طبقه بندی: حضرت علامه حسن زاده آملی
عبدالعزیز مسلم مى گوید: در یکى از روزهایى که در مرو خدمت حضرت رضا علیه السلام بودیم ، جمعه اى در مسجد جامع اجتماع کردیم . در این بین از امامت و کثرت اختلاف مردم در این موضوع سخن به میان آمد.
خدمت امام علیه السلام رسیدم و از مباحثات مردم ، با وى گفتگو کردم . امام رضا علیه السلام تبسمى کرد و فرمود: اى عبدالعزیز! این قوم ، نادانند و در آراء و نظریه ها، مکر و فریب و خدعه خورده و غافل گشته اند .
خداوند متعال ، پیامبر خود را هنگامى قبض روح کرد که دینش را کامل گردانیده و قرآن را که در آن بیان هر چیزى و حلال و حرام و حدود و احکام و آنچه مردم بدان نیاز دارند، بطور کامل هست نازل فرمود.
و آن خداوند متعال مى فرماید: ما فرطنا فى الکتاب من شى ء. در حجه الوداع ، که روزهاى آخر عمر پیامبر صلى الله علیه وآله است ، پروردگار متعال آیه شریفه الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا را نازل فرمود و نعمت خود را تمام کرد.
امر امامت ، اتمام دین است که دین به وسیله آن کامل گردد و حضرت رسول صلى الله علیه وآله قبل از این که از جهان خاکى رخت بربندد، معالم دینش را براى مردم بیان فرمود و راهش را نشان داد و خود به قصد خداوند، آنان را ترک کرد.
آن حضرت صلى الله علیه وآله ، على بن ابى طالب علیه السلام را براى مسلمانان پیشوا و راهنما قرار داد و هر چه را که بدان نیاز داشتند بر ایشان بیان فرمود. هر کس گمان کند که خداوند، دین خود را کامل نکرده است ، کتاب خداوند را انکار نموده و هر کس کتاب خدا را انکار کند، کافر است . آیا این مردم ، قدر امام را و موقعیت او را در میان امت دانند تا در مورد انتخابش اختیار داشته باشند؟
امامت به اندازه اى مقامش بلند و جایگاهش رفیع و باطنش عمیق است که عقول مردم ، کنه و حقیقت آن را درک نکند و با راى نظر خود نتوانند آن را ادراک آورند، و یا با اختیار و انتخاب خود امامى را برگزینند.
امامت ، مقامى است که ابراهیم خلیل علیه السلام از طرف خداوند بدان رسید، و این مقامى بود که پس از نوبت و خلت به آن حضرت تفویض شد.
مقام امامت ، سومین مقام ابراهیم علیه السلام بود، از طرف پروردگار به وى تفویض شد و این خود، فضیلتى بود که ابراهیم علیه السلام بدان مشرف گردید.
خداوند متعال فرمود: انى جاعلک للناس اماما و ابراهیم علیه السلام از روى خوشحالى پرسید: و من ذریتى ؟
و خداوند در پاسخ فرمود: لا ینال عهدى للظالمین .
این آیه شریفه ، امامت ستمکاران را تا روز قیامت باطل و آنرا در برگزیدگان منحصر فرموده است . پس از آن ، خداوند متعال امامت را گرامى داشت و آنرا در ذریه ابراهیم (ع ) که پاک و برگزیده بود، قرار داد.
پس ، فرمود: و وهبنا له اسحاق و یعقوب نافله و کلا جعلنا صالحین و جعلنا ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقم الصلوه و ایتاء الزکوه و کانوا لنا عابدین .
مقام امامت در ذریه آن حضرت باقى ماند و این مقام را از یکدیگر به ارث بردند تا نوبت به رسول اکرم صلى الله علیه وآله رسید. خداوند متعال در این باره فرماید: ان اولى الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبى و الذین آمنوا والله ولى المؤمنین مقام امامت ، مخصوص رسول اکرم صلى الله علیه وآله بود و پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نیز این مقام را به على علیه السلام تفویض فرمود: این عمل به امر پروردگار و ادامه سنت مفروض و الهى بود. پس از على علیه السلام ، مقام امامت در ذریه آن حضرت که از برگزیدگان بودند، قرار یافت ، برگزیدگانى که علم و ایمان از طرف خداوندى بدان ها عطا شده که قرآن فرماید: و قال الذین اوتو العلم والایمان لقد لبثتم فى کتاب الله الى یوم البعث امامت تا روز قیامت در فرزندان على علیه السلام خواهد بود؛ زیرا پس از محمد صلى الله علیه وآله ، پیامبرى نیست ؛ حال ، این مردمان نادان ، چگونه مى توانند امام خود را برگزینند؟
امامت ، مقام انبیا و میراث اوصیاست .
امامت ، خلافت خدا و رسول و مقام امیرالمؤمنین و میراث حسن و حسین است .
امامت ، زمام دین و نظم جامعه مسلمین و اصلاح امور دنیا و عزت مومنان است .
امامت ، ریشه و شاخه بالنده دین اسلام است .
تمام و کمال نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و برکت اموال فى و صدقات ، و امضاى حدود و احکام ، و حفظ مرزها، به امام است .
