یکی از مشهورترین نظریههای فضایی عصر حاضر دایر بر این که هیچ چیزی قادر به فرار از سیاهچالهها نیست توسط خالق این نظریه نقض شده است. استفان هاکینگ، فیزیکدان مشهور استاد دانشگاه کمبریج میگوید نظریهٴ مشهور او دربارة سیاهچالهها تاکنون اشتباه بوده است. وی در کنفرانسی با موضوع جاذبه در دایلین گفت که او در نظریهاش، دایر بر این که هر چه که به درون سیاهچالهها (Black holes) سقوط کند نابود میشود، تجدید نظر کرده است. او اکنون به این نتیجه رسیده است که سیاهچالهها ممکن است به اطلاعات اجازة فرار دهند. تحقیقات تازة او حتی ممکن است به حل "پارادوکس اطلاعات سیاهچالهها" که یکی از معماهای مهم فیزیک نوین است کمک کند. سیاهچاله شیئی فضایی است که اگر چیزی وارد ان شود امکان فرار از آن نخواهد داشت. مرز سیاهچاله "افق رویداد" خوانده میشود. سیاهچاله گاه در اثر فروپاشی ستارگان عظیم به درون خود شکل میگیرد و گفته میشود حتی نور قادر به فرار از آن نیست. اما اکنون اقای هاکینگ به این باور رسیده است که سفر به سیاهچاله ممکن است چنان که تاکنون تصور میشد سفری یک طرفه نباشد. پیش از این تصور میشد، زمانی که چیزی به داخل سیاهچاله سقوط کرد برای همیشه گم و ناپدید شده است و تنها اطلاعاتی که دربارة سیاهچاله باقی میماند، جرم و سرعت چرخش آن است." اما این فرض با قوانین فیزیک کوانتوم که رفتار جهان را در کوچکترین ابعاد توضیح میدهد متمایز است. این قوانین حکممیکند که اطلاعات نمیتواند برای همیشه از دست برود و نابود شود. این که اطلاعات از دست میرود یا نه دارای پیامدهای مهم و عملی و فلسفی است.
شاید گاهی فراموش کنیم که تنها همین یک قرن پیش بود که هنوز سیاره پلوتون کشف نشده بود و اخترشناسان، کهکشان راه شیری را تمامی جهان میپنداشتند. اما اینک در آغاز قرن بیست و یکم، تصویر ما از جهان، بسیار پیچیدهتر شده است.
نظریه نسبیت عام اینشتین که چگونگی انحنای فضا-زمان را تبیین میکند، توضیح میدهد که همانگونه که یک توپ سنگین باعث فرورفتگی سطح تشک میشود، هر جرمی نیز سبب فرورفتگی اندکی در تار و پود فضا-زمان میگردد. اما اینشتین بر این باور بود که کل جهان در وضعیتی ایستا است. بدین منظور، او ساختاری ریاضی را به معادلات خود اضافه کرد تا با ایجاد یک نیروی دافعه کیهانی، از فروپاشی جهان به واسطه نیروی گرانشی خود، جلوگیری کند.
در آن زمان، یک ریاضیدان ناشناس روسی به این نکته پی برد که ایده اینشتین در مورد گرانش میتواند منجر به دیدگاه کاملاً جدیدی نسبت به جهان شود که در آن، جهان بجای ایستا بودن، درحال انبساط است. این فرضیه یعنی جهانِ در حالِ انبساط، توسط یک کیهانشناس و راهب به نام جورج لومتر مورد تأیید واقع شد. بر طبق نظریه لومتر، انبساط جهان از ابعاد بسیار کوچک آغاز شده تا به ابعاد بسیار عظیم کنونی رسیده است.
پس از آن دانشمندان در تحقیقات خود دریافتند که هرچه فاصله کهکشانی از زمین دورتر باشد، با سرعت بیشتری از ما دور میشود. اینک میدانیم که دور شدن کهکشانها از زمین، نه به واسطه حرکت خود کهکشانها بلکه بر اثر انبساط کل جهان صورت میگیرد
دانشمندان نظریه مشهور "مِهبانگ"پس از آن ارائه کردند. بنابر این نظریه ، انفجار کیهانی و تولد جهان در لحظات آغازین خود و در دمایی بسیار بالا، منجر به ایجاد ذرات ماده (شامل پروتونها، نوترونها و غیره) شده است.
بالاخره در سالهای 1964 و 1965، دو دانشمند هنگام استفاده از رادیوتلسکوپی که به منظور برقراری ارتباط با
اولین ماهواره مخابراتی جهان طراحی شده بود، متوجه وجود امواجی شدند که گویی در تمامی جهان پراکنده شدهاند. شدت این امواج، مستقل از جهتی بود که رادیوتلسکوپ به سوی آن نشانه میرفت. آنها در ابتدا تصور کردند این مسأله مربوط به وجود مشکلی در گیرنده رادیوتلسکوپ است و بنابراین آنرا از ابتدا تنظیم کرده و اجزاء مختلف آنرا تمیز کردند اما بااینحال، سیگنال مربوطه هنوز هم دریافت میشد. این دو دانشمند، رادیوتلسکوپ را هم به سوی خورشید و هم به سوی صفحه کهکشان راه شیری نشانه گرفتند اما در هر حال در شدت امواج دریافتی، هیچ تغییری ایجاد نمیشد و این حاکی از آن بود که این تابش نه از خورشید گسیل میشود و نه از منبعی در داخل کهکشان.
آنها خیلی زود متوجه شدند که این امواج، همان تابشی است که وجود آن چند سال پیش پیشبینی شده بود. بنابراین، دیگر نظریه مِهبانگ، نظریهای غیرقابل باور نبود چراکه نشانههای فیزیکی آن پیدا شده بود. اما این نظریه نیز مانند تمامی نظریات بزرگ قرنهای گذشته و احتمالاً همانند تمامی نظریات بزرگی که بعد از این مطرح خواهند شد، بیش از آنکه سؤالات ما را در مورد جهان پاسخ گوید، سؤالات جدیدی در پیشِ روی ما قرار داد.
این کشف، همانند سایر اکتشافات بزرگ گذشته، سؤالاتی را مطرح کرد. اینک میخواهیم ببینیم مهمترین اسرار ناگشوده کیهان که پیشِ روی انسان امروز قرار دارند، کدامند. رازهایی که حاصل یک قرن، چالش فکری بشر بوده و هنوز راهی طولانی برای گشودن آنها در پیش است . . .