قرآن مجید و مصحف شریف ، قول کامل است که در او اظهار کل اشیاء است (و لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین ) (لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصیها)
قرآن مجید چون خداوند سبحان بى پایان و نور تبیان کل شى ء است زیرا که به حکم محکم عقل ناصح هر اثر نمودار دارایى موثر خود است ، لذا همانطور که حق سبحانه صمد حقیقى اعنى وجود غیر متناهى است ؛ کتاب او نیز حافل جوامع کلم نوریه خارج از حد عد و احصاء است .
(قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربى لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربى و لو جئنا بمثله مددا) (کهف / 110)
و چنانکه حق تعالى نور کل شى ء است و هر چیز بدو شناخته مى شود که الله نور السموات و الارض ؛ کتاب او نیز نور و تبیان کل شى ء است .
پس قرآن اگر در دست انسان زبان فهم قرار گیرد، تبیان هر چیزى و زبان کلمات الله بى انتها است و این انسان زبان فهم همان راسخ در علم است .
جوامع کلم همان قرآن کریم است ؛ وبدان معنى است که الفاظ آن قلیل است ولى معانى آن کثیر است و در روایتى نقل شد که : ((ما من حرف حروف القرآن الا و له سبعون الف معنى و منه فى وصفه صلى اللّه علیه و آله کان یتکلم بجوامع الکلم یعنى انه کان یتکلم بلفظ قلیل و یرید المعانى الکثیره )) در روایت دیگر آمده که آیات قرآن خزائن است که هر یک از آنها گشوده گردد سزاوار است که در آن نظر و دقت بکار آورده شود و در روایت دیگر آمده که هر کسى که علم اولین و آخرین را اراده دارد قرآن را بشوراند.
یکى از علماء بر وفق افاده جناب صدر المتالهین در اسفار گوید: ((اعلم ان للقرآن مقامات من اعلى المراتب الوجود الى انزلها فانه فى مرتبه الهویه الالهیه علمه تعالى سبحانه متحد معه و اذا ظهر فاول نشاة ظهوره و تنزله عن الذات المقدسه عالم المشیه فهو هى و تعینها بالعقول و غیرها تنزلاته الاخرى حتى ان عالم الملک باجمعه علمه النازل و القرآن المنزل و انزل مراتبه الصوت ))
در نکته 819 آمده است : سبحان الله این کتاب عظیم قرآن کریم امام انسان است و کل شى ء در آن احصا شده است و منطوى بر حقائق کلیه الهیه و جامع حکم علیمه و عملیه است و تبیان کلمات غیر متناهى کتاب بى پایان هستى و مبین اسرار اسماء غیبى و عینى است بدون اینکه هیچ اصطلاحى از اصطلاحات فنون علوم را بکار برده باشد بلکه به صورت طبیعى و سیاق عرفى و عادى عربى مبین تکلم فرموده است و مع ذلک در مقام تحدى براى ابد مى فرماید: (قل لئن اجتمعت الانس و الجن على ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا) (اسراء / 98)
جناب ابن عربى شیخ اکبر در وصف قرآن در الدر المکنون فى علم الحروف فرموده است :
((اعلم ان علم التکسیر عزیز و نهایه علم التکسیر هو الجفر الجامع فتامل الى سر قدرة الله تعالى کیف اودع جمیع العلوم فى هذه الحروف التى عددها 28 و کیف هذا العدد الیسیر یصل الى هذا الحد الذى لا یمکن حصره ولو وضع الجفر مخمسا لما حصر ابدا لابدین فکیف لو وضع مسدسا او اکثر من ذلک فسبحان الله العلیم و هذا العلم کله خرج من تکسیر رباعى و فیه علم الاولین فذا علمت ذلک فما یکون مودوعا فى الکتاب المجید لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزل من حکیم حمید و لذلک یاتى یوم القیامه بکرا لا یعلم تاویله الا الله فسبحان العلیم من لا یحیط سواه و لا یعلم قدره غیره ))
با این همه تفاسیرى که بر قرآن کریم نوشته شده است ، همچنان در پس پرده مخفى مانده است که آن را براى انسان هاى کامل و مفسران انفسى تجلى و ظهورى تام است .
قرآن بحر است و روایات سواحل و جداول آن ؛ در عیون مسائل نفس حضرت علامه آمده که : ((ان الروایات کانها بالنسبه الى القرآن الکریم مرتبه نازله منه و بعباره اءخرى القرآن بحروهى سواحله او جداوله او انه ورح و هى مجالیه و مظاهره و قیاسها الیه قیاس البدن الى نفسه مثلا و کثیر من الروایات التى تفسر تاویلاته فالتو غل فیها یحکم بان تلک التاویلات تفاسیر انفسیه له ))
قرآن حبل الله ممدود است که این حبل ممدود از فرش تا عرش است ((ان الله على العرش استوى )).
قرآن مجید حقیقت عالم و صورت کتبیه انسان کامل حضرت خاتم النبیین محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله و هر فردى از افراد انسان به هر اندازه اى که جانش آن حقیقت را واقعا نه لفظا دارا است به همان اندازه به انسان کامل نزدیک است و از حقیقت عالم برخوردار شد.
قرآن معراج معارف است . هر کس از این استوار الهى ، از این منطق وحى از این مادبه الله به هر اندازه به انسان کامل نزدیک است و از حقیقت عالم برخوردار شد.
طرفدار و عهده دار بشر فقط قرآن مجید است که منطق وحى و جز قرآن کریم کسى در روى زمین ادعاى طرفدارى از حقوق بشر بنماید دروغ گفته است و به دین خدا افترا بسته است .
