دانشمند، فیلسوف، عارف و شاعر وارسته، استاد محیی الدین مهدی الهی قمشه ای فرزند ابوالحسن الهی، در حدود سال 1280 شمسی در شهرضا (قمشه سابق) در استان اصفهان به دنیا آمد و در ابتدای جوانی در اصفهان از محضر حضرات آیات حاج آقا حسین قمی، آقا بزرگ حکیم خراسانی و میرزا مهدی اصفهانی استفاده برد و خود در فقه، اصول، فلسفه و حکمت به مراتب والایی دست یافت.
استاد الهی قمشه ای سپس به تدریس فلسفه و حکمت در مدرسه سپهسالار پرداخت و در کنار آن به تحقیق و تألیف روی آورد و پس از تأسیس دانشگاه در کشور، مدرسه سپهسالار را که محفل ادبا و مجلس حکما بود به دانشکده معقول و منقول تبدیل کرد.
حکیم الهی قمشه ای، ضمن تدریس در منطق حکمت و ادبیات در آن مکان، به عنوان یکی از برجسته ترین استادان دانشگاه تهران شناخته شده و با نوشتن کتاب توحید هوشمندان به اخذ درجه دکترا از دانشکده مزبور نائل گردید.
ایشان ضمن تدریس، با جملاتی شیوا، شیرین و پر جاذبه، مفاهیم دشوار فلسفی را بیان کرد و در تأیید اظهارات علمی خود از اشعار شاعران بزرگ شاهد می آورد.
،ایشان در سال ١٣١٢ هـ . ش در آمل پا به عرصه گیتى نهاد. پدرش میرزا ابوالحسن جوادى از عالمان و واعظان پرهیزکار شهر بود و اجدادش نیز تا چند نسل، از واعظان و روحانیان محترم آنجا بودند.
پس از پایان دروس دوره ابتدایى در سال ١٣٢٥ شوق آموختن معارف اسلامى و علوم الهى وى را به حوزه علمیه آمل کشاند. در این حوزه، ادبیات، شرحلمعه، قوانین، شرایع، امالى شیخ صدوق و ... را از محضر استادانى چون آیةالله فرسیو، آیةالله غروى، شیخ عزیزالله طبرسى، آقا ضیاء آملى، شیخ احمد اعتمادى، حاج شیخ ابوالقاسم رجایى، شیخ شعبان نورى و پدرش میرزا ابوالحسن جوادى آموخت.
سید محـمـد حسین بهـجـت تـبـریـزی در سال 1285 شمسی در شهر تبریز دیده به جهان گشود.پدر وی حاجی میرآقا خشگـنابی است که از سادات خشگـناب ( قـریه نزدیک قره چـمن ) و از وکـلای ممیز دادگـستـری تـبـریز و مردی فاضل و خوش محاوره و از خوش نویسان دورهً خود و با ایمان و کریم الطبع بوده است و در سال 1313 مرحوم و در قـم مـدفون شد.
شهـریار تحـصـیلات خود را در مدرسه متحده , فیوضات تـبـریز و دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسهً طب تحـصیل کرده است ولی در سال آخر دست تقدیر او را به دام عشقی نا فرجام گرفتار ساخت و این ناکامی موهبتی بود الهی, که آتش درون و سوز التهاب شاعر را شعله ور ساخت و در سلک صاحبدلان در آمد.
وی ابتدا در اشعارش بهجت تخلص می کرد. ولی بعدا دوبار برای انتخاب تخلص با دیوان حافظ فال گرفت و یک بار مصراع:
«که چرخ این سکه ی دولت به نام شهریاران زد»
و بار دیگر
«روم به شهر خود و شهریار خود باشم»
آمد از این رو تخلص شعر خود را به شهریار تبدیل کرد.
محمود حسابی
محقق، فیزیکدان
تولد ۱۲۸۱ ،تهران.
درگذشت ۱۲ شهریور ۱۳۷۱، ژنو.
