آشتیانى با آگاهى از این که حکمت قدما نیازمند بازخوانى و بازنگرى در شرایط دانایى معاصر است، به انتشار متون قدما پرداخته تا تاریخ مندى حکمت و عرفان را روشن سازد

1) استاد سید جلال الدین آشتیانى در سال ۱۳۰۴ خورشیدى در شهرستان آشتیان - استان مرکزى - دیده به جهان گشود و بعد از طى مراحل ابتدایى تحصیلات در زادگاه خود، براى تکمیل آموخته هایش راهى حوزه علمیه قم شده و با فراگیرى دروس مقدماتى در مدرسه فقه و اصول آیت الله بروجردى حضور یافته و مرحله خارج را به اتمام رساند. استاد آشتیانى به واسطه علاقه به حکمت و عرفان به مدت هشت سال در حوزه درسى علامه طباطبایى حاضر شده و متون اصلى این رشته ها را به همراه یک دوره کامل فقه و اصول و بخشى از تفسیر قرآن گذراندند. وى براى تکمیل آموخته هایش در حکمت صدرایى، رحل اقامت در قزوین افکنده و از محضر آقا سید ابوالحسن رفیعى قزوینى بهره مند شده و از آنجا راهى نجف شدند و به مدت دو سال از دروس استادان حوزه علمیه نجف استفاده کردند. ایشان بعد از بازگشت، در تهران مدتى به حوزه درسى میرزا احمد آشتیانى رفته و براى رفع اشکالات خویش، از راهنمایى هاى آقا میرزا مهدى آشتیانى نیز برخوردار بودند. از دیگر استادان ایشان مى توان به سید محمد تقى خوانسارى، سید محمد حجت کوه کمرى، میرزا رضى تبریزى و حاج شیخ مهدى امیر کلاهى نیز اشاره کرد که به غناى دریافت هاى حکمى و عرفانى استاد آشتیانى افزودند.
۲) استاد سید جلال الدین آشتیانى در سال ۱۳۳۸ خورشیدى به سمت مدرس دانشگاه مشهد در رشته فلسفه و تصوف اسلامى انتخاب و دو سال بعد به سمت دانشیارى در همان رشته ارتقا یافتند؛ ایشان در مدت نزدیک به چهل سال، تا سال ۱۳۸۰ خورشیدى، پیش از تشدید بیمارى شان که فرصت تحقیق و تدریس را از بین برد، به تدریس حوزه و دانشگاه پرداخت و همزمان به تألیفاتى در حکمت دینى و تصحیح متون خطى حکما و عرفاى سده هاى پیشین مشغول بودند.
۳) آشتیانى تألیفات خود را با نگارش کتاب «هستى از نظر عرفان و فلسفه» که در واقع پایان نامه ایشان براى تصدى کرسى تدریس در دانشگاه بود، از سال ۱۳۳۸ خورشیدى آغاز کردند. «شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا» و «شرح برزاد المسافر ملاصدرا» که چاپ اول آنها در سال ۱۳۳۹ خورشیدى منتشر شده «شرح مقدمه قیصرى بر فصوص الحکم»، منتشر شده در سال ۱۳۴۳ خورشیدى، «شرح فصوص الحکم فارابى»، چاپ شده در سال ۱۳۵۳ خورشیدى و «تفسیر سوره توحید» که در سال ۱۳۶۶ خورشیدى منتشر شده است، به همراه بیش از ۲۵ مقاله تحقیقى در زمینه هاى حکمت و عرفان اسلامى از تألیفات مستقل ایشان به شمار مى روند.
