شامل ایرانیان مهندس ، ستاره شناس ، شیمیدان ، ریاضیدان ، فیزیکدان ، صنعتگر ، پزشک ، جغرافیدان ، فیلسوف ، طبیعی دان ، مخترع ، مکتشف و نظریه پرداز
قبل از حمله اعراب و دوره اسلامی :
اسکیلاس- دوره هخامنشی (زمان حکومت داریوش از سال 486- 521 ق.م.) دریا نورد و مکتشف و مهندس سازنده قنات
ستاسپ- دوره هخامنشی ( زمان حکومت خشایار شاه 2466-486 ق.م.) دریا نورد و مکتشف
بوبراندا-دوره هخامنشی (زمان خشایار شاه) مهندس
آرتاخه-دوره هخامنشی (زمان خشایار شاه) مهندس و سازنده کانال آتوس
استانس- دوره هخامنشی شیمیدان و استاد دموکریتوس
برازه- دوره ساسانی (زمان فرمانروائی اردشیر( 241-226 م) مهندس و احیا کننده شهر فیروز آباد
برانوش- دوره ساسانی- سازنده شادروان شوشتر
فرغان- دوره ساسانی- سازنده تاق کسرا
جهن برزین- دوره ساسانی - سازنده تخت (تاقدیس)
شیده- دوره ساسانی - سازنده کاخ خورنق
ابولؤلؤ(فیروز) - قاتل عمربن خطاب (خلیفه اعراب و متجاوز به ایران) - هنرمند ، صنعت کار و سازنده آسیاهای بادی
بعد از حمله اعراب و دوره اسلامی :
روزبه- دوره خلافت عمربن خطاب - طراح شهرهای بصره و کوفه
یعغوب بن طارق- (مرگ در 796 م / 180 ه )احتمالا از نژاد ایرانی ستاره شناس
نوبخت - ( مرگ 770776 م / 171-170 ه) ستاره شناس و مهندس ایرانی که تحت سر پرستی خالد بن برمک که وی نیز ایرانی بود طرح بغداد را انجام داد
ماشاءالله (مناسه) - ( مرگ در 815 یا 820 م ) یهودی ایرانی الاصلی که در پروژه شهر بغداد با نوبخت همکاری میکرد
ابوسهل فضل بن نوبخت - ( مرگ در 816-815 م / 201-200 ه)از خاندان نوبختی ستاره شناس و کتابدار هارون الرشید
ابو موسی جابرین حیان - در 160 هجری قمری در کوفه بر آمد - اهل توس ، شیمیدان و کانی شناس و ستاره شناس
بنو موسی ( محمد ، احمد و حسن ) - سده سوم هجری - خراسانی الاصل ، مهندس مکانیک ، هندسه دان ، و ریاضی دان
ابو سعید ضریر جرجانی (گرگانی ) مرگ در ( 846-945 م /232-231 ه) ستاره شناس و ریاضی دان
سهل طبری - در اوایل سده نهم میلادی ( سده سوم هجری ) بر آمد - اهل طبرستان ( تبرستان ) ستاره شناس وپزشک
احمدبن محمد نهاوندی ( مرگ در 835 تا 845 م / 221 تا 231 ه) - در جندی شاپور بر آمد - ستاره شناس م مؤلف زیج
یحیی بن ابی منصور ( مرگ در 831 م / 216 ه ) از نژاد ایرانی که در بغداد بر آمد ستاره شناس و مؤلف زیج، نوه اش هارون بن علی هم ستاره شناس و مؤلف زیج بود
خالد بن عبدالملک مرورودی - اهل مرورود در خراسان بزرگ - در زمان مامون خلیفه عباسی بر آمد - ستاره شناس بود و پسرش محمد و نوه اش عمر هم منجم بودند
ابوالعباس احمد بن محمد بن کثیر فرغانی - اهل فرغانه در ماوراء النهر (ورا رود ).در زمان مامون برآمد - ستاره شناس و نظریه پرداز نجومی
عمربن فرخان طبری - ( مرگ در 815 م / 200 ه) از مردم طبرستان - ستاره شناس و معمار
محمد بن عمربن فرخان طبری - پسر شخص بالا درآغاز سده نهم میلادی ( سده سوم هجری ) بر آمد . ستاره شناس و مؤلف نجوم
ابو معشر جعفر بن محمد بن عمر بلخی - ( 272 - 172 ه ) ( 886- 786 م ) اهل بلخ در خراسان بزرگ - ستاره شناس و نظریه پرداز در نجوم .
