منبع : سایت علمی – مذهبی امی
پیشرفت رعد آسای علم و نتایج حاصله از آن کوشش مداوم و خستگی ناپذیر انسان در کشف مجهولات عالم مادی, دانش او را در کلیه زمینه های فیزیک گسترش داده و به پیشرفت های حیرت انگیز و محیرالعقول که حتی در زندگی روزانه, خود شاهد آن هستیم, موفق ساخته است.انسان, این موجود ضعیف که به طور طبیعی فاقد هرگونه وسیله دفاعی است, با اختراع مواد منفجره و اسلحه های آتشین و بالاخره کشف نیروی هسته ای, توفق خود را بر تمام مخلوقات عالم به اثات رسانده است. موشک های غول پیکر راه آسمان و کرات آسمانی را در پیش گرفتند و سفاین فضایی او بر سایر کرات نشستند. رادیو تلسکوپ ها و میکروسکوپ های الکترونی جهان مادی را در تمام ابعاد خود در مقابل دیدگان تیزبین انسان گستردند و او را در شناخت عالم فیزیکی یاری بسیار کردند. محاسبات ریاضی شگفتی ها آفریدند و به اعماق فیزیک کوانتوم و دورترین اختران عالم هستی رهنمون شدند. بیماری های خطرناکی که روزی نسل انسان را تهدید به انقراض و نابودی میکردند یکی پس از دیگری مقهور علم او شدند. سخن کوتاه کنیم که مطلب در این باره بسیار است. این ها افسانه نیست و شاید انسان امروزی حق داشته باشد بر خود ببالد و آن چه را که غیر منطقی به نظر میرسد به استهزاء بگیرد.او میخواهد بداند و بیشتر عمر خود را در تحقیق و جست و جو, برای کشف اسرار ماده و استفاده از آن میگذراند. انسان میخواهد با کسب مداوم دانش و آگاهی به قلب مجهولات عالم هستی راه یابد و بتواند با قدرت واطمینان بیشتری به حیات خود ادامه دهد. از مجهولات و آن چه با منطق او مطابقت ندارد میهراسد. آسایش و رفاهی که علم و تکنولوژی در قرن حاضر رایش به ارمغان آورده, او را هر په بیشتر به علام مادی وابسته کرده است. انسان ها با مشاهده این همه قدرت و کارآیی علم و منطق, به قدری شیفته ی جهان فیزیکی شده اند و ظواهر خیره کننده تکنولوژی و پیشرفت های خارج از انتظار مادی به اندازه ای آن ها را مشغول داشته که گاهی به کلی منکر خداوند و قدرت های غیبی میگردند و این مسایل را افسانه و ساخته ذهن بشر میپندارند. این انسان های بی محتوا, از علم, فقط به ظواهر آن قناعت میکنند و با استفاده از مواهبی که تکنولوژی در اختیار بشر گذاشته است روز به روز تنبل تر, وابسته تر و بی خیال تر میشوند تا جایی که حب جاه و مال و تعصبات جاهلانه, وقایع ناگواری به بار می آورد. آن ها دیوانه وار به منظور دفاع از منافع پوشالی خود حوادث مصیبت باری برای بندگان خدا به وجود می آورند. منطقه ای را به خاک و خون میکشند و انسان های بی گناهی را از نعمت زندگی محروم میسازند. ما در گذشته نه چندان دور شاهد ایدئولوژی های غلط, عقاید نادرست و فجایع ناشی از آن در جوامع انسانی بودیم. ماورای مرزهای عقل ...
