«العلم علمان، علم الابدان و علم الدیان. » پیامبر اکرم (ص)
در جهان امروز گروهی از مردمان(از جمله مردم ممالک غرب) با پیشرفت روز افزون و
حیرت برانگیز علوم مختلف و با مشاهده توانایی های بی حد و حصر علم در گره گشایی از
مشکلات بشری، اصالت محض را به “علم” داده اند و آن را بعنوان تنها راه نجات خویش
برگزیده اند.
در مقابل در طول تاریخ همواره مردمان دیگری نیز وجود داشته اند که “دین” را برای
برخوررداری از زندگی سعادتمندانه، کافی دانسته اند و با بی اهمیت جلوه دادن همه
مسائل دنیایی و حتی “علم” در اعتقادات خویش اصالت مطلق را به “دین” بخشیده اند.
از جمله پیروان این عقیده نیز می توان به رهبران مذهبی کلیسای کاتولیک در قرون
وسطی، اشاره نمود.
اما در این میان آیین مقدس اسلام، به خصوص شکل حقیقی آن یعنی مکتب “تشیع” ، “علم
و دین” را به عنوان دو بال نیرومند برای پرواز انسان، به سوی کمال مطلق خویش که
همانا نزدیک شدن به مرزهای عصمت و تخلق به اخلاق الهی در سایه قرب به حضرت حق است،
معرفی می کند و پرداختن به هر یک بدون توجه به دیگری را، آفتی برای سعادت و نیکبختی
انسان، به حساب می آورد.
به این ترتیب همان قدر که عالم بی دین مسبب بدبختی خود و دیگران است، جاهل مقدس
مآب نیز موجبات خسارت در دنیا و آخرت را برای خود و اطرافیانش فراهم می آورد.
این سخن مولای متقیان جهان و پیشوای شیعیان حقیقی، حضرت علی (ع) است که می
فرمایند:
العلم و الدین توامان، اذا افترقا احترقا
"علم و دین پیوسته با یکدیگرند و هر گاه جدای از هم شدند، آتش افروز
خواهند بود."
اما نکته بسیار مهمی که در این میان هرگز نباید آن را فراموش کرد، نقصان
علم نسبت به دین است، چرا که “دین” توسط آفرینشگر و خالق توانای هستی وضع شده است
که هم آگاه و مسلط بر همه جزئیات و ظرایف آفرینش است و همه آنچه که برای سعادت و
نیکبختی انسان در دنیا و آخرت لازم است، بهتر از هر کس دیگری می داند، اما “علم”
حاصل مجاهدات و تلاش های پی گیر “انسان” برای آگاهی یافتن به اسرار آفرینش و ارائه
راه حل برای مشکلات و نابسامانی های زندگی بشری است.
بر این اساس“علم” راهی را می پیماید که در انتهای آن راه، دین قرار گرفته است و
هر روز که جانفشانی های بشر در کشف اسرار علمی حیات به نتیجه ای جدیدتر می رسد، صحت
و کمال دستورات دین، آشکار تر می گردد.
بدین ترتیب بشریت وظیفه دارد با ابراز قدرتمندی که “علم” در اختیار او قرار می
دهد و در راه روشن و صراط مستقیمی که “دین” فرا راهش گذاشته است حرکت کند و مدارج
کمال را مرحله به مرحله طی نماید.
بی شک در این مسیر سرانجام انسان به درجه ای خواهد رسید که در یک نگاه توحیدی،
“علم و دین” را با یکدیگر “یکی” خواهد دید و متوجه خواهد شد که هر حقیقتی که “علم”
به طور مسلم بر آن دست یافته است از جمله همان حقایقی است که “دین” در کامل ترین
شکل خود، یعنی “اسلام” و دقیق ترین تعبیر آن یعنی “تشیع” از آن سخن گفته است.
در این مورد خیلی جالب است که بدانیم در دیدگاه توحیدی حاکم بر سراسر قرآن، حتی
یک بار کلمه “علوم” یا کلمه “ادیان” در آیات شریفه این کامل ترین کتاب سعادت به کار
نرفته است، بلکه هر چه هست سخن از “علم” است و “دین”. بدین معنا که در دیدگاه
آفریدگار یگانه، تنها “یک علم” و تنها “یک دین” وجود دارد و در مکتب توحید این هر
دو نیز با هم، همسو و یکسان هستند. با این توضیحات، هر گاه فرمانی از طرف دین صادر
شود، ولو اینکه فرمان در نگاه اول یک “عبودیت محض” و یک “اطاعت صرف” به نظر برسد،
اما چنانچه بشر با ابزار نیرومند علم، در آن فرمان، تفکر و تامل نماید، قطعا به
تاییدات علمی و عقلی متعددی، حول و حوش آن خواهد رسید، چرا که : کل حکم به الشرع،
حکم به العقل.