سهل بن بشر ( یا سهل بن حبیب بن هانی ) - در نیمه اول سده نهم میلادی ( سده سوم هجری ) در خراسان بر آمد . ستاره شناس و منجم
علی بن سهل بن طبری- ( سده نهم میلادی / سده سوم هجری ) مؤلف فردوس الحکمه در طب و هوا شناسی ، نجوم
محمد بن عیسی ماهانی ( مرگ در 874 تا 884 میلادی / 261 تا 271 ه ) اهل ماهان کرمان ، ریاضی دان و ستاره شناس و مهندس .معادله درجه سوم موسوم به معادله ماهانی از اوست
فضل بن حاتم نیریزی -( مرگ در 922 م / 310 ه ) ریاضی دان ، هندسه دان و ستاره شناس
ابوبکر حسن بن خصیب - در اواخر سده نهم میلادی ( سوم هجری ) بر آمد . ستاره شناس از نژاد ایرانی بود
ابوبکر زکریای رازی - ( مرگ در 924- 923 م / 312 - 311 ه ) فیزیک دان ، شیمی دان و پزشک و مهندس و فیلسوف - کاشف الکل
احمد بن داوود دینوری ( 210 / 200 تا 282 ه 825 - 815 تا 895 م ) در دینور اصفهان بر آمد . ستاره شناس ، مورخ ، ریاضی دان ، گیاه شناس و لغت نویس
ابو نصر محمد فارابی .(340/339- 258/257 ه51/950-71/870 م) زاده فاراب ترکستان -فیزیکدان،موسیقی شناس،فیلسوف ایرانی
احمدبن سهل بلخی(934م/323ه) زاده شاستیان بلخ ،ریاضیدان وجغرافی دان
مطهر بن طاهرمقدسی-(356ه 966م) دربست سیستان برآمد- دایره المعارف نویس وبازگوکننده اعداد بزرگ هندی
یقبوب بن محمد رازی-که ابن ندیم وی رااز مهندسان و محاسبان دانسته است
استخری(اصطخری)- وی را نیزابن ندیم از محاسبان ومهندسان بشمار آورده است
محمد بن لره- اهل اصفهان بوده ودر فهرست ابن ندیم در زمره مهندسان و محاسبان بشمار آورده شده است
محمد بن احمد کاتب خوارزمی- از دایره المعارف نویسان سده چهارم هجری است.کاتب مفاتیح العلوم وی شامل مباحثی در حساب،هندسه،نجوم،موسیقی،مکانیک و شیمی
اخوان الصفا- گروه از مهندسان و دانشمندان و فیلسوفان که در سده دهم میلادی( سده چهارم هجری) بر آمدند. بعضی از اعضای این گروه مخفی مثل ابو سلیمان محمد بن بشیر بستی مقدسی، ابو الحسین علی بن هارون زنجانی و محمد بن احمد نهرجوری ایرانی بوده اند آنان دایره المعارفی شامل کلیه شعب معرفت پدید آوردند
ابو جعفر خازن-زاده خراسان( مرگ در 350/360/ه961/ 971 م) ریاضی دان و ستاره شناس
ابو الفتح اصفهانی- ریاضیدان سده چهارم هجری
ابو سهل ویجی بن رستم کوهی-(سده چهارم هجری) اهل طبرستان ، ریاضی دان،مهندس، ستاره شناس. وی رهبر ستاره شناسان در رصد خانه ای بود که شرف الدوله دیلمی ساخته بود
ابو سعید احمد سنجری- (415-340ه)(1024-951م) ریاضی دان
عبدالرحمن بن عمر صوفی رازی،زاده ری(376-291ه)(986-903م) ستاره شناس
ابو نصر محمد بن عبدالله(کلو اذانی)- از دودمان اردشیر بابک کلواذانی(تولدش پیش از سال سیصد هجری) از جمله ریاضی دانان
ابو حامد احمد بن محمد صاغانی-(مرگ در 380ه 990 م) از مردم صاغان مرو ، ریاضیدان- ستاره شناس، مخترع و سازنده اسطرلاب و دیگر ابزارهای نجومی
ابو الرضا عباس بوزجانی- ( 388/387-329ه)(998/997-940م) زاده بوزجان در حوالی نیشابور ، ریاضیدان، هندسه دان، مهندس، ستاره شناس و نظری پرداز در نجوم
ابو منصور موفق-(سده چهارم هجری) شیمی دان و دانشمند و علم مواد
ابو نصر اسمعیل بن حماد جوهری-(مرگ در 393ه 1002م) زاده فاراب و مقیم نیشابور. لغت نویس و مبتکراندیشه های پرواز
فارابی،ابو نصر(مرگ در 340/339 هجری یا 951/950م) دانشمند و فیلسوف ، در طبقه بندی علوم و در تبیین قوانین صوت و در تعریف دانش ها نقش عمده ای داشت
ابوریحان محود بن احمد بیرونی- ( 440-363 هجری)(1048-973 م) ایرانی نژاد زاده خوارزم، ریاضیدان،زمین شناس، جغرافی دان،جهانگرد، فیلسوف،و نظریه پرداز در علوم طبیعی ودانشمند علوم تجربی
ابو علی حسین بن عبدلله بن سینا- (427-370 هجری)(1037-980 م) زاده افشنه در بخارا که در همدان درگذشت. ریاضیدان،زمین شناس،فیزیکدان،پزشک، فیلسوف