استاد سید جلال الدین آشتیانى بیشترین وقت خود را صرف تصحیح منابع عمدتاً درجه اول حکمت و تصوف اسلامى کردند که از آن میان مى توان به تصحیح «رساله المشاعر» ملاصدرا، «اصول المعارف» فیض کاشانى، «تمهیدالقواعد» ابن ترکه، «الشواهد و الربوبیه» ملاصدرا، «المبدأ و المعاد» ملاصدرا، «نقد النصوص فى شرح نقش النصوص» عبدالرحمن جامى و... اشاره کرد. با این حال، احیاى ۲۶ عنوان از رسالات و متون عرفانى و حکمى چهار صد سال گذشته - از ملاصدرا تا عصر حاضر - که در چهار مجلد «منتخباتى از آثار حکماى الهى ایران» با همت و پشتکار استاد آشتیانى و همکارى اسلام شناس فرانسوى، پروفسور هانرى کربن در مدت ۷ سال، از ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ خورشیدى به چاپ رسیدند، سنت حکمى و عرفانى را از گزند فراموشى خارج و آنها را براى آگاهى و تحلیل نسل هاى بعدى شناساند.
گذشته از این شاهکار ماندگار، استاد آشتیانى بیش از ۳۰ عنوان از تألیفات و حواشى مدرسان حکمت و عرفان اسلامى سده هاى پیشین را نیز با مقدمه هاى تحلیلى و تاریخى به چاپ رساندند که پیش از این حتى از وجود برخى از این آثار، اکثر محققان و مدرسان نیز بى اطلاع بودند.
4) استاد سید جلال الدین آشتیانى در تحقیق و تدریس حکمت و عرفان اسلامى، از سبک حاشیه نویسى و آموزش سنتى فراتر رفته و با آگاهى از این که حکمت قدما نیازمند بازخوانى و بازنگرى در شرایط دانایى معاصر است، به انتشار متون قدما پرداخته تا تاریخ مندى حکمت و عرفان را روشن سازند؛ استاد آشتیانى همان طور که در کلاس هاى درسى و برخى نوشته هاى شان یادآور شده اند، به درستى به این نکته واقف بودند که اصولى از پایه ها و موضوعات حکمت سنتى بدون بازپرداختى جدید از آنها، در شرایط جدید تحول معرفت و دانایى انسان ها، از کارآیى برخوردار نبوده و بایستى با تصحیح و تحقیق انتقادى به زمینه هاى تازه اى از حکمت و عرفان دست یافت. به همین خاطر ایشان در کنار تدریس متون حکمى و عرفانى، تاریخ نگارى حکمت و عرفان را در تألیفات، تصحیحات و تحقیقات خود پایه گذارى کردند.
۵) استاد سید جلال الدین آشتیانى بعد از یک عمر تلاش بى وقفه در هشتاد سالگى چشم از جهان فرو بست. در سال ۱۳۷۷ خورشیدى به پاس قدردانى از زحمات استاد آشتیانى، جشن نامه اى شامل مجموعه مقالاتى از دوستداران و شاگردان ایشان تحت عنوان «خرد جاودان» منتشر شد؛ همچنین همایش نکوداشتى از سوى دانشکده فردوسى مشهد در خردادماه همان سال برگزار شد و همزمان شماره اى ویژه از نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسى به تجلیل از ایشان اختصاص یافت. در مراسم انتخاب کتاب سال ۱۳۷۸ نیز، «شرح فصوص الحکم»، جایزه کتاب سال بر گزیده آن سال را کسب کرد. همچنین استاد آشتیانى در همان سال به دریافت نشان درجه یک دانش نیز مفتخر شد. فهرست گزارش آثار و تألیفات ایشان را من ابتدا در مجله آینه پژوهش به سال ۱۳۷۴ و سپس به شکل توصیفى براى اولین بار در جشن نامه استاد، «خرد جاودان»، به چاپ رسانده ام.