محمود حسابی، فرزند عباس معزالسلطنه اهل تفرش، در سن چهار سالگی که سفارت ایران در بغداد به پدر بزرگ ایشان واگذار شده بود به همراه خانواده به آن شهر رفت. پس از دو سال اقامت در بغداد به همراه خانواده به دمشق رفت و پس از یک سال به شهر بیروت عزیمت نمود. در سن هفت سالگی در مدرسه فرانسوی در بیروت به طور شبانه روزی مشغول به تحصیل شد.
محمود حسابی تحصیلات ابتدایی را در همان مدرسه به پایان رسانید. با آغاز دوره ی متوسطه که مقارن با شروع جنگ جهانی اول بود مدرسه فرانسویان در بیروت تعطیل شد و از آن پس در منزل از یک معلم خصوصی درس گرفت و از مادر زبان فارسی آموخت و از جمله قرآن، گلستان و بوستان سعدی و غزلیات حافظ و منشات قائم مقام فراهانی را مطالعه نمود. وی پس از دو سال برای ادامه تحصیل به مدرسه آمریکایی بیروت وارد شد. ابتدا به دلیل عدم آشنایی به زبان انگلیسی وی را در کلاس اول ابتدایی ثبت نام کردند ولی در آخر سال تحصیلی، زبان انگلیسی را فرا گرفت و مربیانش پذیرفتند که به کلاس پنجم ارتقا یابد. پس از آن در کالج آمریکایی بیروت ثبت نام کرد. وی موفق شد که پس از اتمام کالج تحصیلات عالی خود را شروع کند. در سال ۱۲۹۹ لیسانس علوم و ادبیات خود را از آنجا دریافت کرد. سپس در دانشکده ی مهندسی بیروت به تحصیل مشغول شد و مدرک مهندسی راه و ساختمان خود را از آن مدرسه در سال ۱۳۰۱ در یافت کرد. وی همچنین به تحصیل علوم پزشکی و نجوم و ریاضی در دانشگاه آمریکایی بیروت پرداخت و در رشته های زیست شناسی و برق به تحصیل مشغول شد. وی سپس در سال ۱۳۰۵ در مدرسه عالی معدن در پاریس مدرک خود را دریافت و در سال ۱۳۰۶ دکترای فیزیک خود را از دانشگاه سوربن پاریس اخذ نمود.
از جمله فعالیت های وی پیش از آن که به ایران بازگردد، می توان به این موارد اشاره کرد:
قدر خود بشناس و مشمر سرسری
خویش را کز هر چه گویم برتری
آن که دست قدرتش خاکت سرشت
حرف حکمت بر دل پاکت نوشت
شیخالرئیس ابوعلی سینا رسالهای دارد که همانند دیگر رسالههایش ارزشمند است، به نام رساله «عهد»، این مرد بزرگ در آن رساله میفرماید: من عهد بستهام با خدایم که قصههای آلوده و افسانههای بیجا و غلط که انسان را به انحراف میکشاند و او را از خودش فراموشی میدهد و از کمالش باز میدارد، مطالعه نکنم. افسانههای آلوده انسان را به لجن میکشاند و باعث میشود انسان قادر به زندگی در اجتماع نباشد. بدبو و متعفن میشود و حتی از خودش بدش میآید و جامعه او را نمیپذیرد و حتی پدر و مادر و دودمانش از او فرار میکنند. چرا جوان به تصنیفهای هرزه و افسانههای پلید رو آورد؟
انسان در این قبیل نوشتهها به خیال خود دل خوش است، نه به عقل. عقل از رمانهای هرزه تبری میجوید. انسان آن است که عاقل باشد و زمام امورش در دست عقل نگه داشت.
ادامه مطلب
صدر الدین شیرازی (ملاصدرا)
چهرة درخشان فلسفة ایرانی در قرن یازدهم هجری (هفدهم میلادی )
صدر الدین محمد پسر ابراهیم قوامی شیرازی معروف به «ملاصدرا» و «صدرالمتألهین» نام آورترین فیلسوف ایرانی در دوره صفوی از حکیمان بسیار نامی قرن یازدهم هجری است .