ابوبکر محمدبن حسن حاسب کرجی-( مرگ در 421/420 هجری 1030/1029 م) ریاضیدان ایرانی صاحب کتاب نسوی نامه
عمر بن ابراهیم خیامی (عمر خیام)(517/516-440/430هجری)(1124/1123-1048/1038 میلادی) زاده نیشابور ،ریاضیدان،ستاره شناس،شاعر و فیلسوف
عبدالرحمن خازنی-فیزیک دان و مخترع برآمده در خراسان بزرگ در ابتدای سده ششم هجری
ابوبکر علی بن محمد خراسانی - شیمیدان ایرانی که بقول ابن ندیم و بگفته کیمیاگران به کیمیا دست یافت
بدیع اسطرلابی(مرگ در بغداد در 1140/1139 م) اهل اصفهان- ستاره شناس و سازنده اسطرلاب
محمد بن احمد خرقی-(مرگ در مرو در 1139/1138م) ستاره شناس، جغرافی دان ایرانی که نظریه ای در باب چگونگی حرکت ستارگان نیز ارائه داده است
موید الدین طغرانی(مرگ در 1112/1111م) زاده اصفهان - شاعر و شیمیدان ایرانی
عبدالملک بن محمد شیرازی- ریاضیدان و ستاره شناسی که در نیمه دوم سده دوازدهم میلادی(ششم هجری) برآمد
محمد بن ابوبکر فارسی-ریاضیدان و ستاره شناس ایرانی نیمه دوم سده سیزدهم میلادی(هفتم هجری)
المظفر-(سده ششم هجری) اهل توس ،مخترع گونه ای از اسطرلاب خطی
نصرالدین طوسی-( 672-598 هجری) اهل توس ، ریاضیدان، ستاره شناس،دانشمند علم مواد
قطب الدین شیرازی-(1236-1311م)-ریاضیدان،ستاره شناس، نور شناس، پزشک، فیلسوف ایرانی
محمد ابن اشرف شمس قندی- ریاضیدان و ستاره شناس سده سیزدهم میلادی (هفتم هجری)
شمس الدین محمد بن ایوب دینسری-(سده هفتم هجری)- دایره المعارف نویس و نگارنده کتاب نوادر التبا در لتحفه البهادر که شامل مباحثی از علوم طبیعی است
غیاث الدین جمشید محمد طبیب ( الکاشی) - (790-832 هجری قمری) از مردم کاشان، ریاضیدان و محاسب
محمد حافظ اصفهانی (نتیجه الدوله) سده دهم هجری ، مولف رساله هایی در انواع دستگاههای مکانیکی
حسین معمار-معمار بقعه هارون در سال 918هجری
بهاالدین عاملی-(1031-953هجری) ریاضیدان، معمار، فیلسوف
احمد معماری لاهوری و برادرش استاد حمید لاهوری- سده یازدهم هجری معماران ایرانی سازنده تاج محل در هندوستان
در پی رحلت فقیه مجاهد و پارسا حضرت آیت الله آقای حاج میرزا علی مشکینی اعلی الله مقامه حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تسلیت صادر فرمودند.متن پیام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
رحلت فقیه مجاهد و پارسا حضرت آیت الله آقای حاج میرزا علی مشکینی اعلی الله مقامه موجب تأسف و تأثر شدید اینجانب گردید. این روحانی عالیقدر از جمله ی شخصیت های نادری بود که در سراسر عمر با برکت و در مراحل گوناگون زندگی نورانی خویش منشأ برکات فراوان برای حوزه ی علمیه و مردم مؤمن و اسوه ی اخلاقی و عملی برای شاگردان و ارادتمندان خود بود.
در دوران طاغوت جزو پیشگامان نهضت اسلامی و در دوران جمهوری اسلامی در شمار مجاهدان واقعی و معلم اخلاص و پرهیزگاری و پارسائی محسوب می گشت.
رفتار و عمل او بیش از بیان شیرین و رسایش، دعوت کننده به ایمان و پارسائی و حق طلبی و حقگوئی بود.
جایگاه رفیع او در نظام جمهوری اسلامی و ریاست مجلس خبرگان رهبری از آغاز تشکیل این مجلس که نشانه ی حرمت و مکانت او در چشم نخبگان و علمای بزرگ و اساتید مبرّز روحانی کشور است، هرگز نتوانست در تواضع و فروتنی او یا در زندگی زاهدانه و دامن پاک او کمترین خدشه ئی وارد آورد.
او جامع علم و عمل، و جهاد و زهد، و تشخیص و سلوک صائب و مستقیم و بدون انحراف بود. فقدان این عالم ربانی و این روحانی جلیل القدر، ضایعه ای بزرگ است.
از خداوند متعال علوّ درجات و مغفرت و رحمت واسعه اش را برای روح مطهر ایشان مسألت می کنم و به ملت ایران و حوزه های علمیه و مراجع عظام و علمای اعلام بویژه به خاندان مکرم و بازماندگان محترم و همه ی ارادتمندان و شاگردان ایشان تسلیت عرض میکنم.
