حج، «سفر الیاللّه» است؛ سفری که سیر و سلوک باطنی و معراج روحانی را با سیر و سفر ظاهری (آفاقی و انفسی)، پیوند میزند و با آیات و بیّنات، در قلّههای بلند توحید و منارههای پر فروغ ایمان به مشعلداری هدایت یافتگان کعبه حقیقت و قافلهسالاران کوی عشق، توأم میسازد و رهآورد آن، «معرفت و کمال» و رشد معنوی و تجلّی فطرت انسانی است.قرآن کریم، کعبه را رمز هدایت برای جهانیان خواند؛ هُدیً لِلْعالَمِین و بدینسان نور هدایت و معرفت و شعور و شناخت، در تار و پود حج تعبیه گردید و زائر خانه خدا، از این مشعل هدایت و عرفان و شهود بهره خواهد گرفت که روح حجّ ابراهیمی و معنویت و آداب شرع محمّدی صلیاللهعلیهوآله را در اعمال ومناسک جاری سازد و مشاعر و مناسک را معنی ببخشد و از نیت حج عزم خدا را، و از احرام تحریم غیر حق را، و از طوافْ عشق و فنای ابدی را، و از نماز شوق شهود را، و از رکن و مقام قیام للّه و تجدید میثاق خدا را، و از زمزم حلاوت شراب وصل را، و از مسعی صدق و صفا و حیرت و انقطاع را و از عرفات عرفان و انابه را و از مشعر شور و شعور را، و از منا «محو و فنا» و مجاهده و ایثار را به ارمغان آورد. و این، زمانی است که حجّ با معرفت و ژرفنگری توأم باشد و پیامهای معنوی مناسک به حجگزار تفهیم گردد و او با سویدای دل دریابد و در اعماق جان جای دهد تا مایه معراج و تعالیِ روح وی گردد.
اگر به آیه: وَللّهِِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْت با دقّت بنگریم و رابطه «حِجّ البیت» را با «للّه» مدّ نظر قرار دهیم، به این نتیجه خواهیم رسید که حجّ در حقیقت قصدِ خدا کردن است و آهنگ بیت وسیلهای است برای راه یافتن به حریم کبریایی صاحب بیت که نزدیکترین راه آن دل است که بیت اللّه الحرام واقعی است:کعبه مردان نه از آب و گل است طالب حق شو که بیت اللّه دل استو اگر به مفهوم آیه: وَإِذْ بَوَّأْنَا لإِبْرَاهِیمَ مَکَانَالْبَیْتِ أَنْلاَتُشْرِکْ بِی شَیْئا وَطَهِّرْ بَیْتِی لِلطَّائِفِینَ... بیندیشیم که خداوند خانه را به خود نسبت داده (بَیتی) که این خود نشانه تشریف و تکریم است، و به تطهیر بیت از لوث شرک و بت و هر آلودگی دیگر فرمان میدهد، نتیجه خواهیم گرفت که طواف کننده واقعی کسی است که با طهارت جسم و روح و پاکیزگی جان و دل و منزّه از غبار معاصی به خانه دوست رو آورد تا با رؤیت قلبی، به دیدار دوست تشرف و شهود محضرش راه یابد که مقصود و مقصد نهایی آنجاست و کعبه بهانه است.و اگر به آیه: إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ در داستان قربانیِ ابراهیم و اسماعیل بنگریم، میفهمیم که رمز قبولی حجّ و پاداش معنوی آن، همان راهی است که آن پدر و پسر پیمودند و علایق را در منای عشق سربریدند و علی رغم وسوسههای ابلیس و جاذبههای عاطفی، همه موانع را از پیش پای برداشته و شیطان را رمی و رجم کردند و درست در وسط میدان این مصاف؛ یعنی محلّ «جمره وُسطا» زیر آفتاب سوزان منا تسلیم امر حق شدند و سوختن و ساختن در آتش عشق محبوب ازلی را بر همه چیز ترجیح دادند تا ندای «قد صدّقت الرویا» را از کنار مسجد خیف شنیدند و آن پاداش عظیم را گرفتند.و این است مفهوم واقعی «فناء فی اللّه» که در سخن عارفان تکرار شده که ثمره آن «بقاء باللّه» در ملک وملکوت و در همه عرصههاست و با همین فلسفه سنّت ابراهیم و مناسک او و خاطرات خاندانش در حج ابد الدهر جاودانه مانده تا سلوک معنوی و سیر الیاللّه و فنا و بقا را به راهیان راه ابراهیم بیاموزد و نشان دهد که سالکان الیاللّه در کوره آزمایش و ابتلا سوختن و ساختن را تجربه کردهاند و رضای دوست را طلبیدهاند تا در محفل انس و قدس جاودانه ماندهاند:ای همه سالکان ره، در طلبِ رضای تو سوختگان عشق تو، ساخته با قضای تو