• وبلاگ : علم و عرفان
  • يادداشت : عقل چيست؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    عقل ديني عقل اطاعت و تسليم(باور هاي غلط ديني در لباس خدا و ...) است يا بقول شما از طرف امام صادق عمل بشرعيات و يافتن بهشت.

    عقل اسلامي عقلي است که منجر به عقب ماندگي و ارتجاع و ايستايي ميشود. اين عقل تغذيه کننده سنت هاي غلط جامعه ماست که ديکتاتوري را در لباس شاه و ملا بازسازي کرده است و اين قابليت را دارد که در لباسهاي ديگر هم باز هم بازسازي کند.

    عقل منطقي عقل پويا و سازنده است و زمين و زمان و ساخته هاي عقل ديني را بر اساس توانايي خود تفسير ميكند و منجر به مدرنيته و پيشرفت و سازندگي علمي ميشود.


    يکي از علل عقب ماندگي ما تسلط اين عقل معيوب اسلامي و ديني در جامعه ما بوده است

    دموکراسي حکومتي است که در آن همه مسايل جامعه فرهنگي اجتماعي سياسي و ..... براساس خرد جمعي بر آمده از عقل منطقي زميني(نه کتب باصطلاح آسماني) و عدالت اداره ميشود. حداقل عدالت در جامعه دموکراتيک حقوق بشر است(اعلاميه جهاني حقوق بشر).
    تروريست کسي است يا گروهي است و يا دولتي است که اجازه نميدهد مسايل موجود در ميان انسانها بر اساس دموکراسي (عقل منطقي و غير ديني و عدالت منطقي و غير ديني ) حل شود.
    دموکراسي يونان باستان دموکراسي واقعي نبوده است زيرا بر خلاف عقل منطقي و عدالت برده داري و برده در آن سيستم پذيرفته شده بود. در واقع صورتکي از دموکراسي بوده است.تا زماني که حقوق بشر در جامعه اجرا نشود و تعقل را نپذيرند و بگويند که مثلا خدا در قران و انجيل و ...گفته است که اينگونه رفتار کنيد و برده داشته باشيد و برده داري عين عدالت است و برده داري ظلم نيست دموکراسي زير پا گذاشته ميشود.
    مثلا حکومت آمريکا را که ميگويند از اول دموکراسي بوده است گفته غلطي است زيرا رئيس جمهور آمريکا در ابتدا برده دار بوده است و حقوق بشر را زير پا ميگذاشت.
    گر چه از حکومت آغا محمد خان بيشتر به دموکراسي نزديکتر است ولي دموکراسي نيست. مثلا در بسياري از حکومتهاي دموکراسي امروزي زنان تا تاريخ نزديک حق راي هم نداشتند.
    بنابراين دموکراسي به انتها نرسيده است و کامل نشده است و تکميل آن بر اساس تعريف بالا ادامه دارد. دموکراسي ملي نيست بلکه جهاني است و هر جا انسان است بايد دموکراسي باشد و گرنه بي عدالتي و خرافات دنيا را فرا خواهد کرد.منافع ملي در دموکراسي جايي ندارد منافع بايد انساني شود: عملکرد سياست آمريکا براي حفظ منافع خود( منافع طبقه حاکمه اش منظور است) دست به عمليات ضد دموکراتيک زده است مثل سرنگون کردن حکومت دکتر مصدق و آلنده در شيلي و ... فقط بيانگر ضد دموکراتيک بودن حکومت آمريکا در سطح جهاني است؛ اگر چه در سطح ملي و بين خود سعي بر اين است که بر اساس اصول دمکراسي رفتار کنند

    منظور من از عقل :


    عقل مورد نظر سازنده دمكراسي عقلي است که فقط بر اساس منطق ويافته هاي علمي کار ميکند و ماموريتش حفظ منافع همه بشريت فعلي و آينده است.عقل وسيله اي است که به انحاي مختلف مورد استفاده قرار ميگيرد مثلا عقل در اسلام معنايش اين است که مواردي را جمع کند که حرفهاي محمد ؛ خداي محمد و قوانين اسلام محمد را تاييد کند و مثلا عقل هيتلري هم عقلي بوده است که بر تري نژاد آلماني و بي حقي يهوديان را براي زندگي اثبات کند و عقل آدم مال طلب و خود خواه هم عقلي است که راه يافتن مال و پول را حتي باضربه فني کردن اخلاقيات و عقول ديگران فراهم کند و ...هزاران مورد عقل خواهيم داشت.مثلا عقل بوش عقلي است که نشان دهد دشمنان منافع طبقه حاکمه آمريکا تروريست و ضد دمکراسي هستند ولي ايشان در يک حمله غير قانوني بعراق ميليونها نفر را از عراق و خانه هايشان فراري داده اند و هزاران نفر را کشته و شکنجه کرده اند که خود اين اعمال ضد دمکراسي است.

    عقل منطقي چه دست آوردي داشته است

    --------------------------------------------------------------------------------

    مدرنيته ، سکولاريسم و دموکراسي را ميتوان از پيامد جاري شدن عقل منطقي در اداره اجتماعات دانست. اين عقل منطقي با مقاومت سرسختانه عقل مذهبي روبرو شده است. اين مقاومت ها در کشور هايي مانند ايران هم چنان ادامه دارد ولي آنچه که مسلم است ، عقل منطقي برنده ميدان خواهد بود و خداي قاتل و ويرانگر مذاهب مرده است. خدايي که در جنگ هاي صليبي آدم ميکشت و يا بدست پاپ آدم سوزي ميکرد و ادامه همان رفتار ها در کار ها و سياست ملايان و خميني ديده ايم که بقايي نخواهد داشت.