والسلام علیه و رحمه اله و برکاته
سیدعلی خامنه ای
8/مرداد/1386
آیت الله علی مشکینی رییس مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه قم امروز دوشنبه 8/5/86 و پس از آن که در پی وخامت وضع جسمی اش در آی سی یوی بیمارستان بقیه الله بستری شده بود، دار فانی را وداع گفت.
گفتنی است حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی مسئول دفتر مقام معظم رهبری و پرویز داودی معاون اول رئیس جمهور کشورمان پنجشنبه با حضور در بیمارستان بقیه الله به نمایندگی از مقام معظم رهبری و رئیس جمهوری از آیت الله مشکینی عیادت کرده بودند.
آیةالله علی اکبر فیض، معروف به مشکینی در سال 1300 هجری شمسی در روستایی از توابع بلوک مشکین و در میان خانوادهای متدین و اهل علم چشم به جهان گشود
وی در سالهای تحصیل خود، به محضر عالمان بسیاری شرفیاب شد. او در دروس خارج فقه و اصول حضرت آیةالله بروجردی(ره) و حضرت آیةالله محقق داماد(ره) شرکت میکرد. در نجف نیز به محضر عالمان و استادان آن دیار شرفیاب میشد. و در درس خارج امام خمینی(ره) شرکت جدی داشت.
او در سالهای تحصیل و پس از آن با فضلا و استادان بسیار رابطه دوستی داشت که از آن جمله میتوان آیةالله جوادی آملی و آیةالله امینی را نام برد.
آیةالله مشکینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مسؤولیتهای گوناگونی به ایفای نقش پرداخت که برخی از آنها به شرح زیر است:
ـ عضویت در خبرگان تدوین قانون اساسی؛
ـ مسئول گزینش و اعزام قضات با حکم امام (ره)؛
ـ ریاست مجلس خبرگان رهبری در هر سه دوره؛
ـ امامت جمعه قم با حکم امام(ره) و رهبر انقلاب؛
ـ عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم؛
ـ ریاست شورای بازنگری قانون اساسی.
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت عالم ربانی و اخلاقی مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا عبدالکریم حق شناس رحمت الله علیه را به بازماندگان محترم و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض می کنم.
این روحانی پرهیزکار و پاک نهاد به خاطر تربیت جوان های مؤمن و معرفت جوی در طول ده ها سال، حق بزرگی بر گردن همه مشتاقان معارف اسلامی دارد و امید است برکات ناشی از نفس پاک و مؤثر ایشان همواره مستدام گردد.
خداوند روح مطهر او را با اولیائش محشور فرماید.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مرحوم آیتالله میرزا عبدالکریم حق شناس(تهرانی) در سال 1338 ه.ق برابر با 1298 ه. ش در تهران در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود.
* تحصیلات
وی تحصیلات مقدماتی و ادبیات را در محضر آیتالله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی فرا گرفت و عرفان را نیز از محضر آیتالله شاهآبادی تلمذ کرد. ظاهرا بخشی از معقول را نیز غیر از درس آیتالله شاهآبادی از محضر آیتالله میرزا مهدی آشتیانی مدرس بزرگ حکمت و فلسفه آموختند. زیرا روزی در بین سخنانشان فرموند: «ایشان - میزرا مهدی آشتیانی - بخش وجود ذهنی را که میفرمودند با عباراتی بسیار مغلق و خراباتی بیان میکردند.» که دال بر استفاده ایشان از محضر آن حکیم بزرگ است، اما مدت این کسب فیض مشخص نیست.
ایشان همچنین دروس فقه و اصول را در هجرتی که به سال 1358 ه.ق به قم داشتند از محضر بزرگانی چون آیتالله حجت و آیتالله خوانساری و آیتالله العظمی بروجردی فرا گرفتند. مدتی نیز از محضر فقه و اصول امام بهرهمند شدند و البته مراوداتی در بحث اخلاق با امام راحل نیز داشتند.
هجرت به تهران
در سال 1373 ه.ق که جناب حاج شیخ محمدحسین زاهد تهرانی معروف به زاهد نفت فروش که در مسجد امینالدوله واقع در بازار وفات کردند، بنا به درخواست اهل مسجد و محل، آیتالله بروجردی به آیتالله حقشناس دستور دادند تا برای حل مشکلات دینی و رسیدگی به امور شرعی آن مسجد، به تهران عزیمت کنند.
در این زمینه ایشان خود میفرمایند: «مردم به قم آمدند و تقاضای کسی را فرمودند. مرحوم امام خمینی قدس سره که آن روز در محضر آقای بروجردی بودند و نسبتشان به حقیر چون پدری به فرزند بود به من فرموند شما بروید و از آیتالله بروجردی هم درخواست کردند که ایشان هم حکم کنند. ایشان هم حکم فرمودند. حس کنجکاوی و مقام گستاخی فرزند به پدر باعث شد که عرضه داشتم: آقا چرا خودتان تشریف نمیبرید؟ حضرت امام فرمودند: مردم گفتهاند عبدالکریم. (عین عبارت ایشان است) به جدّم اگر میگفتند روحالله من پیشقدم میشدم.»
