شعری از: استاد ناصح قمشه ای
------------------------------------
شب خیز و تماشا کن خوش گنبد مینا را
این حجله مهر و ماه، این کاخ ثریا را
بر قافله انجم، شب چشم خرد بگشای
ازعشق.پریشان بین این جمع حیاری را
از جذبه عشق یار، سرگشته چو پرگارند
مجنون و طلبکارند آن لیلی لیلی را
نز روی عبث افراخت، معمار ازل جانا
این سقف پر از اختر، این کاخ دل آرارا
ای کاخ نکو منظر، ای گنبد پراختر
باشی تو بهین دفتر، صاحبدل دانا را
در ثابت و سیارت.حیران همه هشیاران
هم جاذبه حسنت، برده همه دلها را
زین نقش پر از حیرت، نقاش ازل بنگر
زین اسم شگفت انگیز، بشناس مسمی را
بسیار نشستندی اندر رصد فکرت
نگشود کسی هرگز، این نقش معما را
در قلزم حیرانی افتند نظر بازان
چون در دل شب بینند،این منظر زیبا را
حمدا" لک یا قدوس، شکرا" لک یا سبوح
ای آنکه برافروزی مهر و مه و شعری را