قرآن کریم صورت حقیقت محمدیه صلى الله علیه و آله است . ((ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم )) ((لقد کانن لکم فى رسول الله اسوة حسنه )) کتب منزله از آسمان غیر از قرآن مثل صحف ابراهیم و زبور داود و تورات موسى و انجیل عیسى علیهم السلام همه فرقانند ولى قرآن فرقان قرآن است ؛ چه اینکه کتب سماوى دیگر فارق بین حق و باطل اند قرآن نیز چنین است ولى قرآن جامع حقایق کتب منزله است لذا حضرت خاتم فرمود: ((اوتیت جوامع الکلم )) .
جناب صدر الدین قونوى در آخر نفحه سوم از نفحات گوید:
((القرآن صورة حکم العلم المحیط بالاشیاء على اختلاف طبقات الموجودات و لوازمها من الاحوال و الافعال و النسب و الاضافات فى کل عالم فافهم ))
شیخ اکبر در باب 341 فتوحات گوید:
((اعلم ان الحق هو على الحقیقه ام الکتاب و القرآن کتاب من جمله الکتب الا ان له الجمیعه دون سائر الکتب ))
در تفسیر عیاشى از امام صادق علیه السلام نقل شده است : ((ما من نبى من ولد آدم الى محمد - صلوات الله علیهم - الا و هم تحت لواء محمد صلى الله علیه و آله ))
لذا فص محمدى صلى الله علیه و آله فصوص الحکم معنون به عنوان ((فص حکمه فردیه فى کلمه محمدیه )) است و شارح قیصرى در شرح گوید:
((انما کانت حکمته فردیه لانفراده بمقام الجمعیه الالهیه الذى ما فوقه الا مرتبه الذات الاحدیه لانه مظهر الاسم الله و هو الاسم الاعظم الجامع للاسماء و النعوت کلها))
نکته : قرآن معاد انسان است تدبر کن تا برسى افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها (محمد / 25)
نور: قرآن جفر جامع انسان کامل است . فاغتنم
در کلمه سى و پنم صد کلمه آمده است : آن که خطاب محمدى را درست فهم کند که انسانها براى اغتذاى از این سفره الهى دعوت شده اند قدر و منزلت خود را شناسد و در راه استکمالش پویا و جویا گردد قرآن مجید بیرکان در لیله مبارکه بینه محمدیه ، از غایت فسحت قلب و نهایت شرح صدرش به انزال دفعى فرود آمده است . (کلمه 31 از صد کلمه ).
قرآن و انسان کامل :
در هزار و یک نکته آمده است : ((الفرقان مع الامام و الامام مع القرآن یدور الامام حیث یدور القرآن یدور القرآن حیث یدور الامام ثم ان کون یس قلب القرآن لعله لمکان آیه ((و کل شى ء احصیناه فى امام مبین )) من انه الامام الذى احصى الله تبارک و تعالى فیه علم کل شى ء و لا مانع عقلا و نقلا من ان یبلغ الانسان الى مبلغ فى العبادة و التوجه الى الملکوت یصیر الامام المبین الذى فیه تبیان کل شى ء))
آن قلمى که عالم را بدین زیبایى نگاشت همان قلم آدم را به نیکوترین صورت در آورده است و همان قلم نگارنده قرآن است ، عالم و قرآن و آدم از یک نگارنده و یک قلم اند. نه شیرین تر از عالم و رصینتر و موزونتر از آن تصور شدنى است و نه زیباتر از آدم مى توانید موجودى پیدا کنید و نه محکمتر و حکیمتر از قرآن کتابى .
انسان کامل عالم است ، انسان کامل قرآن است لذا درجات قرآن را با معارج انسان کالم تطابق است ، چه اینکه عالم و آدم نیز تطابق دارند. فتدبر
انسان حامل این قول ثقیل است که همان مادبة الله است ((انا سنلقى علیک قولا ثقیلا)).
انسان کامل خود را نقطه تحت باء بسم الله قران مى داند زیرا که این نقطه نسخه اصل قرآن است .
انسان قابل تام است براى فاعل تام لذا اولین مرتبه نزول قرآن باید با انسان متحد شود و آن حقیقت محمدیه صلى الله علیه و آله است که ((انا انزلناه فى لیلة القدر)).
حروف مقطعه قرآن پس از حذف مکررات چهارده حرف باقى ماند که در این ترکیب ((صراط على حق نمسکه )) یا ((على صراط حق نمسکه )) جمع شده است (به لطیفه 24 مآثر آثار ج 1 مراجعه گردد.)
قرآن کتاب صامت است ولى انسان کامل قرآن ناطق است که مفسر و کاشف و ترجمان است و عارف به حقائق قرآن است لذا حضرت مولى الموالى در نهج البلاغه فرمود:
((هذا القرآن انما هو خط مسطور بین الدفتین لا ینطق بلسان و لابد له من ترجمان و انما ینطق عنه الرجال ))
حضرت خاتم صلى الله علیه و آله در بستر بیمارى منجر به وفات فرمود: ((ائتونى بدواة و قرطاس اکتب لکم کتابا لا تضلوا بعدى ؛ فقال عمران رسول الله قد غلبه الواجع حسبنا کتاب الله و کثر اللغط فقال النبى صلى الله علیه و آله قوموا عنى لا ینبغى عندى التنازع ؛ قال ابن عباس الرزیه کل الرزیه ما حال بیننا و بین کتاب رسول الله ))
بر گرفته از کتاب شرح دفتر دل