بالاخره ایشان به تهران آمدند و تا پایان عمر به تهذیب نفس جوانان و اهل علم و طلاب و کسبه مشغول بودند. ایشان مدتی نیز رئیس مدرسه فیلسوفالدوله و سپهسالار قدیم (شهید مطهری فعلی) بودند و در آنجا به تدریس مکاسب و کفایه در فقه و اصول و منظومه سبزواری در حکمت همت داشتند.
محمد شریف رازی در کتاب خود به نام گنجینه دانشمندان میفرمایند: «بعد از وفات آیتالله بروجردی مؤمنین مسجد مزبور که غالبا از مقدسین و اخیار تهرانند به قم آمدند و از آیتالله بروجردی تقاضا کردند ایشان را بجای آن مرحوم (شیخ زاهد تهرانی) برای امامت آن مسجد انتصاب و اعزام فرمایند. ایشان حسبالامر آیتاللهی به تهران عزیمت و تا حال حاضر در مسجد مزبور اقامه جماعت و هم به تدریس فقه و اصول و معقول در مدرسه سپهسالار قدیم و خدمات دینی دیگر اشتغال دارند و نزدیک چهل سال است که این نگارنده ایشان را میشناسم و حقا دارای مقام فضل و دانش و تقوا و پاکدامنی و بیآلایشی موصوف و در تربیت و تهذیب اخلاق جوانان محیط خود بسیار ساعی هستند تربیت یافتگان او در بازار و حوزههای علمی قم و تهران و مشهد بسیار هستند و از روز آشنایی تاکنون مکروهی از وی ندیدهام .»
زاد و زندگی86
-1-12 علامه طباطبایی در سال 1281 شمسی (1321 قمری) در شهر تبریز متولد شد و در سال 1360 شمسی (1402 قمری) در سن هشتاد سالگی در شهر قم دار فانی را وداع گفت.
ایشان تحصیلات خود را از سن نه سالگی شروع کرد و تا پایان عمر خود که حدوداً هفتاد سال طول کشید، لحظهای از تلاش علمی و مجاهدتهای معنوی باز نه ایستاد.
محمدحسین، علوم متعارف زمان خود را به مدت هفت سال فرا گرفت و سپس هیجده سال به تحصیل علوم حوزوی پرداخت. فقه را نزد اساتید بزرگی چون آیات عظام میرزای نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی و محمدحسین کمپانی و فلسفه را به مدت شش سال نزد استاد وحید خود در فلسفه مرحوم سیدحسین بادکوبهای و معارف الهیه و اسرار عرفانی را نزد مرحوم میرزاعلیقاضی طباطبایی آموخت.
در سال 1314 شمسی به عللی که خود در زندگی نامهی خود آوردهاند، پس از یازده سال اقامت در نجف اشرف به تبریز بازگشت و در آنجا حدود ده سال سکونت کرده از تدریس و تفکر علمی همچون گَنجی در کُنج ویرانه باز ماند.
برای مسافرت به قم و ادامهی تلاش علمی به قرآن تفأل زد و این آیه آمد (هنا لک الولایة لله الحق هو خیرٌ ثواباً و عُقباً). لذا در فروردین 1325 شمسی عازم قم گشت و اشتغالات علمی خود را مجدداً از سرگرفت و تا پایان زندگی خود بیوقفه به جهان دانش و معنویت نورافشانی کردهاند. از این عالم عظیم الشأن چهل اثر علمی ارزشمند به جای مانده است که از آن جمله است؛ تفسیر بیبدیلالمیزان در بیست جلد، روش رئالیسم، بدایة الحکمة و نهایة الحکمة.
حضرت علامه ذوالفنون، جامع علوم عقلیه و نقلیه، حکیم متألّه، صاحب تألیفات عدیده، معرض از متاع دنیا مرحوم آیه الله آقا میرزا ابوالحسن شعرانی (شرفالله نفسهالزکیه) فرزند مرحوم حاج شیخ محمد و از نوادگان ملا فتح الله کاشانی، صاحب تفسیر منهج الصادقین، به سال 1320 هجری قمری در شهر تهران دیده به جهان گشود و در بیت علم و فضیلت و تقوا نشو و نما کرد.
در کودکی و نوجوانی قرآن، تجوید و ادبیات عرب را از پدر خود فرا گرفت و کتب متداول درسی در رشتههای مختلف را نزد برخی افاضل و علمای قم و تهران بخصوص مدرّسان مدرسه فخریه (مروی) فرا گرفت.