وی مراحل واقعی تعلیم فلسفی را در خدمت استاد بزرگ عهد خود میر محمد باقر داماد گذرانده و در دانشهای منقول، شاگردی شیخ بهاء الدین عاملی کرده و خود جامع همة دانشهای عقلی و نقلی زمان خویش بوده است. وی در این هر دو دسته از دانشها تألیفات پر ارزش از خود به یادگار نهاد، خواه در حکمت که با ذوق اشراقی و عرفانی خود مبحثهای خاصی را در آن به پیش کشید ،و خواه در تفسیر قرآن که چندین رساله مقرون به تأویلهای فلسفی در این راه بوجود آورد ،یا به دیگر دانشهای دینی که در همهی آنها همساز با اندیشههای عرفانی و حکمی خود کار کرد و به علت این همه تجاوزها که به مرزهای اعتقادی قشریان روزگار مرتکب گشت از آسیب اعتراضها و تکفیرهای ظاهربینان بر کنار نماند .
ادامه مطلب
هو
زندگی نامه استاد عبدالقائم شوشتری(از زبان خودشان):
حقیر در روز نیمه ذی الحجه ی سال 1365 هـ .ق، روز تولد امام دهم حضرت علی بن محمد الهادی علیه السلام، در شهر قوچان متولد شدم.
سیر و سلوک بنده از اینجا شروع شد: حدود 13 ساله بودم که حس خداجویی در من بیدار شد، با کمال تشنگی از خود می پرسیدم راه وصال حضرت باری تعالی چیست؟ در سال 1339 شمسی بنده طلبه شدم و در مدرسه نواب مشهد مشغول تحصیل گردیدم و در کنار درس و بحث حوزوی به مطالعه کتبی که درباره ادیان و مذاهب و طرائق بود، مطالعه و تحقیق می نمودم.
نخستین استاد اخلاق بنده، مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی احمدی سینائی بود که ایشان مؤکداً به تخلیه و تحلیه 1 که مقدمه تزکیه نفس است توصیه می فرمودند.
در تاریخ 1400 ساله اسلام و مسلمانان و فراز و فرود های بسیاری که در میان پیروان دو مذهب اصلی اسلام، یعنی شیعه و سنی در طی این سالیان پدید آمده، نکات قابل توجه و تجربیات شایسته ملاحظه ای در زمینه علل و عوامل موفقیت و یا ناکامی پیروان این دو مذهب در برهه های مختلف تاریخ به چشم می خورد.
طبق اسناد تاریخی موجود، بیشترین ایام و سالهای خلافت و فرمانروایی مسلمانان، مربوط به حکام اهل سنت و یا سلاطین متمایل به آنها بوده است. اما با این حال وقتی پویایی و بالندگی، به عنوان دو شاخصه اصلی مکاتب فکری، ملاک مقایسه این دو مذهب قرار می گیرد به اعتقاد موافق و مخالف، تشیع پیشرو بوده و فرسنگ ها در تعالی و ترقی جلوتر از سایرین قرار دارد.
بنا به اعتقادات شیعه، رهبران اصلی و ناقلان حقیقی شریعت، امامان معصومی هستند که با دوری از خلل و نقصان، برنامه ای جامع و بدون نقص را برای آینده بشریت طراحی و ترسیم کرده اند و باید دانست که همین موضوع، از عوامل اصلی پویایی و حیات دائمی تشیع است، اما عوامل دیگری را نیز نباید از دیده انصاف به دور داشته نسبت به آنها اغماض کرد.

وجود عالمان و متفکرانی چون شیخ صدوق، شیخ مفید، کلینی، محقق کرخی، سید بن طاووس، شیخ بهایی، ملاصدر،ا میرداماد، علامه مجلسی، شیخ انصاری، صاحب جواهر، کاشف الغطاء، میرزای شیرازی و ... بدون شک نبض اصلی حرکت شیعیان برای ادامه راه نشان داده شده، توسط اهل بیت عصمت و طهارت بوده است.
