« بَدِ یعُ السَّمَوَتِ وَ الأَ َرضِ وَ إِذَا قَضَی أ َمَراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ »
<آیه ی 117 سوره س بقره>
هستی بخش آسمانها و زمین اوست وهنگامیکه فرمان وجود چیزی را صادر میکند میگوید موجود باش وآن موجود میشود.
این آیه دلالت بر اراده تکوینی خدا دارد. کلمه بدیع از ماده ی بدع به معنی به وجود آوردن چیزی بدون سابقه است البته مانندی که ذهن بدان آشنا باشد و این میرساند که خداوند آسمانها و زمین را بدون هیچ ماده و نمونه قبلی به وجودآورده است.معنی کن فیکون :موجود باش و سپس آن هم فوراً موجود میشود.و این بدان معنی نیست که آن موجود گوش دارد و حرف بشنود و موجود میباشد . بلکه بین اراده ی خدا و پیدایش فاصله ای نخواهد بود منظور این است که هر گاه اراده او به وجود چیزی خواه کوچک باشد خواه بزرگ ، خواه ساده باشد خواه پیچیده ، خواه به اندازه یک اتم و خواه به اندازه مجموعه آسمانها و زمین تعلق گرفت ، بدون نیاز به هبچ علت دیگری این اراده جامه عمل به خود میپوشد.و اگر اراده کند آسمانها و زمین را در شش دوران به وجود آورد و مسلماً بدون کم و زیاد در همین مدت موجود خواهند شد و اگر اراده کند که تمام دوران تکاملی خود را کمتر از یک هزارم ثانیه طی کند مسلماً بدون کم وکاست در همان مدت موجود میشود.
سئوالی که ممکن پیش بیاید این است که چگونه ممکن است چیزی از عدم به وجود آید؟ عدم که نقیض وجود میباشد چگونه میتواندعلت و منشا وجود باشد .در پاسخ به این سئوال باید گفت هر موجود از دو جنبه تشکیل یافته است ماهیت و وجود ماهیت عبارت از اعتباری است که نسبت آن به وجود و عدم مساوی است . به عبارت دیگری قدر مشترکی که از ملاحظه وجود و عدم چیزی بدست میاید همان ماهیت است.مثلا چهره ای که قبلا روی بوم نقاشی وجود نداشته و حالا نفری آن را کشیده است.
بنابراین معنی اینکه خداوند عالم را از عدم به وجود آورد این است که عالم پس از آنکه به حال عدم بود موجود شد و به عبارت دیگر ماهیت را از حال عدم به حال وجود آورد. پس هر موجودی بدیع الوجود است یعنی بدون اینکه قبلا از خودش نظیری داشته باشد و یا مانندی از آن معهود در نظرصانعش باشد وجود یافته، در نتیجه خدای سبحان مبتدع و بدیع السموت و الارض است.