اختصاص حضرت رسول به فاتحة الکتاب آن است که سوره فاتحة الکتاب مصدر است به « الحمد الله رب العالمین » و حقیقت محمدیه مظهر اسم الله است . پس جمیع محامد راجع به حضرت رسول (ص ) است و آن حضرت حامد و محمود علیه است . اما آنکه محمود علیه می باشد از آن جهت است که حقیقت و عین ثابت آن حضرت جامع جمیع اسماء و صفات است ، زیرا مظهر اسم الله است و ظاهر با مظهر متحد می باشد . اما آنکه آن جناب حامد است به جهت آن است که موجودات عینیه همه از ظهورات و شؤون اوست ، پس حمد آنها راجع به حمد وی است .
حاصل آنکه آن حضرت در مرتبه جامعیت محمود است و در مرتبه تفضیل حامد است .
حقیقت محمدیه (ص) عالم ارواح و عالم اجسام باطن و ظاهر را جامع است ، زیرا که مظهر تام الله و رب است و به تمام عوالم نسبت ربوبیت دارد ، به ظاهرش رب عالم ظاهر ، و به باطنش رب عالم باطن است ، و مقوّم وجودی عوالم است . پس نسبتش به عوالم مثل نسبت ذاتیات به ماهیات است ، لذا در زیارت جامعه فرمود : « و اجسادکم فی الأجساد و أرواحکم فی الأرواح و أنفسکم فی النفوس » .
توجه انسان کامل به عالم ظاهر و عالم اجسام در قوس نزولی کمال او می باشد .
چنان که بازگشت به مقام اصلی خود که عالم ارواح باشد در قوس صعودی کمال وی است .
توجه به عالم ظاهر اگر چه نقص است ولی نقص هم از وجهی و به اعتباری دیگری کمال است ، چه نقص نظر به مرتبه کمال نقص است ، و لیکن به قیاس به مرتبه جامعیت کمال است . مثلاً وجود حشرات و حیوانات موذیه در حد ذات نقص است ولی نسبت به هیئت مجموعی عالم کمال است .
از اینجا سرّ ابتلای انبیا و اولیا ظاهر می شود ، چه ابتلای ایشان از جهت این است که اسماء قهر را جامعند و به هر اندازه ای که جامعیت تمامتر باشد ابتلا بیشتر است .
از این بیان می توان به سرّ هبوط آدم (ع) از بهشت به عالم اجسام که در قرآن مجید ، کتب انبیای سلف و کلمات حکمای اقدمین به طریق رمز بدان اشارت شده است پی برد ، زیرا که آدم اگر چه به حسب روحانیت در جنت عقلی بود و دارای کمال اتم یعنی مظهریت صفات تنزیهیه بود ولی در این مرتبه فاقد صفات تشبیهیه بود ، و صفات تشبیهیه اگر چه نسبت به صفات تنزیهیه نقص است و لیکن نسبت به مرتبه جامعیت و اکملیت کمال است .
پس آدم به واسطه خطیئه تکوینیه یعنی استعداد ذاتی که در نهادش بود از جنت عقلی به عالم سفلی هبوط کرد ، و در عالم عقلی و روحانی از آن جهت که موجودات عقلی فعلیات محضند وجود نداشت . آدم بعد از بودن در جنت عقلی به اغوای شیطان که وهم و خیال در عالم صغیر انسانی مظهر آن است هبوط کرد ، و علت هبوط آدم این بود که هر کمالی را که در استعداد اوست به فعلیت آورد و دارای صفات تشبیهیه نیز شود تا مرتبه اکملیت و استحاق خلافت وی را حاصل آید ، چه استحقاق خلافت الهیه بدون مرتبه جامعیت ممکن نیست ، لذا خداوند در جواب ملایکه که گفتند :
« آیا در زمین کسی را قرار می دهی که در آن فساد می کند و خون ها می ریزد ؟ بقره / 30 »
فرمود : « آن چه را من میدانم ، شما نمی دانید . بقره / 30 »
( رسائل عرفانی و فلسفی / حکیم و عالم ربانی محمد حسین فاضل تونی )