۶) هانرى کربن در نگارش «تاریخ فلسفه اسلامى»، تحقیقات خود را با اشاره به جایگاه استاد آشتیانى - که مدتى همکارش در تصحیح متون حکمى و عرفانى بوده - به پایان رسانده است و دکتر داریوش شایگان در بحث از «آفاق تفکر معنوى در اسلام ایرانى»، از موقعیت برتر استاد آشتیانى که از دوستانش بوده، غافل نبوده است. دکتر سید حسین نصر هم آنجا که در زندگى نامه خود نوشتش - «در غربت غربى» - از زمان تأسیس انجمن فلسفه ایران سخن مى گوید، از نقش فعال استاد آشتیانى یاد مى کند. از آنجا که استاد آشتیانى در مراحلى از تدریس خویش، شاگردانى از کشورهاى خارجى نیز داشته است، برخى از آنان چون ویلیام چیتیک که به مقام تدریس و تألیف حکمت اسلامى در دانشگاه هاى کشورهاى خارجى دست یافته اند، از موقعیت والاى استاد آشتیانى با احترام یاد کرده اند. با این حال، جاى تحقیقى روش مند در بازخوانى جایگاه استاد سید جلال الدین آشتیانى هنوز هم در شناساندن مقام ارزنده و حکیمانه ایشان در زبان فارسى خالى است تا شاگردانى از شاگردان یا دوستارى از دوستان استاد، همت کرده و این مهم را به سرانجام برساند.
۵) استاد سید جلال الدین آشتیانى بعد از یک عمر تلاش بى وقفه در هشتاد سالگى چشم از جهان فرو بست. در سال ۱۳۷۷ خورشیدى به پاس قدردانى از زحمات استاد آشتیانى، جشن نامه اى شامل مجموعه مقالاتى از دوستداران و شاگردان ایشان تحت عنوان «خرد جاودان» منتشر شد؛ همچنین همایش نکوداشتى از سوى دانشکده فردوسى مشهد در خردادماه همان سال برگزار شد و همزمان شماره اى ویژه از نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسى به تجلیل از ایشان اختصاص یافت. در مراسم انتخاب کتاب سال ۱۳۷۸ نیز، «شرح فصوص الحکم»، جایزه کتاب سال بر گزیده آن سال را کسب کرد. همچنین استاد آشتیانى در همان سال به دریافت نشان درجه یک دانش نیز مفتخر شد. فهرست گزارش آثار و تألیفات ایشان را من ابتدا در مجله آینه پژوهش به سال ۱۳۷۴ و سپس به شکل توصیفى براى اولین بار در جشن نامه استاد، «خرد جاودان»، به چاپ رسانده ام.
۶) هانرى کربن در نگارش «تاریخ فلسفه اسلامى»، تحقیقات خود را با اشاره به جایگاه استاد آشتیانى - که مدتى همکارش در تصحیح متون حکمى و عرفانى بوده - به پایان رسانده است و دکتر داریوش شایگان در بحث از «آفاق تفکر معنوى در اسلام ایرانى»، از موقعیت برتر استاد آشتیانى که از دوستانش بوده، غافل نبوده است. دکتر سید حسین نصر هم آنجا که در زندگى نامه خود نوشتش - «در غربت غربى» - از زمان تأسیس انجمن فلسفه ایران سخن مى گوید، از نقش فعال استاد آشتیانى یاد مى کند. از آنجا که استاد آشتیانى در مراحلى از تدریس خویش، شاگردانى از کشورهاى خارجى نیز داشته است، برخى از آنان چون ویلیام چیتیک که به مقام تدریس و تألیف حکمت اسلامى در دانشگاه هاى کشورهاى خارجى دست یافته اند، از موقعیت والاى استاد آشتیانى با احترام یاد کرده اند. با این حال، جاى تحقیقى روش مند در بازخوانى جایگاه استاد سید جلال الدین آشتیانى هنوز هم در شناساندن مقام ارزنده و حکیمانه ایشان در زبان فارسى خالى است تا شاگردانى از شاگردان یا دوستارى از دوستان استاد، همت کرده و این مهم را به سرانجام برساند.
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 86 مهر 15 توسط
مهدی نوروزی