از کتاب امامت و انسان کامل(امام خمینی)
خداوند هفتاد حجاب از نور و ظلمت دارد که اگر پرده از روی آنها برداشته شود ،انوار عظمت و جلالش ،جمیع ماسوای او را می سوزاند. بحار الا نوار
این خلافت از بزرگترین شئون الهی و گرامیترین مقامات ربوبی و باب الابواب ظهور و وجود و شاه کلید کلید های غیبی و شهود است.و همان مقام عندیت است که کلید خزائن غیبی که جز او کسی نمی داند در آن است و به واسطه آن اسماء پس از اینکه در بطون بودند ظاهر شدند و صفات پس از پنهان بودن آشکار شدند و این همان حجاب بزرگ است که هر صغیر و کبیری در محضرش معدوم می شود و هر فقیر و غنی ایی در بارگاهش نابود می گردد و فضای بی انتهایی است که در بالای عرش قرار دارد عرشی که نه خلئی دارد و نه آکندگی و ملئی ،و این انوار جلال و عظمت خداوندی است که اگر حجب نورانی و ظلمانی برداشته شود تا انتهایی ترین منظر و دیدگاه چشم خرد را می سوزاند.
بدان که این خلافت خلافت در ظهور نیز هست زیرا انگاه که اول جل مجده اراده فرمود که برای مشاهده خود و کمالات ذاتش در آینه ای کامل و جامع در موجودات ظهور نماید ،به اسم اعظم و اتم خود که صاحب مقام احدیت جمع است تجلی فرمود و از آن تجلی آسمانهای ارواح و زمینهای اشباح روشن گردید.
از این رو هر یک از مراتب وجودی و حقایق نزولی و صعودی از تعین تجلی ذاتی اوست که به وسیله اسم اعظم حاصل گردیده پس مقام خلافت ،مقام جامعیت و در برگیری جمیع حقایق الهی و اسمای مکنون و مخزون است.
شاید پس از مطالعه مصباحهای پیشین –که قلبت را از انوار الهی روشن نموده، و از دم الهی در روح تو دمیده بود –نحوه ارتباط این خلیفه کبرا با اسمای حسنی و صفات علیا را فهمیده باشی و پی برده باشی که رابطه اسما با خلیفه ،رابطه فقر و نیازمندی و وجود خواهی است ،همچنان که رابطه خلیفه با اسما فرابطه تجلی و ظهور است،چرا که حقیقت غیبی و اطلاقی از حیث حقیقتش ظهوری ندارد و برای ظهور یافتن ناگزیر از داشتن آینه ای است که تصویرش در آن نمود یابد و تعینات صفاتی و اسمایی ،آینه های انعکاس آن نور پر عظمت و محلهای ظهور اویند.
حق تعالی به حسب مقام الوهیت ،جامع صفات متقابل مانند رحمت و غضب و بطون و ظهور و اولین و آخریت و خشم و رضاست و خلیفه اش نیز به دلیل قربی که به او دارد و به سبب نزدیکی به عالم وحدت و بساطت ،آفریده دو دست لطف و قهر اوست و او نیز مانند آنکه جانشینش را به عهده دارد جامع صفات متقابل است و به همین دلیل خداوند به ابلیس فرمود که:چه چیز مانع شد که بدانچه با دو دستم آفریدم سجده کنی؟یعنی با آنکه تو مخلوق یک دست جلال بودی.
این خلافت روح خلافت محمدیه صلوات الله علیه و اله –رب و اصل و مبدا آن است که اصل خلافت در همه عوالم از ان اغاز شد،بلکه می توان گفت اصل خلافت و خلیفه و مستخلف عنه همگی از ان است و این خلافت به طور کامل در حضرت اسم الله اعظم که رب حقیقت مطلق محمدیه صلوات الله علیه و اله و اصل حقایق کلی الهی است ،ظهور یافت ، بنابراین حضرت اسم اعظم الله اصل خلافت و خلافت ظهور آن است بلکه خلافت در حضرت اسم اعظم الله ظهور می یابد زیرا ظاهر و مظهر متحدند چنانچه وحی الهی بدان اشارتی لطیف دارد آنجا که فرمود انا انزلناه فی لیله القدر .شیخ و استاد ما در معارف الهی عارف کامل میرزا محمد علی شاه آبادی اصفهانی –ادام الله ایام برکاته –در نخستین جلسه ای که به حضورش شرفیاب شده و از چگونگی و حی الهی سوال کردم در ضمن بیاناتش فرمود هاء در آیه انا انزلناه فی لیله القدر اشاره به حقیقت غیبی نازل شده در بنیه محمدیه که حقیقت لیله القدر است دارد.