خداوند با برخی از آدمیان، اساساً گفتوگویی ندارد و در قیامت نیز تنها این عتاب خدای سبحان را دریافت میکنند: به جهنم روید و با من سخن نگویید؛ "قال اخسَئُوا فیهَا و لاَتکلِّمون"؛(1) اما با دیگران، خواه در دنیا و خواه در آخرت، به یکی از سه شیوه سخن میگوید: از طریق وحی، از ورای حجاب یا با پیک و رسول؛ "و مَا کَان لبشر أَن یکلِّمه الله إِلاَّ وَحیاً أَو من وَرَآءِی حجَاب أَو یرسلَ رَسولاً فیُوحی بِإِذنه مَا یشَاء إِنَّه عِلیٌّ حکیم".(2)محرومان از گفتوگوی با خدا خود گرفتار مشکل هستند و در حجابی خودساخته به سر میبرند که آنان را از معرفت خدای سبحان باز میدارد و چون او را نمیشناسند، از شنیدن کلام خدا محرومند؛ نه اینکه خداوند یا کلام خدا در حجاب است و به آنان نمیرسد؛ زیرا خدای سبحان حقیقتی است نامتناهی و غیر محدود و حقیقت نامحدود، هیچ حدّ و حصر و حجابی نمیپذیرد. سخن چنین حقیقت نامحدودی نیز بسته و محبوس نیست؛ پس اگر حجابی هست، از طرف خلق است؛ نه از جانب خالق.بدینجهت، از وظیفههای اخلاقی انسان، آن است که با همهی توان راه شنیدن کلام خدا را بعد از معرفت او هموار سازد و با یکی از آن سه شیوه به گفتوگوی با خدای سبحان نایل آید و از نوای دلانگیز الهی که هم شنیدنی است و هم چشیدنی و دیدنی و بوییدنی محروم نماند.گاهی انسان در کار خود حیران میماند و از میان چند راه بدون آگاهی از عاقبت کار، یکی را برمیگزیند و در نهایت میبیند که تنها راه صلاح و نجات، همان راه برگزیدهی او بوده است. این، نمونهای از گفتوگوی خدا با انسان است که به شکل وحی و الهام، آدمی را به راه خیر هدایت فرموده و با تصرفی رحیمانه در نظام تصمیمگیری انسان او را از سقوط باز داشته است. در همهی این موارد، حُسْنِ عاقبت، ارمغان گفتوگوی خداست و نه تصمیم انسان؛ زیرا در مسیری که شیطان تا به نهایت، کمین گذاشته و دنیا با همه جلوههای دروغین آن به خدعه و غرور آدمی برخاسته و نفس امّاره نیز از فرمان به بدی باز نایستاده است، کسی با تصمیمی پاک از تباهی برهد و تن به گناه ندهد، پیروزی درخشانی به دست آورده است که جز با هدایت ملکوتی و گفتوگوی الهی به دست نخواهد آمد
1 ـ سورهی مؤمنون، آیهی 108.2 ـ سورهی شوری، آیهی 51.مأخذ: (تفسیر موضوعی، ج 15، ص 217)