...اگرچنین است که لذات عقلی و معنوی قویتر از لذات حسی است پس چرا الآن ما آن را احساس نمی کنیم؟ الآن لذت نمی برد و طالب کمالش نیست، حتی گاهی هم به زبان می آورد که چه کسی همه چیز را می داند که ما هم بدانیم؟این شخص در علم قانع است و این بیماری به او روی آورده که برای آموختن تلاش نمی کند.اشتغالات بدن و تدبیر زندگی رادع و عایقش شده است. اولین عایق خود بدن است؛ برای اینکه باید بدن را بپروراند و نگه داری نماید و آنطور که باید یک دل و یک دست به کار خودش باشد نیست ؛ لذا هرچه که خواسته های آن را قیچی کند،این راحتر و آرامترو بهتر به کار خودش میرسد تا در آن حدی که مثلا حالات خلوت و انسش با او هست به مقصود و کمالش میرسد.اصلا «توحد» به معنای آنست که یکتایی پیدا کند و غیر خودش را الغا نماید تا بهتر به مقصودش برسد.سر گرمی به بدن و حواشی بدن انسان را از کمال باز می دارد. هفت اقلیم ار بگیرد پادشاه همچنان در بند اقلیم دگرآری اینها حجاب شده و نمی گذارد که تو بال و پر در بیاوری ، و دیگری که اینها را ندارد میبینی که چه بال و پر، چه سیر ها و چه باغ ها دارد. این سراب و باغ تو زندان توست ملک و مال تو بلای جان توستولی اگر اینها را وا رهاندی و گام به سوی کمال برداشتی آن وقت است که باید گفت: اگر لذت ترک لذت بدانی دگر لذت نفس لذت نخوانی هر صدایی که تو را بالا کشد آن صدایی دان که از بالا رسد
دروس شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا(علامه حسن زاده)