عالمانی امین وناقلانی حکیم، که در عین صداقت و امانت در حفظ و انتقال آنچه از معصوم رسیده است، نهایت تلاش خود را برای موشکافی و تعمق در متون و معارف اهل بیت، برای نیل به غایت واقعی پیامها و مفاهیم صادره از اهل بیت، به کار بسته و صدها هزار صفحه کتاب و مقاله در همین زمینه تالیف و به آیندگان هدیه دادند.
البته از این نکته نباید غافل بود که در هر زمان و حتی هر مکانی به فراخور حال بوده و هستند اشخاص و عالمانی که پیرو واقعی امامان معصوم و خلف صادقی برای پیشینیان خویش به شمار می روند.
از جمله این عالمان ژرف اندیش و متفکران سترگ، که تمامی عمر خود را برای استعلای معنوی مذهب جعفری به کار بسته و دمی را از دست نداد، حضرت آیت الله العظمی میرزا جواد آقا تبریزی رحمه الله علیه بود که پس از سال ها تحصیل و تدریس و اقامت در نجف اشرف، با کوله باری مملو از علم و عمل راهی ایران شده و پس از آنکه سالها درقم رحل اقامت افکنده و سفره فیض خود را برای طالبان وتشنگان معارف ناب محمدی گسترده بود، چندی پیش، بر اثر عارضه قلبی به رحمت الهی پیوسته و دار فانی را وداع کرد.
خوشه چینی چند ساله آن مرحوم، از محضر اساتید نامی حوزه، مانند آیت الله بروجردی، آیت الله شیرازی و آیت الله خویی و نیز جلب اعتماد ویژه استادان مبرز حوزه، از شاخصه هایی است که درکمتر کسی از عالمان معاصر دیده می شود. اما در این میان، قرابت علمی آن مرحوم، با مرحوم آیت الله خویی، ابهت خاصی را به شیوه علمی و نگارش فقهی و اصولی آن مرحوم بخشیده است. به طوری که همین ویژگی، در کنار دقت نظرهای مخصوص به خود ایشان، پرجمعیت ترین درس فقه را که هر روزه در مسجد اعظم قم و با حضور قریب به چهار هزار نفر برگزار می شد، نصیب ایشان کرده یود.
ماحصل تلاش و کوشش شبانه روزی آن مرحوم که بنا بر نقل نزدیکانشان، بیش از نیمی از شبانه روز را به مطالعه و تحقیق اختصاص داده بودند، تربیت هزاران شاگرد فاضل و محقق عالم، که اغلب از محققان نامی و فقهای برجسته کشور به شمار میروند، را سبب شده و موجب این گردیده که سالیان سال حوزه های علمیه، مدیون زحمات شبانه روزی و ثمرات باقیه ایشان باشند.
اما در این میان نکته ای که بسیار مغفول مانده، حجب و حیای ذاتی آن مرحوم و نیز حساسیت ویژه ای است که نسبت به دوری از شهرت و تبعات ناشی از آن داشته اند. در عین اینکه از مرحوم آیت الله تبریزی، به عنوان آخرین حلقه اتصال به فقهای عظام شیعه و استوانه های تاثیر گذار حوزه یاد می شد، بارهامشاهده می شد که با طلاب و دانشجویان حتی جوان و نورس، به مباحثه نشسته و سعی در اقناع طلبه های جوان، برای تمکین به نظریات خویش می کردند. و هیچ گاه مرجعیت ومقام علمی و والای ایشان، مانع از آن نمی شد که تازه نفسها را رانده و خود را فراتر از دنیای پر هیاهو جنجالی آنها بدانند.
عشق به اهل بیت و خصوصا بی بی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها که بارها با راهپیمایی های پا برهنه خود در روز شهادت آن حضرت، عشق و ارادت خود را نسبت به آن حضرت نشان داده بودند، یکی از رموزی است که بدون شک، تمامی زندگی پربار آن مرحوم تحت تاثیر آن قرار گرفته و از آن نشات گرفته بود.