اساتید ایشان در این دوره عبارتند از:
حکیم محقق میرزا محمود قمی (مشهور به رضوان)، در علوم عقلی. فاضل متبحر شیخ آقا بزرگ ساوجی، در فقه. پدر و استاد پدرشان میرزا حبیبالله ذی الفنون، در علوم ریاضی از جمله هیئت و نجوم و کار با اسطرلاب و استخراج زیجات و ......
ایشان همچنین از محضر محدث فاضل سید ابوتراب خوانساری در نجف اشرف استفاده فراوان برد.
در تهران، ضمن اقامه جماعت در مسجد ملا ابوالحسن (جد ایشان) معروف به مسجد حوض و بیان معارف اسلامی برای مردم، عمر خود را به مطالعه، تحقیق، تالیف و تدریس گذراند و در حدود سی سال حوزه درس داشت.
مرحوم علامه شعرانی، ضرب المثل پایداری در کسب علم و جامعیت در علوم مختلف و تعلیم آن به دیگران بود.
علامه شعرانی بر مسند تدریس
وسعت و عمق علمی وی، از دروسی که در طی سالیان متمادی توسط ایشان تدریس شده بخوبی واضح است.
در کتاب چهره درخشان به نقل از یکی از علما آمده است: ایشان هیئت فلاماریون را از فرانسه به فارسی ترجمه کردند و برای جمعی درس گفتند و مرحوم سید حسن مدرس اعلی الله مقامه دستور داد آیه الله شعرانی در مدرسه سپهسالار ریاضی تدریس بفرمایند.
نکته قابل ذکر اینکه درس استاد منحصر به خواص و شاگردان نبود، بلکه در جلسات متعددی به بیان اصول و احکام و اخلاق دینی و رفع شبهات می پرداختند.
در همین رابطه در کتاب چهره درخشان چنین آمده است: «به یاد دارم درس تفسیر سیّاری شروع کرده بودند که جنبه تبلیغی نیز داشت و پس از نماز جماعت میآمدند و ایشان را از مسجد میبردند، در آن جلسه سیّار که اهل فضل نیز شرکت داشتند شبهات افراد را پاسخ قاطع با مثالهای مناسب بیان می کردند.»

آیت الله حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی»،از بزرگترین فلاسفه وحکما ومجتهدین صد ساله اخیر،در سال ۱۲۶۸ شمسی در شهر عالم پرور قزوین به دنیا آمد.نسب این فیلسوف ودانشمند عالی مقام از جانب پدر به «سید میرزا محمد زمان طالقانی قزوینی» که از بزرگان علمای عصر خود واز شاگردان ملا خلیلای قزوینی بوده واز جانب مادر به شادروان آیت الله حاج سید ابراهیم، معروف به «صاحب ضوابط الاصول» و «دلائل الاحکام» میرسد.از همان دوره کودکی آثار ذکاوت ونبوغ علمی در علامه رفیعی مشهود بود.او در ابتدای عمر در قزوین به یاد گرفتن کتب دستوری وبلاغی ادبیات عرب،از قبیل صرف ونحو،معانی،بیان وبدیع پرداخت وکتب مربوط به این علوم را در مدرسة صالحیة قزوین،در محضر اساتید فاضل آن دوره به پایان رساند.پس از آن دورة سطوح علمی و کتب فقهی واصولی را نزد «حاج ملا علی طارمی» و«آیت اله ملاعلی اکبر سیاه دهنی» فرا گرفت.پس از آموختن مقدمات وسطوح، در سال ۱۲۹۴شمسی راهی تهران شد ودر مدرسة «صدر نزد اساتیدی چون «حاج شیخ عبدالنبی نوری» فقه واصول را آموخت.از آنجا که به آموختن علوم دیگر نیز تمایل ذاتی وقلبی داشت،به فراگیری حکمت نزد مرحومین «میرزا حسن کرمانشاهی»،«حاج فاضل تهرانی شمیرانی» و «میرزا محمود قمی» وآموختن ریاضیات در محضر «میرزا ابراهیم زنجانی» پرداخت.هیأت،هندسه واسطرلاب را نیزاز «آقا شیخ علی رشتی» آموخت.دیگر اساتید وی «حاج شیخ ابوالقاسم کبیر قمی» ، « حاج شیخ محمدرضا مسجد شاهی اصفهانی» و«میرزا هاشم اشکوری» بوده اند.«آیت اله رفیعی» در سال ۱۲۹۸ شمسی از تهران به قزوین مراجعت کرد وپس از یک سال توقف در زادگاه خود،مجدداً به تهران بازگشت ودر مدرسة «عبداله خان»اقامت گزید.چون در همین دوران نبوغ او آشکار شده بود،طلاب مدارس دیگر به درس او حاضر می شدند واو به مدت دو سال در تهران به تدریس کتب فقهی از قبیل شرح لمعه وقوانین وکتب حکمی از قبیل شرح منظومة سبزواری واشارات بوعلی پرداخت.در سال ۱۳۰۰شمسی که حوزه علمیة قم توسط «حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی» تأسیس شد،به محضر درس مرحوم حائری شتافت واز درس فقه واصول این مؤسس گرانقدر استفاده های شایان کرد ودر ضمن،خود نیز بنا بر سنت وشیوة حوزه های علمی،به تدریس کتاب کفایة آخوند خراسانی ورسائل ومکاسب شیخ انصاری وکتاب اسفار اربعه وشرح منظومه سبزواری پرداخت.در ماه رمضان سال ۱۳۰۴شمسی به دستور«حاج شیخ عبدالکریم حائری»در مسجد بالاسر به کرسی تدریس نشست ودر این موقع در حدود دویست وپنجاه تن از طلاب وفضلای مستعد از محضر درس او استفاده می کردند.در همین اوقات به تحریر حواشی خود بر کتاب «شرح منظومه» پرداخت وتعلیقات ایشان بر کتاب رسائل شیخ انصاری هم در همین تاریخ می باشد.در سال ۱۳۰۷شمسی با اجازه صریح در اجتهاد وحرمت تقلید ایشان از مراجع دیگر،دروس خارج کفایه ومتن اسفار اربعه وکتب فقهی متداول وتفسیر قرآن کریم را تدریس می کرد.«آیت اله رفیعی» در سال ۱۳۰۸شمسی مجدداً به قزوین مراجعت کرد.