و بدین وسیله نه تنها ایمان انسان نسبت به الهی بودن فرامین دین تقویت می شود و
سایر فرامین دین که که احیانا به ئدلیل نقص نسبی علم و محدودیت دایره عقل انسان،
هنوز توجیه قابل قبولی پیدا نکرده اند، مورد قبول و اطاعت کامل انسان قرار می گیرد،
بلکه خط مشی انسان در جریان پژوهش ها و مطالعات علمی به طور دقیق روشن می گردد.
اما در میان علوم مختلفی که باید پیوسته در کنار دین، حرکت کنند، “علم پزشکی“ به
خاطر دیدگاه های خاص و منحصر به فرد آن نسبت به مسائل انسانی، از اهمیت بسیار زیادی
برخوردار است.
این سخن پیشوای بزرگ شیعه، حضرت امام رضا (ع) است که فرمودند:
“من لم یعرف الهیئه و التشریح، فهو عنین فی معرفت الله”.
“هر کسی که نجوم و آناتومی نداند، در خداشناسی ناتوان است”.
به قول “امام محمد غزلی” (در کتاب جواهر القرآن) مفهوم آیات شریفه الهی: “یا
ایها الانسان ما غرک بربک الکریم، الذی خلقک فسویک، فعدلک، فی ای صوره ما شاء
رکبک”،
آن طور که باید بر مسلمانان آشکار نبود، تا زمانی که دانشمندان اسلامی، در عصر
شکوفایی علمی خود، به تشریح اجزای بدن انسان پرداختند.
آری! همانطور که مفهوم آیات شریفه سوره مومنون آنجا که مراحل خلقت انسان، بیان
شده است و از “نطفه و علقه و مضغه” سخن به میان آمده است یا آنجا که از تاریکی های
سه گانه رحم سخن گفته شده است، جز تا زمانی که جنین شناسی پزشکی، به این اسرار شگرف
پرداخت، روشن نشد و عظمت متحیر کننده کلام خداوند در آغاز سوره مبارکه قیامت، آن جا
که انسان را به تفکر در عظمت نوک انگشتان دستش، فراخوانده شده است، جز تا زمان
پیشرفت های پزشکی بشر در اوایل قرن بیستم آشکار نشد، یعنی زمانی که “گالتون” ثابت
کرد اثر برجسستگی های نوک انگشت در دو انسان مختلف، در سرتاسر دنیا، تنها زمانی
ممکن است اندکی به یکدیگر شبیه شوند که جمعیت کنونی دنیا، 13 برابر میزان فعلی شود،
یعنی از 5 میلیارد نفر به حدود 64 میلیارد نفر برسد!
یا زمانی بشر متوجه اهمیت آیات شریفه سوره لقمان و بقره درباره تغذیه کودک با
شیر مادر تا سن دو سالگی گردید، که دانش پزشکی موفق به شکافتن ریزترین اجزای شیر
مادر گردید و متوجه شد که ضروری ترین ماده برای سلامتی جسمی و روانی انسان، “شیر
مادر” است.
از این قبیل شواهد مسیر پزشکی در آیات قرآن، بسیار می توان یافت، که اگر به آن
مجموعه غنی و بی نظیر سخنان معصومین (ع) و آراء حکمای الهی و به طور کلی مبانی فقه
شیعه را نیز اضافه نماییم متوجه عظمت شگرف و لایتناهی دستورات اسلامی در پرداختن به
مسائل جسمی و پزشکی انسان، خواهیم شد.
به علاوه، به مدد دانش پزشکی، می توان به درک بهتری نسبت به مسائل گوناگون
اسلامی، از جمله گرایشات غنی فلسفی آن رسید. به عنوان مثال تحقیق در مبانی موجود در
فلسفه قدرتمند حکیم ملاصدرا (ره)، از جمله عبارت مشهور او در بیان ماهیت انسان
“جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاد”، چنانچه با آگاهی از فرآیندهای موجود در دستگاه
مغز و اعصاب انسان و وضعیت ناقل های عصبی موجود در آن، صورت پذیرد، بسی قابل فهم تر
و گویاتر خواهد بود.
با این اوصاف بی سبب نیست که در فرمایش گوهربار حضرت رسول اکرم (ص) که در آغاز
سخن به آن اشاره کردیم و از قول حضرت علی (ع) نیز نقل شده است، “علم پزشکی” هم پایه
با “علم دین” معرفی شده است.
نویسنده : دکتر مجید ملک محمدی