علم انسان به سرحدات غیرقابل نفوذ عالم فیزیکی رسیده و وجود این نقاط مرزی سؤالات هیجان انگیزی برای او مطرح ساخته است. او میخواهد بداند در ماورای این مرزها چه خبر است؟علم انسان با پیشرفت سریع و همه جانبه خود در قرن بیستم به بن بست رسید. به جایی رسید که او در کمال دانش و آگاهی مادی باید در مقابل عظمت آفرینش زانو بزند. دیگر کاری از دستش ساخته نیست. او ناچار است قبول کند که عالم فقط مادی نیست و در ماورای ماده هستی ادامه دارد. کاخ های رویایی ماتریالیستی که او برای خود ساخته بود و ماده را پرستش میکرد در اثر فزونی دانش یک باره فرو ریخت. انسان های دانشمند و متفکر در اوج دانایی مادی به این امر مهم پی بردند. این انسان ها باید بفهمند تا ایمان بیاورند. شعر و شاعری و تحریک احساسات و عواطف شاید برای عده ای مؤثر واقع شود یا کودکان در اثر سرزنش و تنبیه به راه آیند, ولی همه انسان ها در یک سطح نیستند و تفاوت های زیادی با هم دارند. بنابراین اگر شخص قبول کند که ماورای عقل وجود دارد, اگر بهانه ای برای مسایل غیرقابل توضیح نتراشد و بپذیرد که این مسایل در قلب علم مدرن امروزی خود را نشان میدهند, میفهمد که چرا کشفیات نتیجه الهامات متافیزیکی است.فیزیک دانان بزرگ متفق القولند که در ماورای ماده, زمان و مکان وجود دارد که در آن نمیتوان با منطق انسان نفوذ کرد. آن ها چه میتوانند باشند. چه گونه منطق حکم میکند که ذرات بنیادی هم ذره و هم موج باشند و یا چگونه یک ذره در یک زمان معین در دو مکان مختلف ردیابی میشود. این ها پدیده های غیرقابل توضیحی هستند که در نقاط مختلف جهان رؤیت میشوند و صحت آن ها با کنترل های دقیق علمی به اثبات رسیده, به نوعی که بشر متمدن و مست از باده علم و تکنولوژی را دچار تعجب و سردرگمی کرده است. آن هایی که با دیدن این همه رفاه و پیشرفت های خیره کننده به هیچ وجه نمیتوانند ناظر و شاهد نقض قوانین محکم مادی خود باشند چاره ای جز آن نمی بینند که به هر وسیله ممکن تظاهرات غیرمادی را خرافات نامیده و با تکیه بر دست آوردهای علمی با این مسایل به ظاهر غیرمنطقی به مبارزه برخیزند و طرفداران و عاملان آن ها را به باد استهزا بگیرند. ما در قرنی زندگی میکنیم که انسان شهامت ر به رو شدن با مسایل غیرعقلانی را ندارد, او میترسد, از ناشناخت ها وحشت دارد, به هر بهانه ای میخواهد سد راه پدیده های معنوی در جوامع بشری شود. از طرف دیگر پیشرفت تکنولوژی آن چنان توجه او را به امور مادی جلب کرده است و راحت طلبی و بی خیالی مردم به آن دامن میزند که بسیاری از اشخاص حتی گروهی از دانشمندان, واله وشیدای پیشرفت های دنیای فیزیکی شده اند و جنبه های دیگر عالم هستی را به فراموشی سپرده اند.نقص بی چون و چرای قوانین ظاهرا محکم فیزیکی مغروران و متعصبین به علم مادی را زجر میدهد و فریادشان را به آسمان بلند میکند و چون توضیحی عقلانی بر آن ندارند با مغلطه یا انگ خرافات اصیل ترین تظاهرات دنیای ماورای فیزیک را به مسخره میگیرند و سعی میکنند افکار جوامع انسانی را از آن دور نگه دارند. این متعصببین که به نام عم بر علم هستی میتازند, ناکام خواهند شد و با همه کوشش آن ها, حقیقت پوشیده نخواهد ماند, آن هایی که سخت به جهان فیزیکی چسبیده اند, یا واقعا از تحولات علمی اخیر بی بهره و بی خبرند, یا تعصبشان به اندازه ای است که قادر به درک مسئله نیستند.حال که دانستیم ماورای ماده و منطق وجود دارد باید خود را آماده کنیم که به این دنیای ناشناخته سری بزنیم و از مرزها بگذریم. ولی چه گونه با منطق به ماورای منطق وارد شویم؟ گفتیم که این کار برای منطق و عقل بشر امکان پذیر نیست. در اینجاست که باید منطق و استدلال را در مرزها رهاکنیم, از مرکب عقل و منطق پیاده و بر مرکب دل نشینیم, ولی آن ها برای زندگی در جهان فیزیکی نهایت ضرورت را دارند, و تا زمانی که حیات داریم باید از این امکانات نهایت استفاده را بکنیم. در صورتی که هنگام برگشت از این سیر و سفر به عقل و منطق دسترسی نداشته باشیم دیوانه خواهیم بود.