«وفات و مدفن علامه رفیعی»
علامه رفیعی از تاریخ ۸/۱۲/۱۳۵۲ به مدت یک ماه در بیمارستانی در لندن بستری بود.پس از مراجعت به ایران،به دنبال یک دوره کسالت وبیماری ممتد،در بیمارستان مهر تهران بستری شد.سرانجام شمع وجودی این مرجع تقلید وفیلسوف معظم در نیمه شب سه شنبه ۲۴دی ماه ۱۳۵۳شمسی در سن ۸۵سالگی به خاموشی گرائید.پیکر آن فقید معظم طی تشییع با شکوهی از جانب خانواده،دوستداران،مقلدین و روحانیون تهران وقم،در مسجد بالاسر،جنب مرقد حضرت معصومه(س)،در کنار مزار استادش «شیخ عبدالکریم حائری یزدی» به خاک سپرده شد که بعداً در جنب قبر آن مرحوم ،شادروانان«علامه طباطبایی» و«مرتضی مطهری» دفن گردیدند.

«خدای تعالی در عالم آشکارست و عالم پنهان و در ذهن است. اما مردم کورند و عالم را آشکار و خدا را معقول می بینند.»
ان الوجود لحرف و انت معناه
و لیس لی امل فی الکون الا هو
(ترجمه: همانا وجود همچون حرفی است که تو معنای آن هستی و در هستی آرزوی برای من جز تو نیست)
«من از الطاف الهی به علمی دست یازیدم که هیچ کس جز من به چنان علمی اختصاص نیافت، و از علم غیب عجایبی مشاهده کردم که از بیانش در عالم حسی خودداری می کنم، شگفتا! من صبح می کنم و شب می کنم، در حالی که در عالم، تنها و غریب و ناشناخته ام و هم جنسی ندارم، مرا علومی است که خاور و باختر عالم کون را فرا گرفته است، هر کس عقل و خردی دور از حدس و گمان دارد، بدان متجلی می گردد.» باب 374/فتوحات
«این علم به عدم، علمی است که از ما خواسته شده است»
قطعه سنگ نوشته بر سر مزار ابن عربی در دمشق که از اشعار او در فتوحات مکیه است
:برای هر عصری یکی است که آن عصر بنام اوست و باقی اعصار من آن یکی هستم
.جالب است در اینجا سخن علامه طهرانی که در مصاحبت با عارف کامل سید هاشم حداد را از کتاب روح مجرد نقل کنیم
:«
در همین سفر که در محضر حضرت آقای حاج سیّد هاشم حدّاد أعلَی اللهُ درجتَه بودم، و سخن از محییالدّین عربی زیاد به میان میآمد ـ و به همین مناسبت هم حقیر در اینجا کلام را قدری دربارۀ شخصیّت او گسترش دادم ـ روزی از روزها جناب مغفور مرحوم حاج غلامحسین سبزواری که از ارادتمندان ایشان و از زُوّار همدانی و أسبق تلامذۀ مرحوم آیة الله أنصاری بود، از زیارت حرم مطهّر که برگشت و نشست گفت: اینک که از زیارت حضرت أباالفضل علیهالسّلام مراجعت میکردم، در شارع عبّاسیّه به خاطرم آمد بیتی راکه در راهرو ورودی قبر محییالدّین به سرداب نوشتهاند؛ و این بیت از خود اوست
:وَ لِکُلِّ عَصْرٍ واحِدٌ یَسْمو بهِ / وَ أنا لِباقی الْعَصْرِ ذاکَ الْواحِدُ
«
در هر عصر و دورهای یک نفر به وجود میآید که آن عصر بواسطۀ او عظمت مییابد؛ و من برای تمام أعصار و دورههای آینده آن یک نفر میباشم.»و میگفت: من خودم این بیت را در آنجا قرائت کردهام، و عجیب ادّعای عظیمی است که محییالدّین کرده است؟
!حضرت آقا فرمودند: هیچ عجبی ندارد؛ و این گفتار او یک گفتار عادی و معمولی است. و این اختصاص به محییالدّین ندارد. هر کس به عرفان خدا برسد و فانی شود، این نغمۀ اوست. زیرا در عالم فَناء محییالدّین نیست؛ خداست که سخن میگوید. و معلوم است که: خدا اختصاص به زمانی دون زمانی ندارد. او همیشه بوده و هست و خواهد بودـ انتهی کلام ایشان