امام ، حلال خداوند را حلال ، و حرامش را حرام کند و حدود خداوند را اقامه نماید، و از دین پروردگار دفاع و مردم را با حکمت و موعظه حسنه و حجت بالغه به سوى پروردگار دعوت کند. امام ، مانند آفتاب درخشان است که روشنایى آن همه عالم را فرا گرفته و خود در جایى بلند است که دست احدى به آن نرسد و دیدگان را توان یافتنش نیست .
امام ، چون ماه تابان و نور فروزان و چراغ درخشان و ستاره راهنما در شبهاى تاریک و رهگذر شهرها و بیابان ها و گرداب دریاهاست . امام ، آب گواراى تشنگان و دلیل هدایت و نجات از هلاکت است . امام ، مانند آتشى در بلندى است که مردم از آن هدایت گیرند و گرمایى است که به آن خود را گرم کنند.
امام ، راهنمایى است که آدمى را از مهلکه ها نجات بخشد که هر کس او را ترک کند، در هلاکت گرفتار افتد.
امام ، ابر بارنده و باران شتابنده و آفتاب فروزان و زمین هموار و چشمه جوشان و آب گاه و گلستان است .
امام ، امین رفیق و پدر مهربان و برادر شفیق و پناه بندگان در مصیبتهاى بزرگ باشد.
امام ، امین خدا در زمین و حجت پروردگار در بندگان و جانشین او در شهرهاست و داعى به سوى اوست و مدافع حرمتش .
امام ، از گناه پاک و از هر عیب و نقصى منزه است . او مخصوص به علم ، و موسوم به حلم ، و حافظ نظام دین و عزت مسلمین ، و خشم بر منافقان و هلاک کافران است .
امام ، یگانه روزگار است که کس با او قرین نباشد و عالمى با وى برابرى نکند. چون او کسى نیست و نه بدلى دارد و نه مثلى و نه نظیرى .
امام ، فضل و دانش را بدون کسب و تعلیم فراگیرد و خداوند وهاب علم را به او عطا کند.
پس چه کسى تواند امام را بشناسد و یا او را انتخاب کند؟ هیهات ! هیهات ! عقول مردم در این وادى سرگردان ، و اندیشه آنان از درک حقایق ناکام است .
منبع:فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی
پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله ) فرمود: در باغهاى بهشت بخرامید !.
پرسیدند: باغ هاى بهشت چیست ؟
فرمود: ذکر خدا در صبح و شب . پس به یاد و ذکر خدا باشید. هر کس که خواهد بداند، چه قدر و منزلتى نزد خداى دارد، بنگرد که قدر و منزلت خداى نزد او چقدر است ؟چون خداوند بنده اش را همان اندازه قدر مى نهد، که بنده او را.
بدانید که بهترین و پاکیزه ترین و والاترین اعمالتان نزد خداوند، و بهتر از هر چیزى که خورشید براى آن تابیده است ، ذکر و یاد خداوند سبحان است . خداى تعالى فرموده است ، من همنشین کسى هستم که به ذکر و یاد من باشد، و چه منزلت و ارزشى بالاتر از همنشینى با خداى سبحان است ؟!
درجات بهشت
قال رسول الله (صلى الله علیه وآله ) لعلى بن ابى طالب : یا على ! انا مدینه الحکمه و هى الجنه و انت یا على ! بابها .
و امام (ع )فرمود: درجات بهشت بر عدد آیات قرآن ؛ و بر قدر آیات قرآن است .و فرمود: هر مقامى از مقامات قرآن را قرائت کرده اى توقف نکن و بالا برو که آن را مقامات دیگر است و خبر هایى است .
قرآن نا متناهى است !
جناب طریحى ، در کتاب مجمع البحرین ، در ماده جمع (ج - م - ع )از جناب رسول الله (صلى الله علیه وآله ) این حدیث را نقل کرده است : مامن حرف من حروف القرآن الا و له سبعون الف معنى ؛ هر حرف و کلمه قرآن داراى هفتاد هزار معنى مى باشد.
که این هفتاد هزار هم ، بیان حد و تحدید نیست . پس همان طور که در طلیعه گفتار به عرض رساندم : اثر هر کس نمودار دارایى اوست . همانطور که خداوند سبحان ، غیر متناهى است ، قرآن هم غیر متناهى است
جایگاه نزول حکمت
حدیثى را از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نقل مى کنند:
ان الحکمه لتنزل من السماء فلا تدخل قلبا فیه هم غد ؛ حکمت از آسمان نازل مى شود، اما بر قلبى که در آن هم و غصه فردا هست ، نازل نمى شود.
نفس مطمئنه ، علوم و معارف را مى گیرد. نفس مضطربه ، به جایى نمى رسد. شخص پریشان خاطر، عالم نمى شود. هم واحد مى خواهد. اصولا تعقل با تعلق جمع نمى شود.
کتابهاى تذکره را بخوانید، با شرح حال بزرگان آشنا شوید. ببینید که در راه معشوقشان که تحصیل علم و کمال است ، مشتهیات نفسانى را زیر پا گذاشتند. این بود که شیخ طوسى شدند، علامه حلى شدند، محقق طوسى شدند، فارابى شدند، ملا صدرا شدند، صاحب جواهر شدند و...
منبع:فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی
طبقه بندی: حضرت علامه حسن زاده آملی