کنجکاوی بی حد انسان, او را وامیدارد که در پشت این مرزها به تجسس بپردازد. عالم معنا را کشف و در آن سیر و سیاحت کند. از آینده خود پس از مرگ مطمئن شود. ولی متأسفانه او میخواهد این کار را با وسایل جهان مادی و قوانین فیزیکی انجام دهد. امروزه در اکثر کشورهای پیشرفته لابراتوارها و مراکز تحقیقاتی پراپسیکولوژی مشغول فعالیت هستند. آن ها آثاری را از جهان غیرمادی در جهان ماده مشاهده میکنند و میخواهند با فکر و قوانین فیزیکی آن ها تجزیه و تحلیل کنند. البته میتوان تأثیرات عالم ماوراء را روی ماده بررسی, اندازه گیری و محاسبه کرد. این خود راهی است و فکر میکنم تنها راه بیداری انسان های منطقی باشد!انسان برای بررسی متافیزیک راهی غلط واشتباه در پیش گرفته است, او میخواهد پدیده های غیرعقلانی را با ابزار عقل بررسی کند. همان طوری که به کرات گفته شد علم منطقی بشر نمیتواند به این عالم غیرمادی نفوذ نماید, ولی به خوبی قادر است وجود آن را به اثبات برساند و این خود قدمی بسیار مهم است. محقق عالم ماوراء الطبیعه نباید مانند فیزیک دان در دنیای عینیت زندگی کند. یک فیزیک دان وقتی قانونی کشف میکند, روی یک پدیده عینی و منطقی عمل میکند. مشخصات آن را با فرمول عددی تعیین مینماید و به غیراز فرمول توجهی ندارد. این فرمول ها و تغییرات آن ها میتوانند به وسیله دستگاه های فیزیکی مورد اندازه گیری قرار گیرند. او در داخل زندان ماده کار میکند. چنین انسانی خود را در عینیت محبوس کرده و , حصاری بس محکم به دور خود ساخته در آن زندگی و کار میکند. او نمیداند در بیرون زندان و ماورای مرزهای منطق چه خبر است و چه میگذرد, ولی متافیزیک دان این امکان را ندارد که برای پدیده های متافیزیکی توضیح ریاضی و علمی داشته باشد و فرمول بنویسد. این پدیده های مادی نیستند. انسان چیزی را در این زمینه نمیتواند آزمایش کند. پیزی که وجود خارجی و عینی داشته باشد در آن نیست, بلکه آن را احساس و تجربه میکند. شادی, غم و رنج در حقیقت وجود دارند و کسی نمیتواند منکر آن ها شود, آن ها بر روی ارگانیسم انسانی تأثیری شگرف دارند.برای درک پدیده های متافیزیکی کمی دقت و توجه لازم است. آن ها همیشه و در همه جا با ما هستند. این پدیده های غرقابل توضیح و حیرت آور در جوامع بشری, هر انسان با وجدان و محقق را مجبور میسازند که با وجود عدم امکان بررسی به جنبه های غیرفیزیکی عالم هستی توجه نماید. آن ها بسیار تکان دهنده هستند. مطلب مهمی که باید در مورد دریافت اطلاعات از ماورای مرزهای منطق متذکر شویم بر این اساس است که آگاهی انسان از عالم فیزیکی مربوط به اندام های حسی او است و فقط به وسیله آن ها از محیط اطرافمان آگاه میشویم و تمام دانش خود را مدیون این امکانات مادی هستیم. حوادث و وقایعی که خارج از حوزه فعالیت این اندام ها هستند از نظر پنهان و غیرقابل دسترس میباشند. به علاوه عده ای از اتفاقات مثلا بیماری ها مخصوصا بیماری های پسیکوسوماتیک ابتدا بدن های روانی را مبتلا کرده و بعد از مدتی اثرات آن ها در بدن فیزیکی ظاهر میشود. ما چون وسیله ای برای تشخیص قبل از بروز علایم بیماری نداریم از نظر ما پوشیده میمانند. تمام این موارد پنهان و غیرقابل دسترس حواس ظاهری غیب نامیده میشود. عالم غیب بسیار وسیع و نامحدود است. انسان میخواهد به مسایل بسیار محدودی در ارتباط با محیط کوچک زندگی خود آگاهی داشته باشد. زیرا فکر او محدود است و ما برای دانستن همین موارد اندک از عالم غیب نیز ناتوان هستیم و ناچاریم از خداوند که علم و احاطه کامل و مطلق بر تمامی هستی دارد استعانت جوییم. انسان در هر حال به این بی نیاز نیازمند است. به استناد آیه ی شریفه ی «لایعلم الغیب الا هو» هیچ کس غیر از او نمیتواند درهای عالم غیب را بر روی ما بگشاید. منبع : سایت علمی – مذهبی امی