.و نظیر این مفاد، مفاد بیت ابنفارض است که آخرین بیت از تائیّۀ کبرای اوست. امّا محییالدّین خود را برای جمیع أعصار بعدی یکّهتاز میدان توحید میداند و ابن فارض شاگردش برای جمیع اعصار قبلی. وی میگوید
:وَ مِن فَضْلِ ما أسْأَرْتُ شُرْبُ مُعاصِری/ وَ مَنْ کانَ قَبْلی فَالْفَضآئِلُ فَضْلَتی
«
و از ته مانده و باقیماندۀ آنچه را که من نوشیدم، نوشیدن معاصرین من است و نوشیدن کسانی که پیش از من بودهاند، بنابراین تمام فضائل عبارت است از بقیّه و زیاد ماندۀ نوشیدن من.(تائیه کبری ابن فارض)»صدرالدین شیرازی و امام خمینی، هر دو در شمار برجستهترین فیلسوفان حکمت متعالیهاند؛ یکی اما مؤسس این حکمت و دیگری پیرو، مدرس و مفسر توانمند آن. این دو، وجوه اشتراک بسیاری دارند. از جمله این که هر دو در عین اشراف به برهان، دستی گشاده در عرفان و اشراق دارند و از سویی با کلام و قرآن نیز سر و سرّی داشته، با تفسیر و فقه نیز آشنایی وافری داشته و فقیهانی برجسته اند. به رغم همه این وجوه اشتراک در حوزه اندیشه و نظر و به ویژه اشراف هر دو به دانشهای مختلف، اما حوزه عمل این دو حکیم، که صدر و ذیل حکمت متعالیه در روزگار تأسیس و روزگار کنونیاند، از یکدیگر ممتاز و متمایز است. به ویژه این تمایز را میتوان در رجوع و بهرهبرداری گسترده از فقه و فقاهت، نشستن بر مصدر مرجعیت شیعیان و صدور فتوا، درافتادن با سلطنت و در نهایت تأسیس دولتی نوبنیاد به خوبی مشاهده کرد.
آیتالله فاضل لنکرانی (1386-1310) |
| ||||||||||
![]() آیتالله حاج شیخ محمد فاضل لنکرانى که از نام آورترین مردان علم و ایمان و عمل و از مراجع تقلید جهان تشیع محسوب میشد، در سال 1310 دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت آیت الله فاضل لنکرانى نه تنها یک روحانى جلیل القدر، که اساساً از محترم ترین بزرگان و اساتید حوزه علمیه قم به شمار مى رفت. آن بزرگ مرد که از مهاجران قفقاز بود و سال ها در مشهد مقدس و حوزه علمیه زنجان به تحصیل و تدریس اشتغال داشت، یک سال بعد از آن که حوزه علمیه قم به دست تواناى حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى رحمة الله علیه تأسیس شد وارد قم و حوزه علمیه مقدسه آن گردید. در همان اوان با یکى از خاندان هاى اصیل وصلت کرد و از این وصلت، فرزندانى نیکوتبار به وجود آمدند و بدینسان، حضرت آیت الله حاج شیخ محمد فاضل لنکرانى که چهارمین فرزند آن خاندان و تنها فرزند روحانى پدر به شمار مى رود در خانواده علم و تقوى و روحانیت تولد یافت. استاد از همان سال هاى کودکى، سخت تحت تأثیر جاذبه معنویت پدر قرار گرفته و دلباخته راه او شد و در آن عوالم پاک و بى آلایش کودکى تصمیم گرفت راه و روش زندگى پدر را سرمشق خود قرار دهد و به عالم روحانیت بپیوندد. پس به محض آنکه دوره شش ساله تحصیل ابتدایى را به پایان برد، با آنکه در رشته تحصیلات جدید رشد و توفیق بسیار به دست آورده و هوش و استعداد فراوان بروز داده بود، یکباره از ادامه تحصیل در مدارس جدید چشم پوشیده به جامعه طلاب علوم دینى پیوست. نوشته شده در تاریخ سه شنبه 86 خرداد 29 توسط
مهدی نوروزی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
![]() By Ashoora.ir & Blog Skin | لوگوی دوستان ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |