دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی هم مانند برخی استادان سابقا دستار بر سر ما ـ که هم از علوم دینی رسمی حظ وافر بردهاند و هم در معقول به کسب مناصب علمی توفیق یافتهاند ـ با فقه و اصول آغاز کرد
اما جاذبه «عقل» او را مانند بسیاری دیگر به سوی منزلگاه دیگری از هزارتوی رازآمیز اسلام سوق داد. فاصله میان «قالالباقر» تا «حدوث و قوه و فعل» چندان بعید نیست اگر نیت سالک از پیمودن این وادی، طلب باشد. اینجا بوعلی سرگرم به عرض و جوهر، همان را میگوید که صاحب «جواهر» سرگرم به کتاب و سنت. همین است که رئیس مشائیان مسلمان، وقتی دست عقل حکمی را ـ با تمام ارجمندیهایشـ در برهانآوری برای معاد کوتاه می بیند، از «صادق مصدق» سخن به میان میآورد و حرف را تمام میکند.
راز توفیق بزرگانی چون صدرا، علامه طباطبایی، امام خمینی(ره)، مطهری، جوادی آملی و دکتر دینانی در تلاش عقلیشان، شاید در این باشد که بدون آزمودهشدن پیروزمندانه در وادیهای نخستین، پای در سرزمین رنجناک مکاشفات فلسفی نگذاشتهاند. ارج و اعتباری که امروزه دکتر دینانی به عنوان یکی از آخرین بازماندههای سنت خجسته حکمت اسلامی دارد، مرهون این است که از آن میراث برخاسته و به دانشگاه آمده است. این جامعیت به آثار قلمی او هم راه برده و به آن ارزشی بیش از شرح و حاشیهنویسی بخشیده است. هنر این ارجمندان در این است که نه جامه شیخ بر خود پیچیدهاند و نه در غوغای نام و عنوان و پز دانشگاهی، خود را از یاد بردهاند. هنر اینان این است که بر وفق «بینش» خود و بر وفق آنچه از باطن دانش خود آموختهاند، میزیند و این تمام خواسته ما از دانش عقلانی است.
(به مناسبت 4آذر سالروز تولد این اندیشمند معاصر)

این عین گفته دکتر دینانی است درباره خودش؛ « در سال 1313هجری شمسی در روستای دینان اصفهان متولد شدم. تحصیلات ابتدایی را در همان روستا گذراندم. پس از آن بهرغم مخالفت خانوادهام، مقدمات علوم دینی شامل صرف و نحو، منطق، معانی، بیان و همچنین بخشی از فقه را در مدرسه میناور اصفهان فرا گرفتم. سپس در حوزه علمیه قم، حدود یک سال در محضر آیتالله بروجردی و بعد از آن در مکتب استادان دیگر، درس فقه و اصول را تا خارج ادامه دادم.
در همان سالها به دلیل علاقهام به فلسفه، در کلاسهای درس روزانه و نیز خصوصی مرحوم علامه طباطبایی به طور مستمر شرکت میکردم. سپس به تهران آمدم و در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی مطالعاتام را ادامه دادم».
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی را بیشتر در آیینه آثارش میشناسیم؛ آثاری که مؤلف در آنها بر خلاف دیگر مدرسان حکمت اسلامی در زمان ما، در فیلسوفان مشهوری چون بوعلی و صدرا متوقف نمانده و به میراث کسانی چون غزالی، ابنرشد، سهروردی، کندی، عامری، ابنتیمیه و فخر نیز پرداخته است. او همچنین جز نوشتن( باز بر خلاف رسم معهود مدرسان فلسفه اسلامی) سخنرانی و میزگرد و گفتوگو هم داشته است. شاید به همین دلیل او برای نقل ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، بیش از دیگران سزاوار است. نیز شاید به همین دلیل است که علاقهمندان به سنت فکری فلسفه در جهان اسلام، بیپیرایهتر و صمیمانهتر از کسانی که در محضر استاد «زانوی ادب» بر زمین میزنند، با او امکان گفتوگو مییابند.
راز توفیق بزرگانی چون صدرا، علامه طباطبایی، امام خمینی(ره)، مطهری، جوادی آملی و دکتر دینانی در تلاش عقلیشان، شاید در این باشد که بدون آزمودهشدن پیروزمندانه در وادیهای نخستین، پای در سرزمین رنجناک مکاشفات فلسفی نگذاشتهاند. ارج و اعتباری که امروزه دکتر دینانی به عنوان یکی از آخرین بازماندههای سنت خجسته حکمت اسلامی دارد، مرهون این است که از آن میراث برخاسته و به دانشگاه آمده است. این جامعیت به آثار قلمی او هم راه برده و به آن ارزشی بیش از شرح و حاشیهنویسی بخشیده است. هنر این ارجمندان در این است که نه جامه شیخ بر خود پیچیدهاند و نه در غوغای نام و عنوان و پز دانشگاهی، خود را از یاد بردهاند. هنر اینان این است که بر وفق «بینش» خود و بر وفق آنچه از باطن دانش خود آموختهاند، میزیند و این تمام خواسته ما از دانش عقلانی است.
(به مناسبت 4آذر سالروز تولد این اندیشمند معاصر)

این عین گفته دکتر دینانی است درباره خودش؛ « در سال 1313هجری شمسی در روستای دینان اصفهان متولد شدم. تحصیلات ابتدایی را در همان روستا گذراندم. پس از آن بهرغم مخالفت خانوادهام، مقدمات علوم دینی شامل صرف و نحو، منطق، معانی، بیان و همچنین بخشی از فقه را در مدرسه میناور اصفهان فرا گرفتم. سپس در حوزه علمیه قم، حدود یک سال در محضر آیتالله بروجردی و بعد از آن در مکتب استادان دیگر، درس فقه و اصول را تا خارج ادامه دادم.
در همان سالها به دلیل علاقهام به فلسفه، در کلاسهای درس روزانه و نیز خصوصی مرحوم علامه طباطبایی به طور مستمر شرکت میکردم. سپس به تهران آمدم و در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی مطالعاتام را ادامه دادم».
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی را بیشتر در آیینه آثارش میشناسیم؛ آثاری که مؤلف در آنها بر خلاف دیگر مدرسان حکمت اسلامی در زمان ما، در فیلسوفان مشهوری چون بوعلی و صدرا متوقف نمانده و به میراث کسانی چون غزالی، ابنرشد، سهروردی، کندی، عامری، ابنتیمیه و فخر نیز پرداخته است. او همچنین جز نوشتن( باز بر خلاف رسم معهود مدرسان فلسفه اسلامی) سخنرانی و میزگرد و گفتوگو هم داشته است. شاید به همین دلیل او برای نقل ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، بیش از دیگران سزاوار است. نیز شاید به همین دلیل است که علاقهمندان به سنت فکری فلسفه در جهان اسلام، بیپیرایهتر و صمیمانهتر از کسانی که در محضر استاد «زانوی ادب» بر زمین میزنند، با او امکان گفتوگو مییابند.
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 86 دی 4 توسط
مهدی نوروزی