"آلبرت اینشتین دانشمند برجسته در یکی از نوشته های خود می نویسد:
"زیبا ترین احساسی را که انسان می تواند تجربه کند، احساس عرفانی است و این منبع هر علم حقیقی است."
تمام دانشمندان برجسته و هنر مندان بزرگ?کشف وشهود را وسیله دستیابی به بهترین نظریه علمی? اختراعات و اکتشافات ویا خلق آثار هنری ماندنی وجاویدان دانسته اند.
اینشتین می گوید که عالیترین وظیفه یک دانشمند فیزیک، کشف قوانین کلی و اساسی است که به صورتی می توان با انها تصویری از جهان ساخت.ولی برای دست یافتن به این قوانین راه راست ومستقیمی وجود ندارد و تنها راه کشف وشهود است.این راه خود مبتنی بر نظمی است که در ورای ظواهر طبیعی وجود دارد و به وسیله تجربه محسوس تر میگردد.
می توان دقیقا رگه های عرفان را در این گفته اینشتین پیدا کرد.به عبارت دیگر می توان احساس عارفانه را به پژوهش های علمی واحساسهای هنری پیوند زد واز عرفان که به معنی شناخت عالیترین صورت و حقیقت هستی است ، برای کشفیات علمی وهنری استفاده کرد و این دو شناخت عالی بشری یعنی علم وعرفان را متحد کرد .
فیزیکدانان مدلهای ریاضی خلق می کنند تا تا نیروهای طبیعت را تعریف وکنترل کنند .اما فیزیکدانان با آزمایش بر روی اتم وطبیعت غایی عالم?به همان نتایجی می رسند که تعلیمات عرفانی می رسد.دانشمندان برای خلق یک تئوری واحد در مورد عالم، خواه ناخواه به اندیشه وتعالیم عرفانی می رسند واین خود پایه اساسی یگانگی علم وعرفان واتحاد دانشمند و عارف است" .
لازم به ذکر است حتی اینشتین در اواخر عمر خویش ادعا می کرد به اصول وقوانین خاصی (خیلی مهمی) دست یافته است ولی نمیتواند به زبان فیزیک بیان کند.
منبع: "اندیشه های کوانتوی مولانا " تالیف دکتر محسن فرشاد