وقتی خدا انسان را خلق کرد و خلیفه خود در روی زمین قرار داد، در مقابل این سوال ملائکه که آیا کسانی را خلیفه خود قرار می دهی که در زمین فساد و خونریزی می کنند؟
فرمود: من آنچه را داناترم که شما نمی دانید. آن گاه که خدا انسان را مسجود فرشتگان قرار داد، در خلقت خویش فقط انبیاء و ائمه علیهم السلام را نمی دید بلکه اولیائی را نیز می دید که در آخرالزمان ، در دوران سخت و خطیر غیبت کبری ، در نهایت وارستگی زیست می کنند و زمام امر شیعیان را در دست دارند و کشتی جامعه اسلامی را در دریای پرتلاطم و توفانی به ساحل امن و نجات رهنمون می شوند آنان را همسان و یا برتر از انبیاء بنی اسرائیل خواند و فرشتگان نیز با مشاهده این اشرف مخلوقات به حکمت و هدف خلقت پی بردند و امتیاز تسبیح و تقدیس این موجود مختار را برعبادت خود نیک دریافتند.
معرفی این مردان بزرگ ، در عصر کنونی وظیفه ای انکار ناپذیر محسوب می شود و روزنامه جام جم مفتخر است که در ایفای وظیفه مطبوعاتی خویش ، معرفی مراجع بزرگواری همچون آیات عظام سیدابوالحسن اصفهانی ، میرزای شیرازی ، شیخ فضل الله نوری ، نجفی مرعشی ، مدرس ، علامه امینی ، بروجردی ، امام خمینی و... را همواره وجهه همت قرار داده و سال گذشته برای نخستین بار در کشور به معرفی جامع حضرت آیت الله سید علی سیستانی پرداخت که مورد استقبال خوانندگان عزیز قرار گرفت.
مقاله حاضر نیز بزرگمردی از همان تبار یعنی آیت الله العظمی بهجت را به معرفی می نشیند تا نسل امروز با این خدایی مردان بیش از پیش آشنایی پیدا کند.
محمود در آتش بیماری می سوخت. در آن سالهای دور، وبا یک بیماری لاعلاج شناخته می شد و اکنون این جوان 16ساله علی رغم قدرت بدنی ، در آتش آن مرض می سوخت و روز به روز حالش بدتر می شد به حدی که اطرافیان به زنده ماندن او امید نداشتند.
در اوج بیماری و ضعف ، یک روز ندایی به گوشش رسید: با او کاری نداشته باشید زیرا او پدر محمدتقی است. در این حال به خوابی عمیق فرو رفت و پس از مدتی برخاست و حالش رو به بهبودی گذاشت و بزودی کاملا شفا یافت.
سالها گذشت و او آن ندا را از یاد برد و کم کم به فکر ازدواج افتاد. با تولد نخستین فرزند، او را به یاد پدر، مهدی نامید.
فرزند دوم دختر بود و سومی محمد حسین خوانده شد. وقتی فرزند چهارم به دنیا آمد، به یاد آن ندا افتاد و او را محمدتقی نام نهاد ولی اجل به آن طفل مهلت نداد و او در حوض خانه افتاد و از دنیا رفت تا سرانجام در سال 1334 ق. (91 سال پیش) پنجمین فرزندش متولد شد و او هم محمد تقی نام گرفت.


عالم ربانی ، فقیه صمدانی ، متاله قرآنی و استاد مکتب معارف اهل بیت علیهم السلام آیت الله حاج میرزا حسنعلی مروارید قدس سره ، هشتم شوال 1329 ق . در مشهد مقدس پا به عرصه حیات نهاد . پدرش حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا مروارید از عالمان وارسته مشهد بود و با عالم ربانی حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی رابطه مودت و عقد اخوت داشت . جد مادری ایشان ، عالم ربانی و صاحب کرامات ، آیت الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی ( م 1329 ق . ) است که از شاگردان برجسته مرجع بزرگ ، آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی و از عالمان نامدار قرن 14 در مشهد مقدس بوده است . نام حسنعلی ، به یاد آن اسوه تقوا و نیز به احترام حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی بر آیت الله مروارید نهاده شده است . آیت الله میرزا حسنعلی مروارید ، در سال 1337 ق . و در اوایل 9 سالگی پدر را از دست داد و مطابق وصیت پدر تحت نظارت دوست معتمد او حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی ، و تربیت و تدبیر مادری وارسته و اهل تهجد (متوفای 1360 ش . ) قرار گرفت .
