در راه طلب پای فلک آبله دارد این وادی عشق است و دوصد مرحله دارد
درد و غم و رنج است و بلا زاد ره عشق هر مرحله صد گمشده این قافله دارد
در راه بیابان جنون عشق زند گام کز چرخ شتابنده فزون حوصله دارد
گر من نکنم شکوه ز شب های فراقت از حوصله من شب هجران گله دارد
دیوانه عشقیم و چو گل با رخ خندان کز حلقه ی گیسوی تو دل سلسله دارد
از یاد تو ای گل همه شب بلبل جانم گه نغمه و گه ناله و گه ولوله دارد
دل در طلب وصل تو ای ماه حجازی در کوی صفا رقص کنان هروله دارد
صد مرحله را عشق به یک گام رود لیک در هر قدم این ره چه کنم صد تله دارد
گر دست مرا جاذبه عشق نگیرد فریاد نه جان زاد و نه دل راحله دارد
مدح رخ زیبای تو چون گفت الهی یک بوسه از ان غنچه خندان صله دارد
شعر از حکیم عارف مهدی الهی قمشه ای