از دیگر ویژگی های آن مرحوم که شاگردان و ارادتمندانش همگی بر آن متفق القول اند، عنایت خاص ایشان به محرومان و خصوصا افرادی که در جامعه از آنها به عنوان بی کس و کار یاد می شود، بود. بارها در سیره آیه الله تبریزی دیده شده که در پای درد دل های پیرمردی که سفره دل خود را در کمال سادگی و صداقت برای ایشان باز کرده بود، به آرامی گریسته و هنگام گوش فرا دادن به مصیبت های مردم محروم، تاب و تحمل از کف داده بی قرار می شد.
چه بسیارند فقرا و ایتامی که بارها آیه الله تبریزی را با پای پیاده، هنگامی که برای کمک به آنها می رفت، بر در خانه خود به نظاره نشسته بودند. چرا که آن مرحوم را اعتقاد بر این بود که، باید برای سرکشی به فقرا، به صورت حضوری و حتی الامکان با پای پیاده در خانه های آنان حاضر شد، تا مراتب فقر، و عمق دردهای ناگفته و ناشنیده آنها ملموس تر حس گردد.
آری حال که آن بزرگوار از میان ما رخت بربسته است، به خوبی می توان معنی واقعی این حدیث را فهمید که اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شی چرا که خسارت جبران ناپذیری که با فقدان ایشان حوزه های علمی و مراکز آموزشی را فرا خواهد گرفت، به مرور و روز به روز بیشتر و بدتر از گذشته رخ نمایانده و احساس خواهد شد. به یقین آیندگان زمانی شان و منزلت او را درک می کنند، که او دیگر در میان ما نیست.
سلام علیه یوم ولد و یوم یموت
سلام و درود خداوند بر او باد که جز در راه رضای حق گام برنداشته و به غیر از رضای او به چیز دیگری نیندیشید.
آیت الله تبریزی از مراجع تقلید و از برجسته ترین اساتید حوزه علمیه قم بودند که در طول دهها سال، جمع کثیری از فضلا و طلاب علوم دینی از تحقیقات علمی این فقیه عالیقدر بهره مند گشتند، تقوا و پارسایی این مرد بزرگ در کنار خلق و خوی مردمی که با شاگردان خود داشتند ایشان را محبوب ساخته بود، آیت الله تبریزی در سن 80 سالگی دار فانی را وداع گفت.
به گزارش خبرگزاری مهر آیت الله میرزا جواد تبریزی در سال 1305 شمسى در شهرستان تبریز در میان خانواده اى مذهبى چشم به جهان گشودند.
تحصیلات علوم جدید تا پایان سال دوم دبیرستان را در همان شهر به آخر رساندند. ایشان به خاطر برخوردارى از هوش و استعداد سرشار، از همان زمان طفولیت، مورد توجه خاص اطرافیان قرار گرفت به طورى که هنگام تحصیل مدیران و معلمان وى، تعجب می کردند و اعتقاد داشتند که ایشان از نظر درک مطالب، از استعداد بالایى برخوردار است به همین جهت، همواره او را براى رسیدن به حرفه اى خاص مورد تشویق و تحسین قرار می دادند.
اما معظم له به خاطر علاقه زیاد به مکتب غنى اهل بیت (ع) و روحانیت شیعه، تصمیم گرفت تا در این مسیر مقدس وارد شود.
لذا پس از سپرى کردن تحصیلات جدید، با شوق فراوان و علی رغم مخالفت اطرافیان، به مدرسه طالبیه تبریز روى آورد و در سال 1323 در سن 18 سالگى تحصیل علوم دینى را آغاز نمود و طى چهار سال، مقدمات و مقدارى از دروس سطح را در شهر تبریز به پایان رساند.
حضور در حوزه هاى علمیه
الف) عزیمت به حوزه علمیه قم:
استاد معظم، آیت الله تبریزى در سال 1327 شمسى شهر تبریز را ترک و وارد حوزه علمیه قم شد. ایشان در قم دوره سطح را به پایان برده و در اوج شکوفایى علم و فقاهت و غناى حوزه وارد درس خارج اساتیدى چون مرحوم آیت الله العظمى سید محمد حجت و مرحوم آیت الله العظمى بروجردى شدند و همزمان با آن مشغول تدریس کتب سطح نیز گردیدند. این افاده و استفاده 5 سال یعنى تا سال 1332 شمسى طول کشید. در طول این مدت، 4 سال نزد آیت الله رضى زنوزى تبریزى مرحوم آیت الله العظمى بروجردى در فقه و اصول بهره لازم را بردند و موفقیت ایشان تا جایى بود که استادشان مرحوم بروجردى (قدس سره) ایشان را به عنوان ممتحن طلاب حوزه انتخاب کردند.
