(منبع: هزار و یک کلمه علامه حسن زاده آملی)
بدان که انسان کامل محل مشیه الله است، این مظهر تام مشیت و اختیار الهی صاحب ولایت کلیه است که دارای رقائق صفات حق تعالی و محل ظهور تجلی جمیع اوصاف کمالیه الهیه است. بعبارت دیگر: انسان کامل خلیفه الله است و خلیفه باید به صفات مستخلف عنه و در حکم او باشد. پس وجود انسان کامل ظرف همه حقائق و خزائن اسماء الله است، یعنی دارای ولایت تکوینی است که مفاتح غیب در دست اوست و می تواند به اذن و مشیت الهی تصرف در کائنات کند، بلکه در موطن و وعای خارج از بدن خود انشاء و ایجاد نماید، و موجودات خارجی به منزلت اعضای وی و خود او به مثابت جان آنها گردد، هرگونه معجزات و کرامات و خوارق عادات انسان های کامل همه از این جهت و بدین سبب است.
ظهور معجزات و کرامات و مطلق خوارق عادات از انسان، مثل پدید آمدن دیگر چیزها، بدون واسطه علل و اسباب نیست. و این واسطه، نفس انسانی به اذن الله تعالی است. و این اذن قولی متعارف در محاورات شفاهی نیست، بلکه اذن الله به معنی واقعی تکوینی آنست، بدان نحو که اقتضای وجود صمدی است، یعنی نفس ناطقه انسانی در مسیر تکامل و اشتداد وجودی به جائی می رسد که همان طور که بدن و قوای وی در اطاعت او می باشند، موجودات عالم همه به منزلت اعضاء و جوارح او می گردند، و ماده کائنات مطیع او می شود که تواند در آنها تصرف کند.
لذا معجزات قولی و فعلی و هم چنین مطلق کرامات و خارق عادات مثل علاج اکمه و برص،، و استحالت عناصر مانند برد و سلام شدن نار برای ابراهیم خلیل الرحمن، و نزول باران از نماز استسقاء و مانند آن و یا اژدها شدن عصا و شق البحر و شق الشجر و شق القمر و شق الارض و احیای اموات و شفای مرضی، و ... همه از تصرف جوهر نفس کامل انسانی به اذن الله تعالی است.
نفس ناطقه نائل به سعادت کامل، صاحب مقام «کُن» است که ماده کائنات در اختیار اوست، و هر وقت بخواهد مطابق اسمی از اسمای الله تعالی را که دارا است، در آن تصرف کند:
کُن الله و بسم الله عارف چه خوش وزن اند در بحر معارف