند، خدا و عالم طبیعت یک حقیقت اند و هر کس به قوانین طبیعت گردن نهد، خدا را اطاعت کرده و به مقتضای عقل رفتار کرده است.(11)
محور اصلی و بنیادی مکتب »نو افلاطونی« نیز بر پایه وحدت وجود استوار است. براساس بیانات افلوطین، واحد وجود، حقیقی است. احدیت، اصل و مبدأ هستی است که از آن به عناوین »صورت مطلق«، »فعل تام« و »خیر مطلق« یاد کرده اند. موجودات فیض و تراوش خود را از آن می دانند. افلوطین معتقد است که خداوند مافوق وجود است، زیرا خدا به تصور در نمی آید و برای شناخت آن، باید به کشف و شهود توسل جست.(12) افلوطین مراتب وجود را به ترتیب صدور آن از مبدأ در سه چیز خلاصه کرده است: عقل، نفس و ماده. عقل، صادر نخستین است که از پرتو آن نفس پدید آمده و از پرتو نفس، ماده بوجود آمده است. افلوطین همانند حکمای فُرس، عقل و نفس را نورهائی که در هم منعکس اند، تصور کرده و واقعیت اشیاء را به مرتبه وحدت اجزاء آن رتبه بندی نموده است.(13) افلوطین می گوید، احد در همه جا حاضر است. جاودانه ترین و کامل ترین چیزی که پس از خود پدید می آورد، همان عقل است و عقل تصویر احد است.(14) وی می گوید، آنچه از واحد پدید می آید ناگزیر، از واحد نازلتر و کثیر است اما، موجود کثیر محضی نیست، بلکه در عین حال که کثیر است واحد نیز است.(15)
همان طور که در نظریات فوق مشهود است، اعتقاد به وحدت وجود، محور اصلی این نظریات است. این نظریات با تنوع و تعدد تفاسیر، همراه شده است. توضیحات اجمالی فوق، قدمت این مسأله و تأثیر آن را در عقاید فلسفی و عرفانی اسلام نیز اثبات می کند.
منابع
1) ضیاء نور، فضل الله: وحدت وجود، انتشارات زوار، چاپ اول، صفحه 81-80.
(2) همان.
(3) ناس، جان: تاریخ جامه ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1370، صفحه 144-143.
(4) همان.
(5) فروغی، محمدعلی: سیر حکمت در اروپا، صفحه 9-8 انتشارات زوار.
(6) همان.
(7) همان.
(8) وزمر، شارل: حکمت یونان، ترجمه بزرگ نادرزاد، انتشارات علمی و فرهنگی، صفحه 36.
(9) فروغی، محمدعلی: سیر حکمت در اروپا، انتشارات زوار، صفحه 43.
(10)وزمر، شارل: حکمت یونان، ترجمه بزرگ نادرزاد، صفحه 39.
(11)الفاخوری، ضا: تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، انتشارات علمی و فرهنگی، صفحه 76.
(12) ضیاء نور، فضل الله: وحدت وجود، صفحه 92.
(13) فروغی، محمدعلی: سیر حکمت در اروپا، صفحه 95-86.
(14) ابراهیمی دینانی، غلامحسین: قواعدی کلی فلسفی در فلسفه آلی به قاعده 12.
(15) همان.