معظم له در طول سالیان اولیه اقامت در قم بیشترین تدریس را در مسجد نور مقابل شیخان داشتند که طلاب و فضلای بسیارى از محضر درسشان فیض می بردند.
ب) عزیمت به نجف اشرف
آیت الله تبریزی علاقه وافرى به ادامه درس و بحث، آن هم از منبع پر فیض علوى (ع) و جوار مرقد مطهر امیر مؤمنان على (ع) داشتند. یکى از آرزوهاى ایشان این بود که به نجف اشرف عزیمت نمایند اما به خاطر فقدان امکانات و وجود مشکلات، آرزویى دور به نظر می رسید ولى ایشان آنچنان عاشق این سفر بود که از هر فرصتى براى تحقق این خواسته استفاده می کرد .
معظم له روزى در محضر علما و بعضى از مراجع وقت آن زمان در قم نشسته بودند که بحثى علمى پیش ی و تنها کسى که به خوبى از عهده جواب برآمدند ایشان بودند که باعث خوشحالى جمع می شود و از ذکاوت و هوش ایشان متعجب می گردند. در این میان شخص تاجرى (حاج یعقوب ایپکچى) که فردى متدین و علاقمند به روحانیت بوده است و در آن مجلس حضور داشته، بعد از اتمام جلسه از استاد می خواهد که قدرى صبر کند و سپس بعد از خلوت شدن مجلس با ایشان به صحبت می پردازد و از ایشان می خواهد تا اگر خواسته اى دارند بفرمایند تا برایشان انجام دهند، حضرت استاد پاسخ می دهند "من خیلى علاقه دارم براى ادامه درس و بحث به نجف بروم ولى به دلیل فقدان امکانات نمی توانم". آن شخص، امکانات و خرج سفر ایشان را فراهم می کند و آیت الله تبریزى بعد از گذشت 5 سال از حضور در حوزه علمیه مقدسه قم، در سال 1332 شمسى جهت ادامه تحصیلات به نجف اشرف عزیمت نموده به درس و بحث پرداختند.
استاد، در ابتداى ورود به نجف اشرف، حجره اى در مدرسه قوام السلطنه شیرازى تهیه کردند و مشغول تدریس مکاسب و کفایه در مسجد خضراء و عمران شدند و روز به روز بر وسعت حوزه درسیشان افزوده می گردید تا جایى که عده زیادى از فضلاء از محضر درس ایشان استفاده نمودند و با تقاضاى آنان، درس خارج استاد تشکیل و شاگردان خویش را از شجر پر ثمر فقه اهل بیت (ع) بهره مند گردانیدند.
آیت الله تبریزى را می توان یکى از شاگردان برجسته و مبرز مرحوم آیت الله خوئى (رحمه الله) دانست که همیشه مورد عنایت و توجه خاص استاد بودند و در اغلب جلسات علمى خصوصى استادشان نیز شرکت می نمودند و در بحثها و درسها با طرح اشکالات و مطرح کردن فروعات، بر بار علمى محفل می افزودند. ایت الله تبریزی طرف مشورت آیت الله خوئى (رحمه الله) بوده، از اصحاب استفتاء به شمار می رفتند و در سفرهایى مثل کوفه و کربلا نیز ملازم استادشان بودند.
