ولایت محبی و ولایت محبوبی
منبع: کتاب شرح انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه- استاد داود صمدی آملی
ولایت قرب به حق است، و هرچه این قرب قوی تر باشد، ولایت ولیّ هم قوی تر خواهد بود. این ولایت گاه در ولی ای است که محبّ حق است و گاه در ولی ای است که محبوب حق است.
در صحف عرفانی، نفوس ناطقه ی انسان ها را به دو صورت نفوس مکتفی و نفوس مستکفی تبیین می فرمایند. نفوس مکتفی عبارت از نفوسی هستند که هرگز نیازمند به تحصیل علوم و معارف نیستند، بلکه هر علمی را که بخواهند، به محض اراده کردن، آن را دارایند. این نفوس زمین هایی هستند که دائماً چشمه ای جوشان از آب علم را در جان خود دارند و هر وقت اراده کنند سرزمین وجودشان از آب زلال قلب شان بهره مند است. اراضی این نفوس برای بارور شدن نیازی به جویبارها و آبراه های خارجی ندارد، بلکه در اصطلاح خودکفایند و هرگونه نیازمندی و احتیاج شان به خارج از خود متنفی است و هرچه را که می خواهند از درون خود می یابند که اذا شاء ان علموا علموا که نفوس انبیاء و ائمه علیهم السلام از این قسم است.
در مقابل نفوس مکتفی، نفوس مستکفی هستند که برای ادراک علوم و معارف نیازمند به تحصیل هستند و به صرف اراده کردن،مطلوب خود را دارا نمی شوند، بلکه باید به راه افتاده و زحمت کشیده و آنچه را که می خواهند کسب کنند. این نفوس زمین هایی هستند که برای رفع تشنگی نیازمند به آب های بیرونی، اعم از نهرها، جوی ها، چشمه ها و باران ها هستند. لذا تفکر کردن، لازمه نفوس مستکفی است نه نفوس مکتفی. آن که دارای نفس مکتفی است برای ادراک حقایق عالم نیازی به تفکر ندارد.
صاحبان نفوس مستکفی چون در راه حق اند و در قوس صعود قدم می گیرند محب حق اند. لذا ولایتی که آنان را تحت پوشش قرار می دهد ولایت کسبی محبی است. ایشان تا هنگامی که خود را محب حق و حق را محبوب خود و رابطه ی حبی میان خود و حضرت حق می بینند تثلیثی اند که این مرتبه ای از شرک، ادنی از شرک ثنویت است، وقتی قوی تر شدند و جلوتر آمدند شاید دیگر حبّ خود را نبینند و فقط عبدی ذلیل را در برابر پروردگاری جلیل مشاهده کنند. در این جا هم هنوز در شرک ثنویت مقیم هستند و هنوز موحد تام نگشته اند، زیرا شرک آنچنان ظریف و خفی است که چه بسا حتی دامن ولی الهی را نیز بگیرد که البته آن شرک به حکم متعارفی که در کتب فقهی مطرح است نیست. موحد حقیقی آن کس است که به مقام فنا رسیده و نه خود را می بیند و نه حبّی میان خود و خدای خود.
صاحبان نفوس مکتفی (اعم از انبیاء و ائمه علیهم السلام) علاوه بر این که موحد حقیقی هستند محبوب حق اند و ولایتشان ولایت عطائیه ی محبوبی است. ولی محبوبی، ذاتاً صفتاً و فعلاً فانی فی الله است. او قائم و متخلق به تمامی اسما و صفات حسنای الهی است. صاحب نفس مکتفی چون از ولایت عطائیه و نه ولایت کسبیه برخوردار است، قبل از هرگونه مجاهده ای جذب تام به حضرت الهیه است. برخلاف نفس مستکفی که برای کسب کردن ولایت محبّی بایست مجاهده و ریاضت نفسانی را مقدمه ی قرب و حبّ خود به حضرت حق قرار دهد. بر این اساس، ولایت محبّی در تحت سیطره ی ولایت محبوبی و مقهور آن است.
ولایت محبوبی با تمام سءن و مکانتی که دارد، خود دارای مراتب شدت و ضعف است و ائمه ی معصومین علیهم السلام در بالاترین قله ی مراتب آن سکونت و مأوا دارند. ولایت محبوبی ائمه ی اطهار علیهم السلام قبله ی کل همه والیان محبوب است. تمامی اشراقات و بارقه هایی که برای انبیا و پیامبران پیشین حاصل شده است از ناحیه ی ولایت محبوبی ائمه اطهار است.