در طول تاریخ هیچ کس مثل علامه عسگری نتوانست بسیاری از غیر شیعهها را شیعه کند ،چنانکه گفته می شود توفیقی ایشان در این زمینه حتی از علامه امینی و سید شرفالدین هم بیشتر بوده است.
ایشان در سن قریب 20 سالگی اولین حرکت اجتماعی خود را با تأسیس مدرسهای کوچک در سامراء شروع کرد و بعدها این کار را در شهر کاظمین(1363هـ.ق) با تأسیس مدرسه ابتدایی ادامه داد. این مدارس بعدها به شهرهای بصره، دیوانیه، حله، کاظمین و نعمانیه پای نهاده و در مقاطع مختلف مهدکودک، دبستان و دبیرستان ، دخترانه و پسرانه و مراکزی برای تعلیم و تربیت بزرگسالان گسترش یافت و بعدها در سال 1384هـ.ق. به تأسیس یک دانشگاه با دو دانشکده علوم اسلامی و ادبیات عربی ادامه یافت. این مجموعه بزرگ و بسیار موثر تا زمانی که ایشان از عراق هجرت کرده و به لبنان و بعد به ایران آمد، برپا بود و در سال 1389هـ.ق. به دست دولت بعثی عراق نابود شد.
آیتالله سیدمرتضی عسگری در سال 1332 هجری قمری در میان خانوادهای روحانی در شهر سامرا به دنیا آمد. پدر و مادر وی که ایرانی و اهل ساوه بودند، به دلیل ارائه تحصیل و درک استادان بزرگ شیعه، از سالها قبل به عراق و شهر سامرا هجرت کرده بودند و در آنجا سکنی گزیده بودند.
آیتالله سیدمرتضی عسگری که از همان دوران طفولیت، به تحصیل علوم اسلامی پرداخت، در ده سالگی از بهترین افراد در قرائت و کتابت معارف دینی و زبانهای فارسی وعربی بود.
وی از دوران نوجوانی به مطالعه کتب تاریخی در ضمن تحصیل فقه و اصول در حوزههای علمیه سامرا و نجف روی آورد و به گفته خود بسیاری از فرصتهای عمر خود را به ساعات مطالعه و تحقیق اختصاص داد.
إذا مات العالم ثـلم فـی الإسلام ثلمة لا یسدها شیء
برای شادی روحش عطر صلوات را به خانه های خود بیاوریم:
اللهم صل علی محمد و آل محمد
| |||
علامه «عسگری» به علت بیماری قلبی از چندی پیش در بخش سی سی یو بیمارستان قلب تهران بستری بوده است. |
مرحوم آیت الله طالقانی در سال ١۲٨٩ هجری شمسی دیده به جهان گشود، او در خانواده ای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضد ظلم رشد نمود و برای نخستین بار در مکتب پدرش ابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی و درس تقوا کرد. همان کس که امام (ره) از او به سرآمد پرهیزکاران یاد می کند.
او تحصیلات دینی خود را در مدارس رضویه و فیضیه قم به پایان رساند. آیت الله طالقانی در زمان طلبگی آشنایی فراوانی با امام (ره) داشت و روابط متقابل آن دو، بسیاری را در شگفتی افکنده بود. مرحوم آیت الله طالقانی موفق به کسب اجازه نامه اجتهاد از مرجع بزرگ آن، روز آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی گردیده و بعد از اتمام تحصیلات به تهران آمده و در مدرسه شهید مطهری (سپهسالار سابق) به تدریس علوم دینی مشغول شد. در سال 1318 برای اولین بار خشم خویش را نسبت به رژیم و دستگاه حکومتی، با دادن یک اعلامیه در رابطه با کشف حجاب ابراز کرد و در پی آن دستگیر و زندانی شد.
آلبرت انیشتین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولد شد. اما شهر مزبور در زندگی او اهمیتی نداشته است، زیرا یک سال بعد از تولد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردید. پدر آلبرت ، هرمان انیشتین کارخانه کوچکی برای تولید محصولات الکترو شیمیایی داشت و با کمک برادرش که مدیر فنی کارخانه بود از آن بهرهبرداری میکرد. گر چه در کار معاملات بصیرت کامل نداشت. پدر آلبرت از لحاظ عقاید سیاسی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گر چه با حکومت پروسیها مخالفت داشت، اما امپراتوری جدید آلمان را ستایش میکرد و صدر اعظم آن «بیسمارک» و ژنرال «مولتکه» و امپراتور پیر یعنی «ویلهم اول» را گرامی میداشت.
