«الله انی اسألک من آیاتک بأکرمها و کل آیاتک کریمه،
اللهم انی اسألک بآیاتک کلها»
سلسله ی وجود از عنصریات و فلکیات و اشباح و ارواح و غیب و شهود و نزول و صع دش همگی کتاب های الهی و صحیفه های مکرم ربوبی و الواح و اوراقی هستند که از آسمان احدیت نازل شده اند، و هر مرتبه ای از مراتب آن و هر درجه ای از درجاتش از سلسله ی طولی و عرضی آیاتی هستند که بر گوش دل صاحبدلان یقین قرائت شده، کسانی که دلهاشان از کدورت عالم هیولی خالص گشته و غبار آن را از صفحه ی دل زدوده اند و از خواب آن عالم بیدار شده اند، این آیات بر کسانی تلاوت شده که از گورستان عالم طبیعت برخاسته و از زندان تاریک ماده و زنجیرهای دست و پاگیر آن رهایی یافته اند و همت نهایی خود را دنیای پست و آرایش و زینت های آن قرار نداده اند و به زمین دل نبسته و آن را برای خود وطن نساخته اند، و اگر به دنیا آمدند برای کاشتن بوده نه برای درو کردن، که دنیا کشتزار آخرت است، و ورودشان به دنیا به خاطر حرکت انعطافی بود که انسان به واسطه ی آن حرکت انسان واقعی می شود و از دنیا به وطن اصلی خود که جایگاه پدر ما آدم علیه السلام بود باز می گردد.
مولوی بدین معنی اشاره می کند که می گوید:
بشنو از نی چون حکایت می کند وز جدایی ها شکایت می کند
تا آن جا که گوید:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
تا آخر آنچه گفته است. باری صاحبدلان در عالم دنیا حرکت انعطافی دارند که مقدمه ی تکمیل آنان است نه حرکت استقامتی که به فرموده ی شیخ عارف ما «دام ظله» پدر ما آدم می خواست چنین حرکتی را داشته باشد. آنان در دنیا مانند مسافری هستند که آماده ی کوچ و مهیای مسافرت است. نظر آنان به دنیا از آن روست که دنیا نقشی است از آنچه در عالم غیب است، چنان که امام صادق علیه السلام بنابرآنچه روایت شده فرمود: «من هرچه دیدم خدای را پیش از آن و به همراه آن و بعد از آن دیدم.»
سالکی که به این مقام برسد همه چیز را نشانی بیند از آنچه در غیب است، زیرا همه ی موجودات حتی جماد و نبات کتاب الهی است که سالک الی الله و مجاهد فی سبیل الله از صفحات آن کتاب، اسماء و صفات الهی را به اندازه ی ظرف وجودی خود می خواند.
«در همه چیز نشانی است ز یکتایی او»
بلکه سالک مجاهد هنگامی که در غیب هویت و مقام جمع احدیت مستهلک می شود خودش وجود جامعی می گردد همه ی مراتب اسماء و صفات را، و جهان مستقلی می شود که همه چیز در آن است. در روایات ما از امام رضا علیه السلام رسیده است که می فرماید: «صاحبدلان به این مطلب رسیدند که هر چه در آنجاست معلوم نمی شود مگر به آنچه در اینجاست.»
انسان کامل به حکم جامعیت، آیت الله کبری است
و بدان که انسان کامل از آن جهت که کون جامع و خلیفه ی خدا در زمین و نشانه ی او در همه ی عوالم است کریم ترین آیات الهی و بزرگترین حجت های اوست، چنانکه از مولای ما و سرور ما امیر المومنین یا از سرور ما امام صادق (علیهما الصلاه و السلام) نقل شده که فرمود: «همانا صورت انسانی بزرگترین حجت خداست بر خلقش، و اوست همان کتابی که خدایش با دست خود نوشته، و اوست مجموع صورت همه ی جهانیان» تا آخر روایت که درود و سلام بر گوینده اش بود.
پس انسان به تنهایی واجد همه ی مراتب غیب و شهادت است، و با آنکه ذاتش بسیط است جامع همه کتاب های الهی است، چنانکه در آثار علوی آمده بدین مضمون:
مپندار خود را همین خرد پیکر که در اندرونت جهانی نهان است
و شیخ کبیر محیی الدین عربی اندلسی گوید:
منم اصل قرآن، منم سوره ی حمد منم جان جانان، نه آن جان تن ها
ای برادر راه حقیقت، از خواب غفلت بیدار شو و چشم دل و دیده ی قلب را باز کن و کتاب نفس خود را قرائت نما که از برای گواهی کافی خواهد بود. خدای تعالی می فرماید: «به زودی آیات خود را در جهان خارج و جان آدمیان به آنان نشان خواهیم داد تا حق برای آنان روشن گردد.» و گفته شده است:
نه دور است از قدرت بی کرانش که گرد آورد در یکی تن، جهان را
و مادامی که در حال غشوه ی عالم طبع، و مستی شراب هیولی هستی نمی توانی خود و خودیت خود را شهود کنی و کتاب ذاتت را بخوانی و زبور حقیقت وجودت را قرائت کنی. پس ای عزیز، از این ستم آباد تاریک و خانه ی وحشتناک وحشت زا و نشأه ی تنگ و تاریک به در آی و بخوان و پرواز کن.
تو را ز کنگره ی عرش می زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتاده است
و حجاب طبع و طبیعت را پاره کن که تو از جهان قدس و طهارتی و از جایگاه نور و کرامت، چنانکه عارف شیرازی (قدس سره) می گوید:
چاک خواهم زدن این دلق ریایی چکنم روح را صحبت نا جنس عذابی است الیم
و چون حجاب های ظلمانی را پاره کردی ظهور حق را در همه ی اشیاء و احاطه اش را بر آنها خواهی دید، و مشاهده خواهی نمود که آنها همه ی نشانه های اویند و دلیل های روشن که با کمالاتشان بر کمال آفریننده و ایجاد کننده ی خود دلالت دارند.
شرح دعای سحر امام خمینی