ابوریحان محـمد بن احـمد خوارزمی از نوابغ و دانشمندان بزرگ خراسان در سال 362 هـجری قـمری در منـطقه خارج از شهـر خوارزم بدنـیا آمد، و به هـمین دلیل او را "بـیـرونی" لقـب دادند. در نوجوانی نـزد یکی از امیرزدگـان، دانشمند معـروف به ابونصر عـراق (از خاندان آل عراق) به تحـصیل مثـلثات کروی و دانش ریاضی پـرداخت و با حـمایت مالی هـمین فرد بود که توانست نزد استادان مخـتـلف به فراگـیری عـلوم و دانش های زمانه خود هـمچـون طب و فـلسفه بپـردازد. در جـوانی به دربار سلسله خوارزمشاهـیان، که اهـل عـلم و ادب و حامی و مشوق دانشمندان و ادیـبان بودند، پـیوست. پس از انـقراض دوران زمامداری این سلسله به ری رفت و در مباحثات ریاضی با دانشمندان آن دیار شرکت کرد. حاصل گـفت و گـوهای عـلمی بـیرونی با این دانشوران در کـتاب "مقالید عـلم الهـیئت" آورده شده است.
ابوریحان سپس به جرجان (گـرگـان) و به دربار قابوس بن وشمگـیر، پادشاه آل زیار رفـت و به پاس حمایت قاموس، کـتاب مشهـور خود به نام "آثارالباقـیه" را به نام وی تألیف کرد. در هـمین دوره بود که به اکـتـشاف نجـومی و رصد ستارگـان پرداخت و طول و عرض جـغـرافـیایی جرجان را محاسبه کرد.
بـیرونی در اوایل سال 394 از جرجان به خوارزم رفـت و مدتی با ابوعلی سـینا و سایر دانشمندان دربار عـلی بن مأمون خوارزمشاه به بحث علمی پـرداخت. مأمونیان، که شاخه ای از سلسله خوارزمشاهـیان به حساب می آیند (و آنها را خوارزم شاهان مأمونی نیز می نامند)، در دانش دوستی و ادب پـروری شهـره بودند. وجود وزیری اهـل فضل در دستگـاه مأمونیان به نام ابوالحسن احمد بن محمد سهـیلی باعث رونق ادب و دانش شد و فضایی بسیار مطلوب برای رشد عـلم و اکتـشافات و اخـتراعات فراهـم آمد.
با حمله غـزنویان و به پایان آمدن دوران خوارزمشاهـیان، ابوریحان با سپاهـیان سلطان محـمود غـزنوی از خوارزم به غـزنـین رفت و تا سال درگـذشت خود مقـیم این شهـر بود. به عـبارت دیگر ابوریحان 32 سال از عـمر پربار خویش را در دربار سلطان محـمود، سلطان مسعـود و سلطان مودود گـذراند.
شهـرت عالمگـیر ابوریحان در مدت اقامتـش در هـند در معـیت غـزنویان باعث گـردید عـلیرغـم آن که هـندیان سپاهـیان غـزنوی را دشمن خود می پـنداشـتـند مقام و مرتـبه اش را گـرامی دارند. ابوریحان در این مدت زبان سانسکریت و عـلوم و دانش هـندیان را فرا گـرفت و برآیـند پژوهـش های خود را در کتابی به نام "کـتاب الهـند" درآورد که منـبعـی موثـق برای شناخت مکاتب و عـقاید هـندیان است. وی هـمچـنین کـتابی درباره نجـوم و ریاضیات از سانسکریت به فارسی برگـرداند که عـنوان آن "زیج سند هـند" است.
ابوریحان در طول 72 سال زندگی خود حدود 143 کتاب نوشت. در مجموع مهمترین آثار بیرونی: «التفهیم» در ریاضیات و نجوم، «آثار الباقیه» در تاریخ و جغرافیا، «قانون مسعودی» که نوعی دانشنامه است و کتاب «تحقیق ماللهند» درباره اوضاع این سرزمین از تاریخ و جغرافیا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن، میباشد.
اختراعات، اکـتشافات و پـژوهـش های ابوریحان:
اصل تسطیح کره و ترسیم نقـشه های جـغرافـیایی.
چاه آرتـزین (علیرغـم ادعای غـربـیان در نسبت دادن این کشف به خود، ابوریحان در آثارالباقیه مفصلاً به آن پرداخته است.)
ترازوی ابوریحان که از دقـیق ترین ترازوهای تاریخ عـلم است. اصل نجومی تسویة البـیوت - اصل نجـومی مطرح شعـاع - سیر نور و صوت - محاسبه مساحت، محیط و قطر کـره زمین - طول و عـرض جـغـرافـیایی و سمت قـبلهً بـلاد - چـگـونگی تعـیـین قـله و ساحت محـراب مسجـد - رصد میل کلی و میل اعظم در نجوم - حرکت زمین - حرکت وسطی و اوج خورشید - خاصیت فیزیکی الماس و زمرد - جزر و مد رودها و نهـرها - اشکال هـندسی گلها و شکـوفه ها - امکان ایجاد خلاء - پـژوهـش در مورد چگـونگی تولید عسل- رصد خسوف و کسوف - پـژوهـش تاریخی در مورد سلسله ساسانیان - تـنظیم خانه های شطرنج - ساخت افزارهای ویـژه رصدی (سه میله، شاقول، ...) - ساخت کره جـغـرافـیایی و طرح نظریه وجود قاره آمریکا.
ابوریحان در طول عمر خود با قناعت زندگی میکرد و به تجملات و ظواهر دنیا اهمیتی نمیداد و زمانی که در غروب شب جمعه دوم رجب 440 ه.ق برابر با 1048 م. در سن هفتاد سالگی و در غزنه چشم از جهان فرو بست، ثروت زیادی را برای خانوادهاش باقی نگذاشت و ثروت خانوادهاش همان نام نیک ابوریحان بود که همیشه برای آنها جاودان ماند.
با رفتن ابوریحان، هر یک از دانشمندان همعصر او چه ایرانی و چه غیر ایرانی که او را میشناختند و با او برخورد داشتند، در نوشتههای خود در مورد او چنین میگویند.
«بروکلمان» در تاریخ رجال اسلامی، پرمایهترین کلماتش را در معرفی «ابوریحان» مورد استفاده قرار میدهد: «حقیقت اینست که شجاعت فکری «بیرونی» و حب او به آگاهی علمی و دور بودنش از توهم و دوستداری حقیقت و تسامح و پاکی ضمیر او جملگی از خصایلی است که در قرون وسطی بینظیر بوده است. درواقع او نابغهای نوآور بود و در مسائل علمی بصیرت کامل داشت و نظر صائبش از نفوذ خاص برخوردار بود.»
«جرج سارتن» هم که بشدت تحت تأثیر «بیرونی» است در کتاب «مقدمهای بر تاریخ علم» فاخرترین صفتهای دستوری را در معرفی او بکار میگیرد. این عین اظهار نظر اوست: «بیرونی نه فقط از فیلسوفان و ریاضیون و جغرافیدانان نامبردار است، بلکه از بزرگترین مورخان اسلام و از نامدارترین دانشمندان جهان است.»