استاد علاوه بر تدریس و تحقیق در حوزه علمیه نجف، از امر تبلیغ احکام و مسائل دینى مردم نیز غافل نبودند و در ایام تبلیغى و فرصتهاى مناسب به نقاط مورد احتیاج می رفتند و به تبلیغ احکام الله می پرداختند و از آنجا که گفتارشان با عمل آمیخته بوده است این تلاشها، اثر بسیار مطلوبى را به جاى گذارده است که می توان گفت ناشى از اخلاق و روش برخورد ایشان با مردم است و می توان گفت ایشان موجب پایه گذارى تشیع در منطقه اى از کرکوک عراق بوده اند به طورى که اکثر مردم آن مناطق بواسطه آشنایى با ایشان به مکتب غنى اهل بیت (ع) روى آوردند .
عزیمت به ایران
آیت الله حاج شیخ جواد تبریزى پس از گذشت 23 سال حضور دائم و فعال و جدى در حوزه مقدس نجف اشرف و استفاده و افاده و تحقیق و تدریس و تبلیغ، سرانجام در سال 1355 شمسى به هنگام مراجعت از زیارت سید الشهداء حسین بن على (ع) به سمت نجف، توسط رژیم بعث عراق دستگیر و به ایران اعزام شدند.
پس از ورود به ایران، مجدداً به حوزه علمیه قم مشرف و فعالیتهاى خود را از سر گرفتند . معظم له در طول سالیان تدریس، هزاران طلبه فاضل را به جامعه اسلامى تحویل داده اند و در طول این مدت حوزه درس ایشان یکى از شلوغترین حوزه هاى درسى بوده است .
روحیات و نکات برجسته اخلاقى
به اعتراف همگان، استاد داراى روحیات و نکاتى است درس آموز و جالب که هر طالبى را به خود جلب می کند و محبتش را در دل او می افکند.
علاقه و اشتیاق شدید به تحقیق و تدریس
علاقه و اشتیاق به تحقیق و تدریس یکى از ویژگیها و امتیازات ایشان جدیت و تلاش بی وقفه اى است که همگان را به تعجب وا می دارد. این خصیصه از بدو تحصیل در ایشان مشهود بوده است . اهل منزل بارها در دوران تحصیل و تدریس ایشان، مشاهده کرده اند که استاد شبانگاه به مطالعه پرداخته اند و با صداى مؤذن که اذان صبح را می گفته است سر از کتاب و قلم برداشته اند.
هم دوره ایهاى معظم له می گویند: "همواره استاد در حال مطالعه بودند و هیچگاه در جلسات و مهمانیها شرکت نمی کردند بلکه وقتشان منحصراً صرف امور علمى می گشت، چه در نجف و چه قبل از آن که در قم و در حجره بودند." خود ایشان گاهى می فرمودند: "من چهل سال است که معناى تعطیلى را نفهمیده ام."
این مرجع عالیقدر با وجود کهولت سن نیز حاضر نبودند لحظه اى را هدر دهند و تمام ساعات عمرشان وقف تلاش علمى کردند و این سیره ى تمام مدت حیاتشان می باشد.
همانگونه که در نجف اشرف از رفتن به هر گونه مجلس و برنامه اى خوددارى می کردند و حتى بعد از درس چهارشنبه، گاهى تا شنبه از منزل بیرون نمی آمدند و مشغول نوشتن و تحقیق بودند.
نظم، تواضع و فروتنى شدید، بی توجهى به ظواهر دنیوى و خضوع و خشوع در عبادت از دیگر خصوصیات اخلاقی برجسته آیت الله تبریزی است .
تألیفات
ارشاد الطالب (تعلیقه چهار جلدى بر مکاسب محرمه شیخ اعظم انصارى "ره")، اسس القضاء والشهادات، طبقات الرجال که بحث وسیع رجالى است، تکمله منهاج الصالحین و تعلیقه بر آن، رساله توضیح المسائل، مسائل منتخبه، مناسک حج، حاشیه عروة الوثقى
9ـ حاشیه بر وسیله مرحوم آیت الله اصفهانى، فى علم الاصول، فى علم الفقه، شرح کفایة الاصول، صراط النجاة در 6 جلد، قصاص، التهذیب در احکام حج، الأنوار الالهیة فی المسائل العقائدیة، رساله احکام بانوان، رساله احکام نوجوانان و جوانان، استفتائات جدید،

By Ashoora.ir & Blog Skin