مادر انیشتین که قبل از ازدواج پائولین کوخ نام داشت بیش از پدر زندگی را جدی میگرفت و زنی بود از اهل هنر و صاحب احساساتی که خاص هنرمندان است و بزرگترین عامل خوشی او در زندگی و وسیله تسلای وی از علم روزگار موسیقی بود. آلبرت کوچولو به هیچ مفهوم کودک اعجوبهای نبود و حتی مدت زیادی طول کشید تا سخن گفتن آموخت، بطوری که پدر و مادرش وحشت زده شدند که مبادا فرزندشان ناقص و غیر عادی باشد. اما بالاخره شروع به حرف زدن کرد، ولی غالباً ساکت و خاموش بود و هرگز بازیهای عادی را که مابین کودکان انجام میگرفت و موجب سرگرمی کودک و محبّت فی مابین میشود را دوست نداشت.
آلبرت مرتباً و هر سال از پس سال دیگر طبق تعالیم کاتولیک تحصیل کرد و از آن لذّت فراوان میبرد وحتّی در مواردی از دروس که به شرعیات و قوانین مذهبی کاتولیک بستگی داشت چنان قوی شد که میتوانست در هر مورد که همشاگردانش قادر نبودند به سؤالهای معلّم جواب دهند او به آنها کمک میکرد.
انیشتین جوان در ده سالگی مدرسه ابتدائی را ترک کرد و در شهر مونیخ به مدرسه متوسطه «لوئیت پول» وارد شد. در مدرسه متوسطه اگر مرتکب خطایی میشدند، راه و رسم تنبیه ایشان آن بود که میبایست بعد از اتمام درس ، تحت نظر یکی از معلّمان ، در کلاس توقیف شوند و با درنظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگیز کلاسهای درس ، این اضافه ماندن شکنجهای واقعی محسوب میشد.
به روز 12 فروردین سال 1334 هـ.ش در شهرضا در خانواده مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلی و زیارت قبر سالار شهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.
محمد ابراهیم در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش استعداد فوق العاده ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.
هنگام فراغت از تحصیل به ویژه در تعطیلات تابستانی با کار و تلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می آورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجهی می کرد. او با شور و نشاط و مهر و محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می بخشید.
پدرش از دوران کودکی او چنین می گوید: «هنگامی که خسته از کار روزانه به خانه برمی گشتم، می دیدم فرزندم تمامی خستگی ها و مرارت ها را از وجودم پاک می کرد و اگر شبی او را نمی دیدیم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود.»
اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می شد از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب آسمانی قرآن را کاملا فرا گیرد و برخی از سوره های کوچک را نیز حفظ کند.
نصیرالدین محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی از اهالی جهرود از توابع قم بوده است که در تاریخ 15 جمادی الاول سال 597 هجری قمری ولادت یافته است.
او به تحصیل دانش، علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید. خواجه نصیرالدین طوسی ستاره درخشانی بود که در افق تاریک مغول درخشید و در هر شهری پا گذارد آنجا را به نور حکمت و دانش و اخلاق روشن ساخته و در آن دوره تاریک و در آن عصری که شمشیر تاتار و مغول خاندانهای کوچک و یا بزرگ را از هم پاشیده و جهانی از حملات مغولها به وحشت فرو رفته و همه در گوشه و کنار منزوی و یا فراری می شدند و بازار کسادی دانش و جوانمردی و مروت می بود و فساد حکمفرما. وجود و بروز چنین دانشمندی مایه اعجاب و اعجاز است. خواجه نصیرالدین طوسی را دسته ای از دانشوران خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل حادی عشر نام نهاده اند. بهرحال خواجه نصیرالدین دوره تحصیل ابتدایی را قسمتی نزد دائی خود بابا افضل ایوبی کاشانی و فخرالدین داماد که او شاگرد صدرالدین سرخسی و او شاگرد افضل الدین جیلانی و او شاگرد ابوالعباس ریوگیری و او شاگرد بهمن یار از شاگردان شیخ الرئیس ابوعلی سینا تحصیل کرده است.

By Ashoora.ir & Blog Skin