مرحوم علامه طباطبایی (ره) در تفسیر معرفت نفس می فرمایند: «... نفس آدمی اصولاً هیچ شأنی و دلمشغولی جز با خود نداشته و هیچ چیز او را از کار خود بیرون نبرده و به هیچ چیز اشتغال نورزیده مگر به همان سیر ضروری که در خلقت او به عنوان راه تکامل او برایش قرار داده شده است و او از همه آنچه که به نظر می رسد نفس با آنها همراه و یا آمیخته است در واقع جدا و منعزل است مگر نسبت به پروردگار خود که بر ظاهر و باطن او و همه امور وابسته به او احاطه دارد، پس نفس چنان است که همواره تنها با خدای خود خلوت دارد، اگرچه در ازدحام و اجتماع ظاهری با مردم باشد و از همین روست که نفس از همه چیز روی گردان شده و روی حقیقت خود را با خدای خود متوجه ساخته و همه چیز را از یاد برده و تنها با یاد خدای خود به سر می برد. پس هیچ چیز او را از خدایش باز نداشته و حجاب میان او و خدایش نمی شود و چون انسان به این مقام از حقیقت نفس برسد، اینجا حق معرفت النفس است که برای آدمی مقدور و میسور است و این چنین معرفتی را حقاً شایسته است که«معرفت خداوند به خداوند» نامید